پایان نامه رشته نقاشی خیالواره (ما- زمان- رویا) - پایان نامه حاضر در 48 صفحه جهت ارائه در مقطع کارشناسی و کاردانی رشته نقاشی با رعایت تمام اصول پایان نامه نویسی آماده گردیده است در ضمن فهرست مطالب در زیر آمده است انشالله مورد پسند واقع گردد
فهرست مطالب:
شرح دست یابی به تحقیق علمی..................... 1
خیالواره....................................... 38
سفری به خیالواره............................... 40
منابع و مآخذ................................... 47
مرکب، گـِل دو ماده ای هستند که من برای رنگ گذاری نقاشی هایم آنها را انتخاب کردم. و اینکه چرا گـِل را انتخاب کردم به این دلیل است که «گل و خاک» در ادبیات ما جایگاه ویژه دارد. در گوشه و کنار فرهنگ مکتوب ما نشانه های بارزی یافت میشود که حاکی از اصالت این عنصر، و منزلت بالای آن است. مولانا در غزلیات شمس می سراید.
گویند اصل آدمی خاک است و خاکی میشود کی خاک گردد آن کسی کوخاک آن درگاهشد
در این جا خاک نماد معنی و مفهوم ویژه ای است. جنبه معنوی دارد. در این بیت با اینکه کلمه خاک چندین بار به کار گرفته شده است ولی بر سامعه آدمی ثقیل نمی افتد و به تعبیری توی ذوق نمی زند. مولانا ترکیب هنرمندانه ای ساخته است؛ ترکیبی لطیف و زیبا.
نکته ای در معارف اسلامی ما وجود دارد که شایسته توجّه و تامل بسیار است.
در قرآن کریم، هنگام بحث از آفرینش آدمی، سخن از گل می رود که خمیرمایه آفرینش انسان است.
ولَقَد خلقنا الانسان من صَلْصالٍ[1]
و به یقین ما آفریدیم انسان را از گل خشک.[2]
وَ اِذا قَالَ رَبُّک لِلْمَلئکَةِ إنیَّ خالِقُ بَشَراً من صَلْصَالٍ …
و یاد کن آن گاه را که پروردگارت فرشتگان را گفت: بی گمان من آفریننده بشری هستم از گل خشک … و به خاطر همین ظاهر بی ارج آن بود که از شیطان از امتثال امر الهی مبنی بر سجده بر آدمی سرپیچید:
قالَ لَمْ اَکُنْ لاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلْقَهُ مِنْ صَلْصَالٍ.
گفت: ای ابلیس! ترا چه شد که با سجده کنندگان نباشی؟ گفت:
نباشم من که بشری را سجده کنم؛ که تو آفریدی او را از گل خشک.
هنردارای خصلتی ماورایی است. هنرمند تا پا را از روزمرگیها بیرون نگذارد هنرمند نیست. اسیرخاک، در واقع همان خاک است که هنوز شکل نگرفته و نسیم نفحه الهی براو نورزیده است. باید عشق و نیازی بزرگتر داشت تا چیزی جلوتر از خاک آفرید.[3]
از آنجا که عشق، عاشق و معشوق همیشه مفهوم عشق و مستی عارفانه را القا میکند همانگونه که (نیکلسون درباره عرفان در نقاشی ایرانی می گفت: «در هر توصیف» موضوع چه مذکر باشد، چه مونث، و در تمام تصاویر باغها، گلها، رودخانه ها، پرندگان و غیره. او (شاعر عارف) «به حقیقت الهی» که در تمام حوادث آشکار شده رجوع میکند نه به خود این حوادث و نیکلسون می افزاید:
در این حقیقت یعنی «خداوند» … همان «معشوق» است که شاعر وصفش را میکند و تحت نامهای گوناگون به اوج می رساند.
با این تفسیر نقاش به کمک انقلابی در زیبای شناسی، هنرش را نه تنها «مشروع» می سازد بلکه موفق میشود آنرا به «گواهی» بروجود خداوند بدل سازد، نه از طریق محتوایی که ارائه میکند. بلکه از طریق جوهرش، از طریق «شکل» ارائه اش، با شکلها و رنگها که با انضباطی خاص به گرد هم آمده اند، که هنرمند با رد تمام راه حلهای سهل برای منحرف ساختن منهیات «احادیث» آنرا کشف کرده است.[4]
با این فکر سعی کردم با استفاده از گل و مرکب دیده های خود را در صفحه کاغذ و پارچه و به واقعیت ذهنی خود نزدیک کنم. که در آن، تصاویر با خراش دادن بر صفحه و ایجاد بافت، اجرا میشوند.
به نظر من انسان، عاشقی است که از لحظه تولد تا مرگ با تصاویری که می بیند و مفاهیمی که درک می کند، زمزمه هایی دردرون احساس میکند که در همه انسانهای تاریخ ریشه دارد.
کسی را مخاطب قرار میدهد و او را جستجو میکند. شاید مثل دعای صحیفه سجادیه که هنگام گفتن ذکر دستها به حالت دعا بالا می رود و من در مورد نقاشی هم همین حس را دارم. زمزمه هایم تصاویری را نقاشی می کنند که این دو در کنار هم برای من مفهوم دارند.
از نظر ساختمان کلی، ترکیب بندی را براساس مربع و مستطیل قرار دادم که در بعضی تابلوها با تغییر زاویه دید این مربع و مستطیلها به مکعب تبدیل میشوند که ایجاد آن برای من مفهوم زیبایی دارد.
زیرا (مکعب شبیه به نقش کعبه در هنر اسلامی است و خداوند که گویی درمرکز درک ناشدنی عالم قرار گرفته است، چنانکه او در دورترین مرکز انسان ماوی دارد.)[5] همواره به یاد میآید.
ودر حالی که درون کعبه خالی است، عدد صفر را که آغاز است، همواره برای من تداعی میکند. (صفر در اوایل عصر ریاضیات جدد یک مفهوم عددی ایجاد کرد که از نظر فلسفی گمراه کننده بود و مفهوم دیگری که میان نظام نمادهای عددی و ساخت جهان طبیعی تمایزی ایجاد کرد.)[6]
از سوی دیگر، با تصور وحدت که راه ریاضیات کهن را تعیین میکند این دو گانگی از میان میرود.
وحدت به معنی تحت الفظی کلمه، قبل قابل تصور باقی می ماند. به این دلیل ساده که هر چیز که بخواهد وجودداشته باشد، در تایید وجودش (وجود خودش) آنچه را که وجود ندارد نفی کند.
سرما به این دلیل سرماست که نفی گرماست. برای آنکه چیزی وجود داشته باشد، ضد آن هم باید وجود داشته باشد.
وحدت، به مثابه نمادی کامل برای خداوند است. وحدت خالق است و کثرت مخلوق.
وحدت با تجزیه خود به آفرینش می پردازد. که این تعریف در ترکیب عناصر تابلو نقاشی کمک شایانی میکند.)[7] (در ترکیب بندی اکثر تابلوها دایره ای دیده می شوئد که به عبارتی کیهانی اند. اما دلیل آوردن آن در ترکیب بندی این است که نقش مدور یا نمودار مقدس، در طول تاریخ هنر، هم در فرهنگ هند، تبت، اسلام و اروپای قرون وسطی فراوان است و در بسیاری از فرهنگهای قبیله ای هم بکار میرود- چه به شکل نقاشی، چه در بناها و چه در حرکات بدن.
اساس این نمودارهای غالبا دایره ای است که به چهار قسمت مساوی تقسیم شده و همه اجزاء و عناصر آن در یک بافت همگون قرار دارند. آنها، به عبارتی، کیهانی اند. یعنی به وسیله نماد آنچه را ساخت اصلی عالم قلمداد میشود ارائه می کنند: مثلا چهار جهت فضایی، چهارعنصر، چهار فصل، گاهی دوازده علامت منطقه البروج، تقسیمات مختلف، و گاهی خود انسان را.
[1] سوره 15، آیه 62
[2] سوره 15، آیه 28
[3] مهندس مصطفی صدسلیمی، اشتیاق، خواستگاه هنر، فصلنامه هنر، تابستان 1373، ص 606
[4] عرفان سهروردی، در مینیاتور (نمادگرایی عرفانی) تلخیص از تحقیقات الکساندر پاپادولو درباره مینیاتور، فصلنامه هنر، بهار 63-62، صفحه 94
[5] دکتر غلامرضا اعوانی، حکمت وهنر معنوی (مجموعه مقالات)، انتشارات گروس، ص 294
[6] رابرت لالر، (مقاله)، بخشی از کتاب Sacred Geonetry نشوته R-LAWLOR که در سال 1982 به وسیله T-AND- HUDSONS منتشر شده) هندسی قدسی، استعاره نظام عالم، فصلنامه هنر، ص 82
[7] همان، ص 83
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : جعفر علایی
شماره تماس : 09147457274 - 04532722652
ایمیل :ja.softeng@gmail.com
سایت :sidonline.ir
مشخصات فایل
فرمت : docx
تعداد صفحات : 47
قیمت : 7,000 تومان
حجم فایل : 41 کیلوبایت