فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

مقاله بررسی کامپوزیت‌ها و کاربرد آنها در 117 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی کامپوزیت‌ها و کاربرد آنها
مقاله بررسی کامپوزیت‌ها و کاربرد آنها - مقاله بررسی کامپوزیت‌ها و کاربرد آنها در 117 صفحه ورد قابل ویرایش



مقاله بررسی کامپوزیت‌ها و کاربرد آنها در 117 صفحه ورد قابل ویرایش
کامپوزیت‌ها چه هستند؟
ماده کامپوزیتی از ترکیب دو یا چند ماده ساخته می شود تا خواص ترکیبی بی نظیری را ایجاد کند . البته بیان فوق یک تعریف کلی است و می‌تواند آلیاژهای فلزی، پلیمرهیا پلاستیکی ،‌مواد معدنی . چوب را در بگیرد. «مواد کامپوزیتی مسلح شده با الیاف» با مواد فوق فرق دارند. زیرا اجزای سازنده‌ی این مواد از نظر مولکولی با هم فرق دارند و بصورت مکانیکی قابل جدا شدن هستند. بطور کلی اجزای تشکیل دهنده‌ی مسلح شده با عم عمل می‌کنند، اما در عین حال شکل اصلی خود را حفظ می کنند. خواص نهایی ماده‌‌ی کامپوزیتی از خواص مواد تشکیل دهنده‌ی آن به مراتب بهتر است.
ایده ساخت کامپوزیت‌ها توسط بشر کشف نشد، بلکه این مواد در طبیعت وجود دارند. برای مثال چوب که از ترکیبی از الیاف سلولزی در زمینه چسبی به نام لیگنین تشکیل شده است، یک کامپوزیت است. صدف جانوران بی‌مهره مثل حلزون و صدف خوراکی مثال دیگری از کامپوزیت‌ها است. بعضی از پوسته صدفها از کامپوزیت‌های پیشرفته‌ای که بدست بشر ساخته شده، سختتر و محکمتر است. دانشمندان کشف کرده‌اند الیاف که از شبکه تار عنکبوت بدست می‌آیند از الیافی که بطور مصنوعی تولید می‌شوند، محکمتر است. در هند،‌یونان و دیگر کشورها، صدها سال بود که از مخلوط سبوس یا کاه با خاک رس برای ساختمان‌سازی استفاده می شد. مخلوط سبوس و خاک اره با خاک رس مثالی از «کامپوزیت با ذرات ریز» و مخلوط خاک رس با کاه نمونه ای از «کامپوزیت‌ الیاف کوتاه» است. این مواد مسلح کننده برای بهبود کارائی کامپوزیت اضافه می شود.
مفهوم اصلی کامپوزیت به معنی دارا بودن یک ماده زمینه‌ای (ماتریس) مناسب است. معمولاً مواد کامپوزیتی بوسیله الیاف مسلح کننده دریک زمینه رزیتی ساخته می‌شوند. مسلح کننده‌ها می‌توانند الیاف، ویسکرها و .. بوده و زمینه می‌تواند از جنس فلزات، سرامیکها یا پلاستیک‌ها باشند.
مسلح کننده‌ها می‌توانند از پلیمرها،‌پلاستیکها، و فلزات ساخته شوند. الیاف می‌توانند بصورت بهم پیوسته، زنجیره‌های بلند یا کوتاه باشند. کامپوزیت‌هایی که با زمینه پلیمری ساخته می‌شوند، رایج‌تر هستند و بطور وسیع در صنایع مختلف بکار می‌روند. در این کتاب کامپوزیت‌هایی که زمینه‌ی آنها از جنس رزین برپایه پلیمری است، بررسی می شوند. این مواد می‌توانند جزء «رزیتهای ترموست» یا «رزینهای ترموپلاستیک» باشند.
بافت یا الیاف مسلح کننده باعث استحکام و سختی کامپوزیت می شود. در حالیکه زمینه سبب سختی و مقاومت به خوردگی کامپوزیت می گردد. الیاف مسلح کننده می‌تواند بصورت شکلهای مختلفی از الیاف پیوسته بلند با بافتهای موجدار تا الیاف کوتاه تکه‌تکه و حصیری (درهم گیرکرده) وجود داشته باشند. هریک از این اشکال خواص مختلفی را ایجاد می‌کنند. این خواص شدیداً به روشی که الیاف در کامپوزیت قرار داده می‌شوند، بستگی دارد. دریک کامپوزیت تمامی شکلهای فوق‌الذکر و یا یکی از آنها می‌تواندت مورد استفاده قرار گیرد. موضوع مهمی که در مورد کامپوزیت‌ها بایستی در نظر گرفته شود این است که الیاف نیرو تحمل می‌کند و لذا حداکثر استحکام کامپوزیت در راستای محور الیاف است. وجود الیاف بلند پیوسته در جهت اعمال نیرو باعث می شود که خواص کامپوزیت کاملاً با خواص رزین متفاوت باشد. کامپوزیتی دارای الیاف به شکل بصورت تکه‌های کوچک است، خواص ضعیفتری نستب به کامپوزیتی که الیاف آن بصورت پیوسته است، از خود نشان می‌دهد. شکل الیاف برحسب نوع کاربرد (مهندسی یا غیرمهندسی) و روش ساخت انتخاب می شود . برای کاربر دهای مهندسی (ساختمانی)، الیاف پیوسته یا بلند پیشنهاد می شود. در حالیکه برای کاربردهای غیرمهندسی (غیرساختمانی) الیاف کوتاه انتخاب می شود. در ریخته‌گری تزریقی و ریخته‌گری تحت فشار از الیاف کوتاه، در حالیکه در تابیدن تارها،‌بسته‌بندیهای رولری و پولتروژن از الیاف پیوسته استفاده می شود.
3-1 نحوه عملکرد الیاف و زمینه
ماده کامپوزیتی با مسلح کردن پلاستیک‌ها توسط الیاف تشکیل می‌شوند برای درک بهتر رفتار کامپوزیت‌ها، باید اطلاعات دقیقی از نقش الیاف و مواد زمینه در کامپوزیت‌ها در دسترس باشد،‌مهمترین وظایف الیاف و زمینه کامپوزیت‌ها بشرح زیر است:
وظایف مهم و اصلی الیاف در کامپوزیتها عبارتند از:
§ تحمل بار و نیرو؛ در یک کامپوزیت ساختمانی(مهندسی) 70% تا 90% نیرو توسط الیاف تحمل می شود.
§ سختی، استحکام، پایداری گرمایی و بقیه‌ی خواص ساختاری در کامپوزیت‌ها به الیاف آن بستگی دارد.
§ هدایت الکتریکی یا عایق بودن کامپوزیت‌‌، به نوع الیاف مورد استفاده در آن بستگی دارد.
زمینه (ماده‌ی زمینه‌) وظایف زیر را در ساختار کامپوزیت انجام می‌دهد. بسیاری از این وظایف برای عملکرد مطلوب یک ماده‌ی کامپوزیت ضروری است. الیاف موجد در زمینه و یا خود الیاف به تنهایی بدون حضور ماده‌ی زمینه و یا یک چسب بندرت استفاده می شود. وظایف مهم زمینه کامپوزیت شامل موارد زیر است.
§ زمینه؛ الیاف را به هم پیوند می‌دهد و بار وارده به کامپوزیت را به الیاف را منتقل می‌کند. زمینه، به ساختار ماده ی کامپوزیتی سختی،‌یکپارچگی و شکل می‌بخشد.
§ زمینه؛ الیاف را ایزوله می‌کند. بطوریکه تکه‌تکه الیاف می‌توانند به طور جداگانه نقش خود را ایفا کنند. این عمل تجمع آنها را کاهش داد ویا آن را متوقف می‌کند.
§ زمینه؛ سطحی با کیفیت پرداخت خوب بوجود آورده و کمک می‌کند که محصول دارای شکل نهایی یا نزدیک به آن باشد.
§ زمینه از الیاف در مقابل هجوم شیمیایی و آسیبهای مکانیکی (سایش) محافظت می‌کند.
§ خواص شکل دهد از قبیل : انعطاف پذیری، استحکام فشاری و … به نوع ماده زمینه بستگی دارد. زمینه انعطاف‌پذیر باعث افزایش چقرمگی ساختار می شود و در جائیکه به چقرمگی بیشتری نیاز باشد از کامپوزیت‌ها با زمینه ترموپلاستیک استفاده می شود.
§ نحوه شکست ماده‌ی کامپوزیت، نه تنها بشدت به نوع ماده‌ی زمینه‌ی بستگی دارد، بلکه به میزان سازگاری آن با الیاف نیز وابسته است.




-5-8-6 مزایای فرآیند پولتروژن
پولتروژن یک فرآیند خودکار با مزایای زیر است:
1) فرآیند پیوسته بوده و می توان آنرا را بدست آوردن قطعه نهایی بطور کامل خودکار کرد، که برای تولید انبوه قطعه های کامپوزیت بسیار مناسب است. نمونه ای از سرعت تولید 2 تا 10 فوت بر دقیقه می باشد.
2) این فرآیند، الیاف و سیستم های رزین کم هزینه را به مصرف می رساند. بنابراین تولید محصولات تجاری کم هزینه و کم قیمت فراهم می کند.
8-5-8-6 محدودیت های فرآیند پولتروژن
اجزا یا قطعات پولترود شده درمقیاس وسیع درزیر سازی، ساخت و محصولات مصرفی به دلیل هزینه کمتر استفاده می شد با این وجود پولتروژن دارای محدودیتهای زیر است:
1) این فرآیند برای قطعاتی که دارای سطح مقطع ثابت درطولشان می باشد، مناسب است . شکلهای مخروطی و پیچیده را نمی تواند با این روش تولید کرد.
2) قطعات باتلرانس بسیار دقیق درابعاد داخلی و خارجی را نمی توان با استفاده از فرآیند پولتروژن تولید نمود.
3) قطعات دیواره نازک را نمی توان تولید کرد.
4) زاویه های الیاف درروی قطعات پولترود شده محدود به صفر درجه می باشند. ازلایه های بافته شده برای بدست آوردن خواص دو جهته استفاده می شود.
5) سازه هایی که به بارگیری پیچیده نیاز دارند، را نمی توان با این فرآیند تولید کرد، زیرا بیشتر خواص به جهت محوری محدود می شود.
6-8-6 فرآیند قالب گیری انتقالی رزین
فرآیند قالب گیری انتقالی رزین (RTM) به عنوان فرایند قالب گیری انتقال مایع شناخته شده است. اگر چه فرایند های قالب گیری تزریقی و فشاری به عنوان روشهای تولید انبوه توسعه پیدا کرده اند. بیشتر کاربرد آنها به دلیل استفاده از قالب گیری مواد ترکیبی (کامپوزیت های با الیاف کوتاه) به کاربردهای غیرساختاری محدود می شد، درمقابل این فرآیند های قالب گیری، فرایند RTM، تولید قطعات ساختاری با هزینه مناسب درمقادیر با حجم متوسط با استفاده از ابزارهای ارزان قیمت را میسر می سازد. RTM، ساخت قطعات پیچیده نزدیک به شکل با جهات الیاف کنترل شده را رائه می دهد. معمولاً از الیاف پیوسته درفرآیند RTM استفاده می‌شود.
درفرآ‎یند RTM، شکل دهی درمحفظه قالب انجام می شود، ابتدا، نیمه متناظر قالب با نیمه دیگر منطبق شده و به یکدیگر محکم بسته می شود. سپس با استفاده از تجهیزات توزیع، ترکیب فشرده شده از رزین ترموست، کاتالیزور، رنگ، پرکنند و … با استفاده از راهکارهگاههای تکی یا چند گانه به درون قالب پمپ می‌شود. بعد از پخت (عمل آوری) به مدت 6 تا 30 دقیقه بسته به سرعت واکنش پخت (عمل آوری) ترکیب، قطعه از درون قالب خارج می شود. بنابراین، RTM منجر به تولید قطعات ساختاری با سطح نهایی خوب در هر دو طرف قطعه می‌شود.
موضوعات اصلی در فرآیند RTM، جریان رزین، پخت (عمل آوری)، انتقال حرارت درکانالهای تخلخل می ‌باشد. این فرآیند شامل تزریق رزین ترموست مخلوط شده با کاتالیزور تحت فشار به محفظه قالب گرم که حاوی الیاف قبلاً‌ شکل دهی شده است، می باشد. درطی پر شدن قالب،رزین به درون قالب جاری می شود و واکنش های گرماده پخت (عمل آوری) باعث می‌شود که سرعت آن هر لحظه افزایش یابد و سرانجام منجمد می شود. بعد از اینکه الیاف بطور کامل با رزین اشباع شد، واکنش های پخت (عمل آوری) با گذشتن از نقطه ژلی ادامه می یابد تا پلیمر با زنجیرهای متقاطع تشکیل شود.
فرآیند RTM، یک عملیات قالب بسته است. دراین فرآیند، الیاف خشک قبلاً شکل داده شده را در داخل قالب قرار می دهند و سپس رزین ترموست از طریق یک دهانه تزریق می شود، تا قالب با رزین پر شود. پس از این که رزین پخته شد، قطعه از درون قالب خارج می گردد.
1-6-8-6-کاربردهای اصلی
فرآیند RTM برای ساخت قطعات کوچک تا بزرگ درمقادیر باحجم کم تا متوسط مناسب است. RTM در صنایع اتومبیل سازی، هواپیما سازی (هوافضا)، کالاهای ورزشی و محصولات مصرفی استفاده می شود. نمونه ای از قعطات ساخته شده عبارت از، کالاهای ایمنی آتش نشانها و کارگران، درها، چوب هاکی، بدنه دوچرخه، تیغه های آسیاب بادی، بدنه های اتومبیلهای ورزشی، بدنه های مستطیل شکل اتومبیل و قعطات هواپیما می باشد. بعضی از قعطات هواپیما ساخته شده بوسیله فرآیند RTM، شامل تیرها دیوارها، چرخدنده ها و محکم کننده های سطح کنترل، پوششهای روی بدنه هواپیما برای کاهش مقاومت هوا، بلوکهای جدا کننده می باشد. قالب های دوشاخه ازیک انطباق ضریب انبساط حرارتی صفحه نیکل و همچنین فراهم کردن هدایت حرارتی بالاتر فرموله می شوند. مجموعه های از گرم کننده های الکتریکی و سرد کننده آبی بمقدار زیادی چرخه حرارتی سریعی راتأمین می کند. از سرد کننده با هوا، جهت کنترل افزایش دما درطرفی که دما به طور سریع بالا می رود، برای جلوگیری از افزایش بیش ازحد دما استفاده می‌شود. از سرد کننده با آب برای سرد کردن سریع طرفی که دمای بالاتری دارد، استفاده می شود. قالبها دریک دستگاه پرس رفت و برگشتی با یک مجموعه از سیستم کنترل فرآیند بکار می روند.


-5-8-6 مزایای فرآیند پولتروژن پولتروژن یک فرآیند خودکار با مزایای زیر است: 1) فرآیند پیوسته بوده و می توان آنرا را بدست آوردن قطعه نهایی بطور کامل خودکار کرد، که برای تولید انبوه قطعه های کامپوزیت بسیار مناسب است. نمونه ای از سرعت تولید 2 تا 10 فوت بر دقیقه می باشد. 2) این فرآیند، الیاف و سیستم های رزین کم هزینه را به مصرف می رساند. بنابراین تولید محصولات تجاری کم هزینه و کم قیمت فراهم می کند. 8-5-8-6 محدودیت های فرآیند پولتروژن اجزا یا قطعات پولترود شده درمقیاس وسیع درزیر سازی، ساخت و محصولات مصرفی به دلیل هزینه کمتر استفاده می شد با این وجود پولتروژن دارای محدودیتهای زیر است: 1) این فرآیند برای قطعاتی که دارای سطح مقطع ثابت درطولشان می باشد، مناسب است . شکلهای مخروطی و پیچیده را نمی تواند با این روش تولید کرد. 2) قطعات باتلرانس بسیار دقیق درابعاد داخلی و خارجی را نمی توان با استفاده از فرآیند پولتروژن تولید نمود. 3) قطعات دیواره نازک را نمی توان تولید کرد. 4) زاویه های الیاف درروی قطعات پولترود شده محدود به صفر درجه می باشند. ازلایه های بافته شده برای بدست آوردن خواص دو جهته استفاده می شود. 5) سازه هایی که به بارگیری پیچیده نیاز دارند، را نمی توان با این فرآیند تولید کرد، زیرا بیشتر خواص به جهت محوری محدود می شود. 6-8-6 فرآیند قالب گیری انتقالی رزین فرآیند قالب گیری انتقالی رزین (RTM) به عنوان فرایند قالب گیری انتقال مایع شناخته شده است. اگر چه فرایند های قالب گیری تزریقی و فشاری به عنوان روشهای تولید انبوه توسعه پیدا کرده اند. بیشتر کاربرد آنها به دلیل استفاده از قالب گیری مواد ترکیبی (کامپوزیت های با الیاف کوتاه) به کاربردهای غیرساختاری محدود می شد، درمقابل این فرآیند های قالب گیری، فرایند RTM، تولید قطعات ساختاری با هزینه مناسب درمقادیر با حجم متوسط با استفاده از ابزارهای ارزان قیمت را میسر می سازد. RTM، ساخت قطعات پیچیده نزدیک به شکل با جهات الیاف کنترل شده را رائه می دهد. معمولاً از الیاف پیوسته درفرآیند RTM استفاده می‌شود. درفرآ‎یند RTM، شکل دهی درمحفظه قالب انجام می شود، ابتدا، نیمه متناظر قالب با نیمه دیگر منطبق شده و به یکدیگر محکم بسته می شود. سپس با استفاده از تجهیزات توزیع، ترکیب فشرده شده از رزین ترموست، کاتالیزور، رنگ، پرکنند و … با استفاده از راهکارهگاههای تکی یا چند گانه به درون قالب پمپ می‌شود. بعد از پخت (عمل آوری) به مدت 6 تا 30 دقیقه بسته به سرعت واکنش پخت (عمل آوری) ترکیب، قطعه از درون قالب خارج می شود. بنابراین، RTM منجر به تولید قطعات ساختاری با سطح نهایی خوب در هر دو طرف قطعه می‌شود. موضوعات اصلی در فرآیند RTM، جریان رزین، پخت (عمل آوری)، انتقال حرارت درکانالهای تخلخل می ‌باشد. این فرآیند شامل تزریق رزین ترموست مخلوط شده با کاتالیزور تحت فشار به محفظه قالب گرم که حاوی الیاف قبلاً‌ شکل دهی شده است، می باشد. درطی پر شدن قالب،رزین به درون قالب جاری می شود و واکنش های گرماده پخت (عمل آوری) باعث می‌شود که سرعت آن هر لحظه افزایش یابد و سرانجام منجمد می شود. بعد از اینکه الیاف بطور کامل با رزین اشباع شد، واکنش های پخت (عمل آوری) با گذشتن از نقطه ژلی ادامه می یابد تا پلیمر با زنجیرهای متقاطع تشکیل شود. فرآیند RTM، یک عملیات قالب بسته است. دراین فرآیند، الیاف خشک قبلاً شکل داده شده را در داخل قالب قرار می دهند و سپس رزین ترموست از طریق یک دهانه تزریق می شود، تا قالب با رزین پر شود. پس از این که رزین پخته شد، قطعه از درون قالب خارج می گردد. 1-6-8-6-کاربردهای اصلی فرآیند RTM برای ساخت قطعات کوچک تا بزرگ درمقادیر باحجم کم تا متوسط مناسب است. RTM در صنایع اتومبیل سازی، هواپیما سازی (هوافضا)، کالاهای ورزشی و محصولات مصرفی استفاده می شود. نمونه ای از قعطات ساخته شده عبارت از، کالاهای ایمنی آتش نشانها و کارگران، درها، چوب هاکی، بدنه دوچرخه، تیغه های آسیاب بادی، بدنه های اتومبیلهای ورزشی، بدنه های مستطیل شکل اتومبیل و قعطات هواپیما می باشد. بعضی از قعطات هواپیما ساخته شده بوسیله فرآیند RTM، شامل تیرها دیوارها، چرخدنده ها و محکم کننده های سطح کنترل، پوششهای روی بدنه هواپیما برای کاهش مقاومت هوا، بلوکهای جدا کننده می باشد. قالب های دوشاخه ازیک انطباق ضریب انبساط حرارتی صفحه نیکل و همچنین فراهم کردن هدایت حرارتی بالاتر فرموله می شوند. مجموعه های از گرم کننده های الکتریکی و سرد کننده آبی بمقدار زیادی چرخه حرارتی سریعی راتأمین می کند. از سرد کننده با هوا، جهت کنترل افزایش دما درطرفی که دما به طور سریع بالا می رود، برای جلوگیری از افزایش بیش ازحد دما استفاده می‌شود. از سرد کننده با آب برای سرد کردن سریع طرفی که دمای بالاتری دارد، استفاده می شود. قالبها دریک دستگاه پرس رفت و برگشتی با یک مجموعه از سیستم کنترل فرآیند بکار می روند. 2-6-8-6 مواد اولیه اصلی

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 117

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 85 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله بررسی سیستم ماجان در 47 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی سیستم ماجان
مقاله بررسی سیستم ماجان - مقاله بررسی سیستم ماجان در 47 صفحه ورد قابل ویرایش



[1]

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 47

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 74 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله بررسی روشهای ارزیابی بانک‌های داخلی از پروژه‌های سرمایه گذاری در 46 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی روشهای ارزیابی بانک‌های داخلی از پروژه‌های سرمایه گذاری
مقاله بررسی روشهای ارزیابی بانک‌های داخلی از پروژه‌های سرمایه گذاری - مقاله بررسی روشهای ارزیابی بانک‌های داخلی از پروژه‌های سرمایه گذاری در 46 صفحه ورد قابل ویرایش




مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 46

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 90 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله بررسی جامع پیامبران در 38 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی جامع پیامبران
مقاله بررسی جامع پیامبران - مقاله بررسی جامع پیامبران در 38 صفحه ورد قابل ویرایش



[12]

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 38

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 25 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی
مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی - مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش



مقاله بررسی تفاسیر آیات قرآنی در زمینه مفاهیم ادبی، دینی در 362 صفحه ورد قابل ویرایش
احدیت وواحدیت
یونس:الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ(1)أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ(2)الف، لام، راء. این است آیاتِ کتابِ حکمت‏آموز. آیا براى مردم شگفت‏آور است که به مردى از خودشان وحى کردیم که: مردم را بیم ده و به کسانى که ایمان آورده‏اند مژده ده که براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نیک است؟ کافران گفتند: «این [مرد] قطعاً افسونگرى آشکار است. »
﴿ الر﴾ اشاره به حقیقت محمدیه دارد که همان رحمت عام الهی است بقوله تعالی (و ما ارسلناک الارحمۀ للعالمین).
﴿ تِلْکَ﴾ یعنی آنچه به وسیله این سه حرف به آن اشاره می شود کتاب حکیمانه ای است که دارای جزئیات محکم و متقن است[یا به تأویل دوم در دو مقام] که اول به اعتبار هویت احدیت جمعی حق و دومی صفت واحدیت تفصیلی اوست به خداوند قسم یاد می کنم [باید افزود که] صفت واحدیت حق در باطن جبروت و ظاهر رحموت قرار دارد.
﴿ آیاتُ الْکِتابِ﴾ که دارای حکمت است.
﴿ أَ کانَ لِلنّاسِ عَجَبًا﴾ آیه شریفه تعجب کافران را زیر سؤال می برد و می فرماید با وجود اینکه سنت همیشگی خداوند ارسال وحی بر پیامبرانش می باشد چرا آنها آنرا انکار می کند و در ادامه می فرماید همانا که تعجب آنان به دلیل دوریشان از مقام پیامبر و عدم نزدیکی به ایشان و نیز یکی نبودن وحی با اعتقادات ایشان می باشد.
﴿ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ یعنی [ایمان آوردنشان در ازل و] به واسطه عنایت ازلی حق به ایشان است [یا به تعبیر دیگر] تقرب آنان به حق تعالی به واسطه برگزیدنشان در ازل است که این فقط مخصوص به آنان بوده و احدی همانند آنان نیست و اگر اینگونه نبود آنان نیز ایمان نمی آوردند.
﴿ قالَ الْکافِرُونَ﴾ یعنی کسانی که از حق در حجاب مانده و از ظهور صفات حقانی در حقیقت محمدیه چیزی نمی دانند.

طه:اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى(8) خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد.
﴿ اللَّهُ﴾ یعنی نازل کننده موصوف به این صفات، الله می باشد.
﴿ لا إِلَهَ إِلا هُوَ﴾ ذات احدیت و حقیقت هویت او با این اسماء متکثر و متعدد نمی گردد. پس او در ازل و ابد تغییر نکرده و موجودی جز او وجود ندارد.
﴿ لَهُ الأَسمَاءُ الحُْسنى﴾ [اما به اعتبار واحدیت و مصدریتش او دارای اسماء حسنی است که] همانا ذات او به اعتبار تعینات صفاتش می باشند.

مومنون:أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ(56) آیا مى‏پندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد مى‏دهیم،[از آن روى است که‏] مى‏خواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ [نه، ] بلکه نمى‏فهمند.
﴿ أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ(55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ﴾ یعنی سعادتمندی- آنگونه که آنان تصور می کنند- به وسیله لذات دنیوی و یاری شدن به نعمتهای فانی نیست. بلکه یاری حقیقی توفیق در خیرات ماندگار است [به عبارت بهتر یاری حقیقی] ترس ناشی از خشیت الهی در هنگام تجلی عظمت و یقین عیانی به تجلی صفات ربانی و توحید ذاتی و نیز هدایت خلق و اعطاء کمالاتش در مقام بقاء همراه با ترس از ظهور بقایای نفسانی در بازگشت از عالم احدیت به عالم ربوبیت است و این همان پیشی جستن در خیرات است.

عنکبوت:مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(41) داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کرده‏اند، همچون داستان عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خویش ساخته، و در حقیقت -اگر مى‏دانستند- سست‏ترین خانه‏ها همان خانه عنکبوت است.
﴿ مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ﴾ [منظور آیه شریفه این است که] منشأ محبت أخروی ذات احدیت و محبت الهی است و این همان محبتی است که بین پاکان و اولیاء به خاطر تناسب صفات و نزدیکی ذاتشان برقرار است.

عنکبوت:وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(69) و کسانى که در راه ما کوشیده‏اند، به یقین راههاى خود را بر آنان مى‏نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
﴿ لَنَهْدِیَنَّهُمْ﴾ به راههایی که به ذات حق منتهی می گردد. که این راهها صفات الهی اند که حجاب ذات او گشته و سلوک در آنها همانا اتصاف به آنها است که سالک را بر اساس صفتی که متصف به آن است به اسمی ثابت از حق تعالی می رساند که این عین ذات واحدیت است که به منزله باب حضرت احدیت می باشد.
﴿ وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ﴾ آنان که در مقام مشاهده خداوند را عبادت می کنند همچنانکه حضرت امیر (ع) فرمودند (الإحسان ان تعبدوالله کأنک تراه) پس محسنین سالکان سیر صفاتی حق و متصف به آنها می باشند. چرا که آنها حق را به واسطه مراقبه و مشاهده خویش عبادت می کنند و دلیل اینکه فرموده است: (کانک تراه) چرا که رویت و شهود عینی فقط بعد از فنای صفاتی و ذاتی محقق می گردد.

سجدَة:الم(1) الف، لام، میم.تَنْزیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فیهِ مِنْ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ(2) نازل شدن این کتاب -که هیچ [جاى‏] شک در آن نیست- از طرف پروردگار جهانهاست.
﴿ الم﴾ یعنی ظهور ذات احدیت و صفات و حضرات اسمائیه حق.
﴿ تَنْزیلُ﴾ [تنزیل یعنی فروفرستادن] کتاب عقل فرقانی مطلق بر وجود محمدی.
﴿ مِنْ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ﴾ به واسطه ظهور رحمت تامه اش بر مظهر محمدی.

سجدة:اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ(4) خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید، آنگاه بر عرش [قدرت‏] استیلا یافت، براى شما غیر از او سرپرست و شفاعتگرى نیست؛ آیا باز هم پند نمى‏گیرید؟
﴿ اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما﴾ به وسیله احتجاب به آنها در ایام شش روزه الهی که مدت زمان خفاء حضرت حق از زمان آدم تا زمان حضرت رسول (ص) می باشد.
﴿ ثُمَّ اسْتَوى﴾ که با تجلی به جمیع صفات خود بر عرش قلب محمدی در روز آخر [روز جمعه] تجلی نمود همانا منظور از استواء خورشید کمال نورافشانی اوست و به این جهت است که فرمود (بعثت و فی نسم الساعۀ) چرا که وقت بعثت او صبحگاه قیامت و ظهر آن هنگام ظهور حضرت مهدی (ع) است. و به این جهت است که خواندن این سوره در صبح روز جمعه مستحب شمرده شده است.
﴿ ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ﴾ در هنگام ظهور آن.
﴿ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفیعٍ﴾ به دلیل اینکه جملگی در او فانی می شود.
﴿أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ﴾ یعنی آیا در هنگام ظهور وحدت عهد اولی و میثاق فطری خویش را به یاد می آورید؟

صافات:بَیْضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ(46) لا فِیهَا غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ(47) [باده‏اى‏] سخت سپید که نوشندگان را لذّتى [خاص‏] مى‏دهد؛ نه در آن فساد عقل است و نه ایشان از آن به بدمستى [و فرسودگى‏] مى‏افتند.
﴿ بَیْضاءَ﴾ یعنی فورانی که از عین احدیت [یا همان کافور] بوده و هیچگونه شائبه ترکیب با تعنیات در او راه ندارد.
﴿ لَذَّةٍ لِلشّارِبینَ لا فیها غول ﴾ که عقلشان را ضایع سازد. چرا که آنان اهل صحوند و خداوند آنها را از ناپاکی ها و حجاب پاکی گردانده است.
﴿ وَ لا هُمْ عَنهَا یُنزَفُونَ ﴾ یعنی عقلشان را به واسطه نوشیدن آن شراب از دست نمی دهند. و گرنه در مقام بقاء و اهل بهشتهای سه گانه نبودند.

ص:وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ اْلأَخْیارِ(47) و آنان در پیشگاه ما جدّاً از برگزیدگان نیکانند.
﴿ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا﴾ در حضرت واحدیت.

اسم اعظم
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)به نام خداوند رحمتگر مهربان
معنی ﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ﴾ همانا به واسطه صورت انسان کامل که جامع رحمت عامه (رحمانیه) و رحمت خاصه (رحیمیه) و مظهر ذات الهی به اعتبار جمیع صفاتش شروع کرده و می خوانم و این صورت انسانی، همان اسم اعظم الهی است که حضرت رسول اکرم (ص) در حدیث (( اوتیت جوامع الکلم و بعثت لأتم مکارم اخلاق)) به این مطلب اشاره فرموده اند. زیرا کلمات همان حقائق موجودات واعیان ثابته آنها می باشند و مکارم اخلاق کمالاتی است که مصدر کارهای آنهاست که جملگی آنها در کون جامع انسانی گرد آمده است.

بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.))
﴿ الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ ﴾ : [حق تعالی به وسیله این سه حرف(الم) اشاره به کل وجود - از حیث کل بودنش- داشته است زیرا که (ا) بر اساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و(م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [و قوس صعود ونزول ] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خود می رسد. و به همین جهت است که (ختم) و( پایان) نامیده می شود و [و در همین زمینه] می فرمایند (( ان الزمان قد استدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات و الارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که (ل) از دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است. زیرا که [در اصطلاح عرفا] اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه با جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است – محتجب شده است.

بقره:وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ(114)((و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود، و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد]ها درآیند. در این دنیا ایشان را خوارى، و در آخرت عذابى بزرگ است.))
﴿ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ﴾ [اسم] خاص او که همان اسم اعظم است زیرا که با آن اسم جز در قلب تجلی نمی کند و آن تجلی ذاتی با جمیع صفات است. [و یا به تاویل دیگر] اسم مخصوص به هر فرد می باشد و آن کمال شایسته ای است که در استعدادش نهفته است.

انعام:وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُورًا وَ هُدًى لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(91)(( و آنگاه که [یهودیان‏] گفتند: «خدا چیزى بر بشرى نازل نکرده»، بزرگى خدا را چنانکه باید نشناختند. بگو: «چه کسى آن کتابى را که موسى آورده است نازل کرده؟ [همان کتابى که‏] براى مردم روشنایى و رهنمود است، [و] آن را به صورت طومارها درمى‏آورید. [آنچه را] از آن [مى‏خواهید] آشکار و بسیارى را پنهان مى‏کنید، در صورتى که چیزى که نه شما مى‏دانستید و نه پدرانتان، [به وسیله آن‏] به شما آموخته شد. » بگو: «خدا [همه را فرستاده‏]»؛ آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل‏] خود به بازى [سرگرم‏] شوند.))
﴿ وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ﴾ یعنی آنگونه که شایسته اوست اورا نشناخته اند چرا که در تنزیه حق به اندازه ای مبالغه می کنند که او را از بندگانش دور کرده تا جایی که ممکن نیست چیزی از علم و کلامش بر بندگانش نازل گردد واگر آنگونه که شایسته اوست او را می شناختند. می دانستندکه وجود بندگانش به واسطه اوست و همه به وجود او موجودند و جز او وجودی نیست، بلکه جملگی عالم شهادت ظاهریت اوست و جمله عالم غیب باطنیش و برای هر باطنی ظاهری وجود دارد پس چه مشکلی است که برخی از صفاتش بر مظهر بشری اش ظهور یابد بلکه برای علم باطنی و حکمت او مظهری جز انسان کامل وجود ندارد پس نبی به اعتبار صورت ظاهری اش ظاهر حق است و به اعتبار باطنش باطن حق. علمش را بر قلب او نازل ساخته و بر زبانش جاری می سازد تا خلق را به سوی ذات الهی دعوت کند و هرگز به دو گانگی نخواند مگر به اعتبار تفصیل در صفات حق. اگر به اعتبار وحدت بنگریم چیزی جز او وجود ندارد- نه نبی ونه غیر او – اما اگر به اعتبار تفصیل صفات و اسمائش بنگریم پیامبری ظهور می یابد که تابع اسمی از اسماء اوست ودر مرحله بعد به اسمی از اسماء او تبدیل می شود و اگر این پیامبر دارای مقام نبوت تام باشد به اسم اعظم الهی تبدیل می گردد که درهای خزائن غیب ووجود وحکمتش جز به واسطه این اسم اعظم باز نمی گردد.

هود:وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ(41)((و [نوح‏] گفت: «در آن سوار شوید. به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش، بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است. »))
﴿ وَ قالَ ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها﴾ [یعنی این حرکت و سکونش] به واسطه اسم اعظم الهی که همان عارف کامل از افراد نوع انسانی است می باشد. که اجرای احکام الهی و ترویج آنان در عالم مادی به واسطه اوست. [به عبارت دیگر] اجرای هر شریعت و دستورات آن و برقراری احکامش به واسطه پیامبر یا امام و یا یکی از دانشمندان نیکو کردار آنان صورت می گیرد.

رّعد:المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ(1)((الف، لام، میم، راء. این است آیات کتاب، و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، حق است، ولى بیشتر مردم نمى‏گروند.))
﴿ المر﴾ (الف) اشاره به ذات احدیت، (ل)، اشاره به اسم علیم حق، (م) اشاره به اسم اعظم الهی و (ر) اشاره به مظهر اسم اعظم الهی که رحمت تام حق تعالی می باشد.
(تلک)[یعنی آن حروف نشانگر] بزرگترین نشانه های کتاب کل یا همان وجود مطلق‌ می باشند.
حج:الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ(40) ((همان کسانى که بناحق از خانه‏هایشان بیرون رانده شدند. [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مى‏گفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمى‏کرد، صومعه‏ها و کلیساها و کنیسه‏ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مى‏شود، سخت ویران مى‏شد، و قطعاً خدا به کسى که [دین‏] او را یارى مى‏کند، یارى مى‏دهد، چرا که خدا سخت نیرومند شکست‏ناپذیر است.))
﴿ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ﴾ [یاد خدا به وسیله اسم اعظم] به واسطه تخلق به اخلاق الهی و اتصاف به صفاتش ودریافت اسرار او وفنا در ذاتش صورت می گیرد.

فتح:إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْرًا عَظیمًا(10) ((در حقیقت، کسانى که با تو بیعت مى‏کنند، جز این نیست که با خدا بیعت مى‏کنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر که پیمان‏شکنى کند، تنها به زیان خود پیمان مى‏شکند، و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏بخشد.))
﴿ یَدُ اللّه﴾ [منظور از یدالله دست] ظاهر در مظهرش یعنی رسول اکرم- و اسم اعظم او- می باشد.
﴿ِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ﴾ یعنی قدرت آشکار یافته در دستان حضرت رسول برتر از قدرت ظاهر گشته در دستان آنهاست. پس در هنگام پیمان شکنی شان آنان را ضرر رسانده و در هنگام وفای به عهد نفعشان می بخشد.

نجم:لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى‏(18) ((به راستى که [برخى‏] از آیات بزرگِ پروردگار خود را بدید.))
﴿ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى﴾ یعنی صفت رحمانیت آن حضرت که جمیع صفات در آن مندرج است و بلکه اسم اعظم الهی را که ذات همراه با جمیع صفات است درمقام عین جمع وجود و با لفظ الله از آن نام می برند [شهود فرمود‏] به طوریکه درآن مقام ذات حجاب صفات وصفات حجاب ذات نمی گردد.

نجم :وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى(37)(( و [نیز در نوشته‏هاى‏] همان ابراهیمى که وفا کرد.))
﴿ وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفّى﴾ به حق الله. [توضیح اینکه] به واسطه تسلیم وجود خویش به حق تعالی – در حال فنای در توحید- و قیام به امر عبودیت وتبلیغ رسالت و نبوت و در حال استقامت [به عهد الهی] وفا می نماید. [و به تاویل دیگر] با اینکه کلماتی را؟؟؟؟ همان صفات الهی است- که خداوند او را به آنها مبتلا کرده بود به اتمام رساند.
﴿وفی﴾ یعنی به عهدی که در ابتدای فطرت از او گرفته شده تا بر آن ثابت مانده و به وسیله آن به مقام توحید دست یابد. که در آیه شریفه (انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض) به آن اشاره شده است.

الرحمن:تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلالِ وَ اْلإِکْرامِ(78) ((خجسته باد نام پروردگار شکوهمند و بزرگوارت!))
﴿ اسْمُ رَبِّکَ﴾ اسم اعظمی است که مرتبه سالکین به واسطه آن از ابتدا تا انتها ترقی یافته تا به او رسیده ورستگار گردند.

طاغیه: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ(52) ((پس به [پاس‏] نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى.))
﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ﴾ یعنی خداوند را به واسطه ذاتت که همان اسم اعظم و شامل تمامی صفات است، پاک و منزه دان.

انسان:وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً(25) ((و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان یاد کن.))
﴿ وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾ یعنی ذاتت را که همان اسم اعظم الهی است به واسطه ادای حقوق واظهار کمالاتش یاد کن.

وحدت در کثرت وبالعکس
حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))
((الف)) های سه گانه غیرمکتوب باقیمانده از 22 حرف [اگر بسم الله الرحمن الرحیم را به صورت حروف جداگانه بنویسیم] اشاره به ((عالم الهی حق تعالی)) به اعتبار ذات و صفات وافعال دارند. پس آنها به اعتبار تفصیل سه عالم جداگانه اند ولی در حقیقت یک عالم می باشند و سه حرف ((الف)) مکتوب اشاره به ظهور و عوامل سه گانه الهی در ظهور اعظم انسانی است که سبب احتجاب عالم الهی می گردند [که درا ین مطلب مذکور به آن اشاره شده است] هنگامی که از حضرت رسول اکرم (ص) سوال می شود که ((الف)) (باء) [در کلمه بسم] کجا رفت؟ فرمود(( شیطان آنرا دزدید)) که امر به کشیدن (مد) باء بسم الله به جای ((الف)) آن نیز اشاره به احتجاب ((الوهیت الهیه)) به واسطه صورت رحمت واسعه او و ظهورش در صورت انسانی می باشد [وفهم این مطلب به قدری مشکل است] که آنرا جز اهلش نمی دانند و به همین دلیل است که (( الف) به صورت غیرمکتوب آمده است.

حمد :الْحَمْدُ لِلّهِ رَبّ‏ِ الْعالَمینَ(2)((ستایش خدا را که پروردگار جهانیان،))
پس مطلق حمد، حقیقت حمد دائماٌ مختص به اوست که این حمد را برحسب استحقاق ذاتی او به اعتبار الولیت و آخریت و حد فاصل (میان) این دو، در مقام جمع و به لسان تفصیل می باشد. پس در حقیقت حامد و محمود در مقام جمع و تفصیل و عابد و معبود در مبدا و منتهی اوست. هنگامی که به واسطه تجلی صفاتی خود جلوه می نماید، او را به عظمت و جمالش و در عین حال قدرت و جلالش مشاهده می نمایند پس به صورت قول و فعل عبادت را مختص به او می دانند و از او طلب یاری می نمایند زیرا که معبود جز او ندیده و حول و قوه ای جزبه واسطه او نمی دانند.

حمد :صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّالِّینَ(7)(( راه آنهایى که برخوردارشان کرده‏اى، همانان که نه درخور خشم‏اند و نه گمگشتگان.))
﴿ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ ﴾ : همانان که در ظواهر مانده اند و به واسطه نعمتهای رحمانیه و نعمتهای جسمانی و ذوق حسی از حقائق روحانی و ونعمتهای قلبی وذوق عقلی غافل مانده اند همانند قوم یهود که دعوت آنان به ظواهر و بهشت ها و حور و قصور بود سپس [حضرت حق] برآنان غضب فرموده که این غضب باعث ؟؟؟ و دوری و توقف در ظواهر گشت [باید دانست که توقف در ظواهر خود به منزله دور ترین حجابهای ظلمانی [از حق تعالی] می باشند.
﴿وَ لاَ الضّالِّینَ﴾: کسانی که در بواطن [که همان حجب نورانی می باشند] توقف کرده و به واسطه نعمت رحیمیه حق تعالی از نعمت رحمانیه حق در حجاب مانده و از ظاهریت حق غافل شده راه راست را گم کرده اند در نتیجه از شهود جمال حق تعالی در کل هستی محروم شده اند مانند مسیحیت که دعوتشان به بواطن و انوار عالم قدس می باشد. در حالیکه دعوت پیروان موحد محمدی(ص) به سوی کل و جمع میان محبت جمال ذات از طرف زیبایی صفات از طرف دیگر می باشد [جمع وحدت و کثرت]

بقره:الم(1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ(2)((‏الف، لام، میم. این است کتابى که در [حقانیت‏] آن هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است))
﴿ الم*ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ﴾ : الف، لام، میم* این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است.
(الم * ذلک الکتاب) : [حق تعالی] به وسیله این سه حرف (الم) اشاره به کل وجود از حیث کل بودنش داشته است زیرا که (ا) براساس آنچه گفتیم اشاره به ذات الهی است که اول وجود است و (ل) اشاره به عقل فعال دارد که جبرئیل نامیده می شود و او وسط وجود است که فیض را از مبدا وجود گرفته و به آخر وجود می رساند و (م) اشاره به آخر وجود است که دائره وجود [وقوس صعود و نزول] به واسطه آن تکمیل شده و به نقطه آغازین خودمی رسد. و به همین جهت است که (ختم) [و پایان] نامیده می شود و [در همین زمینه] می فرمایند ((ان الزمان قداستدار کهیئۀ یوم خلق الله السموات والارض)) و از برخی از پیشینیان نقل شده است که از ل دو ((الف)) تشکیل شده است یعنی به ازاء ذات و ((صفت علم)) که دو عالم از عوامل سه گانه الهیه می باشند که قبلا به آنها اشاره کردیم پس ((ل)) اسمی از اسماء الهی است زیرا که [در اصطلاح عرفا]: اسم عبارت است از اعتبار ذات همراه با صفتی از صفات و اما (م) اشاره به ذات همراه به جمیع صفات و افعال دارد که به واسطه [اسماء] این صفات و افعال در صورت محمدیه که همان اسم اعظم ((الله)) است محتجب شده است.

بقره:وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(23)(( و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏ایم شک دارید، پس -اگر راست مى‏گویید- سوره‏اى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فرا خوانید.))
﴿ وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا﴾ پس آنگاه که توحید را اثبات نموده بعد از آن به اثبات نبوت استدلال فرمود چرا که اسلام آوردن با آن کامل می شود. زیرا اسلام آوردن جز با اقرار به شهادتین صحیح نمی باشد چرا که توحید تنها [بدون نبوت] احتجاب از تفصیل [و خلق] به واسطه [استغراق] در جمع می باشد.
که این جبر محض است که ما را به زندقه و اباحیگری می کشاند و [از طرف دیگر نیز] انتساب فعل و قول به رسول [بدون در نظر گرفتن حق تعالی] احتجاب از جمع به واسطه تفصیل [و خلق] بوده که صرف تفویض و کنار نهادن حق تعالی از امور است که ما را به محبوبیت و شریک قراردادن برای حق تعالی می کشاند ردحالیکه اسلام با جمع میان دو قول لااله الا الله و ((محمد رسول الله)) و اینکه او مظهور افعال الهی است طریق اعتدال را برگزیده است پس افعال خلق نسبت به افعال حق تعالی مانند بدن برای روح می باشد. که مصدر فعل روح می باشد اما جز به وسیله بدن افعال انجام نمی گیرند [در مقام مقایسه نیز] وجود با اینکه فاعل حقیقی حق تعالی است اما جز به واسطه خلق انجام نمی گیرند.

بقره:وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنًا وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(83)(( و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبانِ‏] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید»؛ آنگاه، جز اندکى از شما، [همگى‏] به حالت اعراض روى برتافتید.))
﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ : با ایشان پیمان توحید بستم و اقتضاء توحید مشاهده حضرت ربوبی و تجلیات ربوبی در مظاهرش و اداء حق آنها به میزان ظهور این اوصاف ربوبی در آنها می باشد و باید گفت که در عالم شهادت اولین کسی که این صفات و آثار ربوبی بر آنها متجلی شده والدین می باشند.

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 362

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 668 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل