فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار

مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار
مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار - مقاله زندگینامه ملک الشعرا بهار



محمد تقی بهار
قسمتهایی از متن:
پیشگفتار
بهار آخرین استاد شعر کلاسیک فارسی است . شاعری از تبار بزرگان که به ویژه قصیده سرایی ، ادامه دهندة راه استادانی چون رودکی و عنصری و فرخی و ناصر خسرو و سنائی و انوری بشمار می آید ؛ اما در عین حال نسبت به گرایش های شعر نو عنادی ندارد و خود نیز در زمینه شعر نو معتدل طبع آزمائی کرده است . بهار در زندگی اش همواره آزادیخواه و ایران دوست باقی ماند اما با هوشیاری و مهارتی که می توان آن را نوعی هنر صیانت نفس نامید از تصفیه های خونین نظام رضا شاهی جان به در برد . او که طرفدار رنجبران و فقرا بود در عین حال زندگی سیاسی همواره به جناح قوام السلطنه وفادار ماند که مظهری از اشرافیت کشور شمرده می شد . بهار البته ادیب و هنرمندی پروردة انقلاب مشروطیت و فرهنگ مردم گرای آن بود اما بهار در مقایسه با سه شاعر برگزیده همین انقلاب عاقبت بهتری داشت ؛ عارف قزوینی سال های آخر عمر خود را در تبعید و فقر سپری کرد میرزاده عشقی با گلولة مزدوران نظمیه ترور شد و فرخی یزدی در زندان دیکتاتور سر به نیست گردید و حتی گورش نیز شناخته نیست. بهار که جهنم و منش آنها را داشت پس از دو بار به زندان افتادن توانست زنده بماند در اواخر سلطنت رضا شاه شغل دانشگاهی و فرهنگستانی بگیرد و در زمان سلطنت محمد رضا شاه در کابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ شود . با همة این احوال نمی توان حضور مستمر بهار را از مقولة سازش و تسلیم دانست ؛ چرا که با توجه به حجم آثار با ارزشی که چه در زمینه شعر و چه در عرصة تحقیقات ادبی پدید آورده است می توان گفت که زندگی بهار خود پدیده أی است شایسته بررسی : به عنوان یک ادیب و یک مرد سیاسی . ...
...
نخستین اشعار سیاسی
بهار حدود بیست سال دارد که فرمان مشروطیت امضاء می شود . او معمم جوانی است که در زادگاهش شهر مشهد می زید . اشتغال های او ، پیش از این رویداد مهم ، یکی تقلید از چکامه های استادان قدیم شعر فارسی است و دیگر تثبیت خود به عنوان شاعری جانشین به حق حرفه پدر این اشتغالات چه بسیار مناقشه ها و درگیری های شاعرانه و چه قدرت نمایی هایی از سوی سخن پرداز جوان به همراه دارد . جوانی او بی غم و سرخوش می گذرد ؛ خود وی این بیست سالگی را چند سال بعد در قصیده سرگذشت شاعر چنین یادآوری و تشریح کرده است :
بیست ساله شاعری با چشم های پر فروغ
جز من اندر خاوران ن معروف و نام آور نبود
خانه ای شخصی و مبلی ساده و قدری کتاب
آمد و رفتی و ترتیبی ، کز آن خوش تر نبود
مادرم تدبیر منزل را نکو می داشت پاس
پاسداری در جهانم بهتر از مادر نبود
بهار پا به عرصة فعالیت سیاسی و اجتماعی و همکاری با مراکز انقلابی می گذارد و در سرنوشت ملی مردم ایران شریک می شود . در نخستین اشعار سیاسی اش آنگاه که به زبان تودة مردم در ستایش مشروطیت سخن می گوید . چیزی جز مفهوم عام و کلی «عدل» را نشناخته است . ...
...
در پایان سال 1325 نخستین بانگ رحیل به گوش شاعر رسید . بهار بیمار بود . بیماری سل ، که در زندان های دلهره انگیز و در ایام دق مرگی و انزوا در او ریشه دوانده بود ، اینک نخستین علائم خود را آشکار می کرد . شاعر به سرعت کارهای نیمه تمامش را به پایان می برد و از جمله جلد سوم کتاب سبک شناسی را به چاپ رساند ، آنگاه از همة مشاغل استعفا می دهد و به توصیة پزشکان برای معالجه راهی کشور سویس می گردد . یک سال و اندی در آسایشگاهی در دهکدة لزن سویس به درمان می پردازد . موضوع شعرهایش در این مدت گاه حسرت لحظات خوش زندگی خصوصی اش در تهران و اغلب درد دلتنگی وطن است که الهام بخش آفرینش یکی از درخشانترین اشعار ملی او به نام لزینه گردید .
هنگامی که در اردیبهشت ماه سال 1328 از سویس به تهران بازگشت درست دو سال تا پایان زندگی پر فراز و نشیبش مهلت داشت . این دو سال را بهار اغلب در بستر بیماری می گذراند ، حال آنکه از دوران های پر جوش و خروش زندگی معاصر مردم ایران است . شاعر که از همه چیز خسته و بیزار شده ، قلمش را از قضاوت پیرامون امور باز می دارد . با این حال به عنوان برجسته ترین شخصیت ادبی روز از او توقع ها دارند . هر گروه می کوشد او را به شکلی به خود منتسب کند . دولت از او می خواهد که در مواقع و مراسم خاص نظیر جشن استقلال هند و پاکستان ، شرکت کند ، یا دست کم پیام منظوم بنویسد ، و جوانان چپ گرای وابسته به حزب توده بر آن سرند که با استناد به گرایش های عدالت خواهانه اش چنین وانمود کنند که او با آنها همدل است و هر روز تقاضایی دارند که با ملاحظه علقه های بشری شاعر مطرح می شود و بدین گونه مرد بیمار ، که از سود و زیان این جهان گذشته با حسن نیت ریاست « جمعیت ایرانی هواداران صلح » وابسته به حزب توده را می پذیرد و آخرین قصیدة معروفش به نام جغد جنگ که در آن بر اساس اخلاق انسانی اش جنگ را محکوم کرده بود ، در انجمن نام برده قرائت می شود. ...
...

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 48

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 28 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله زندگانی شهریار

مقاله زندگانی شهریار
مقاله زندگانی شهریار - مقاله زندگانی شهریار



مقاله زندگانی شهریار
قسمتهایی از متن:
زندگی
شهریار در جوانی
شهریار به سال ۱۲۸۵ درتبریز متولد شد.دوران طفولیت خود را در روستای مادری قیش قورشاق و روستای پدری خشکناب در بخش قره‌چمن آذربایجان ایران سپری نمود. پدرش حاج میر آقا خشکنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز به تهران رفت و در مدرسهٔ دارالفنون (تا ۱۳۰۳) و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری «به علل عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر» ترک تحصیل کرد (زاهدی ۱۳۳۷، ص ۵۹). پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میرآقا خشکنابی فوت می‌کند. و به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. بعدها دانشگاه تبریز وی را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود
در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود حیدر بابایه سلام را می‌سراید. گفته می‌شود گه منظومه "حیدرباباً در شوروی به ۹۰ درصد زبان‌های جمهوری‌های آن ترجمه و منتشر شده‌است.
در تیر ماه ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ماه ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی هستند. ...
...
شهـریار نامش سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اویل شاعـری (بهـجـت) تخـلص می کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ( شهـریار ) تعـیـیـن کرد:
که چرخ سکه دولت به نام شهـریاران زد
روم به شهـر خود و شهـریار خود باشم
و شاعـر ما بهـجت را به شهـریار تـبـدیل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد - تاریخ تـولـدش 1285 خورشیدی و نام پـدرش حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب (قـریه نزدیک قره چـمن) و از وکـلای مبرز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد.
شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است و در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذرانده است ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شده است و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، معـهـذا شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت می کند. ...
...

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 16

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 22 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

تحقیق زندگینامه و آثار نظامی

تحقیق زندگینامه و آثار نظامی
تحقیق زندگینامه و آثار نظامی - تحقیق زندگینامه و آثار نظامی



زندگینامه و آثار نظامی
فهرست:
مختصری در احوال و آثار نظامی .................................... 3
زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ........................... 6
اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها........................... 10
اسکندرنامه نظامی ..................................................... 17
سبک اسکندر نامه ..................................................... 22
علم بیان................................................................ 26
تصویر و تصویر گری (ایماژ) .......................................... 30
تقسیم بندی صور خیال............................................ 35
تشبیه................................................................. 36
مجاز.................................................................. 45
کنایه................................................................. 46
تشخیص........................................................... 49
رنگ در کلام نظامی ............................................. 95
منابع و مأخذ 117
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قسمتهایی از متن:
مختصری در احوال وآثار نظامی
داستان سرای بزرگ زبان فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند.
در سحر سخن چنان تمامم کایینه غیب گشت نامم
شمشیر زبانم از فصیحی دارد دم معجزه مسیحی [2]
مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است.
نظامی زگنجینه بگشای گنج گرفتاری گنجه تا چند چند [3]
نظامی که در گنجه شد شهر بند مباد از سلام تو نابهره مند[4]
در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5] ...
....

[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)
[2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)
[3] (اقبالنامه،ص24)
[4] (شرفنامه، ص25)
[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص 801
...
شب
شب، مظهر تیرگی و سیاهی است و تعابیری گوناگون از طرف شاعران در این خصوص ارائه شده است مورد خاصی که در اشعار نظامی بسیار به آن برخورد می نماییم، شخصیت بخشی و نسبت رفتار انسانی در مورد بعضی مضامین است که در خصوص شب نیز بسیار به آن برخورد می کنیم، شاعر برای تصویر عمر آگین بودن شب روشنایی و نور بخشیده است.
شب از ناف خود عطر سایی گشاد جهان زیور روشنایی نهاد [1]
و یا در بیتی دیگر تصویری زیبا از آسمان ابری در شب ارائه داده است. او شب را به انسانی مانند کرده است که روسری سورمه ای به سر کرده و ماه به لحاظ این پوشش گویی در کمندی مشکین گرفتار آمده است.
چو شب در سرآورد کهلی پرند سرمه درآمد به مشکین کمند[2]
شخصیت بخشی به شب در ابیات دیگر، خصوصاً در صفحات 208 ، 299 ، 475 ، 449 ، 252 شرفنامه و صفحات 205 ، 190 ، 189 ، 257 اقبالنامه بکار رفته است.
بیشترین موارد ارائه شده در مورد شب که بصورت تشبیه به تصویر کشیده شده، با مضمون تاریکی و سیاهی و تیرگی می باشد. چنانچه در این بیت سیاهان سپاه دشمن را به شب و سپاهیان روم را به چراغی در مقابل آنان تشبیه نموده است.
سیاهان چو شب، رومیان چون چراغ کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ[3]
و یا در بیتی دیگر پهلوان را به آفتابی تشبیه کرده برای از بین بردن زنگیان چون شب به حمله مبادرت ورزیده است.
برون شد دگر باره چون آفتاب که آرد به خونریزی شب شتاب [4]
درخشیدن ماه در شب و ایجاد نور روشنائی، باعث بوجود آمدن تصاویر گوناگون از طرف شاعر شده است ،چنانکه او برای نشان دادن خوشحالی مردم روم از رهاورد اسکندر را به افروخته شدن شب بوسیله ماه تشبیه مانند کرده است.
همه خاک روم از رهاورد شاه برافروخت چون شب به رخشنده ماه[5]
ویا دربیتی دیگر اسکندر را به شب چراغی تشبیه نموده است که به جهانیان نور و روشنایی بخشیده است
تو آن شبچراغی به نیک اختری شب افروز چون ماه و چون مشتری [6]
و رود اسکندر به خاک ظلمات برای یافتن آب حیات به شبچراغی مانند شده که مانند ماه و مشتری به اطراف خود فروغ و روشنی بخشیده است نظامی برای بالا بردن ارزش اقبالنامه آنرا به شبچراغی تشبیه نموده است که در میان دیگر آثارش جلوه گری نموده و می درخشد.
به این گل که ریحان باغ منست در ایوان تو شبچراغ من است[7]
...

[1] (شرفنامه 449)
[2] (شرفنامه 449)
[3] (ش 125)
[4] (شرفنامه 121)
[5] (ش 521)
[6] (افبالنامه 139)
[7] (اقبالنامه 35)

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 116

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 93 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله بررسی و تفسیر مخزن الاسرار ( از بند 10 تا 16)

مقاله تفسیر مخزن الاسرار
مقاله تفسیر مخزن الاسرار - مقاله بررسی و تفسیر مخزن الاسرار ( از بند 10 تا 16)



مخزن الاسرار
قسمتهایی از متن:
بند 10 در مدح فخرالدین بهرامشاه بن داود
من که درین دایــــره دهـــربنـد 1 چون گره نقطه شدم شــهربند دستـرس پـــای گشــاییم نیـســت سایه ولی فرّ هماییم نیست2 پــــای فــرو ر فــــته بدیــن خــــاک در بافلکم دست به فتـراک در3 فـــرق به زیـــر قـــدم انـــداخــتــــــم وز سر زانو قدمی ساختم4 گشــته ز بــس روشــنی روی مــن آیــنه دل سر زانوی من مــن کــه دراین آینه پرداختـم آینه دیده در انداختم تا زکــــــدام آیــــنه تـــابی رسـد یا زکدام آتـشم آبــی رســـد5 چــون نــظر عـقـل بـه رای درســــت گرد جهان دست برآورد چست دـیدازان مایــــه که درهمــت اســـت پایه دهی را که ولینعمت است6 شــاه قـــوی طالع فیـــروز چــنگ گلبن این روضه فیروزه رنگ خضر سکندرمنش چشـمه رای قطـب رصد بند مجسـطی گـــشای7 آنکه زمقصـــود وجود اول اســــت وایت مقصود بدو مُنزَل است شاه فلک تاج سلیمــان نــــگـین مفخر آفاق ،ملک فخر دین نسبت داودی او کرده چســـت برشرفش نام سلیمان درست8
1.دایره دهر بند : فلک الفلاک است که زمان و دهر در بند اوست و از حرکت او پدید می آید ،به قول حکمای قدیم . 2.مصراع دوم یعنی از آفتاب فیض تو دور ودرسایه ام ولی سایه شوم بی فر همای. 3. یعنی پای صورتم درخاک و دست معنی و مضمونم درافلاک است. 4.یعنی در حال مراقبه و ماشفه این ابیات ، سرفکرت به زیر انداخته و زانو را قدم سرساختیم. 5. یعنی پس از اینکه سر زانو آینه دل شد وافکار ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه وجود کدام پادشاه برمن تابشی می شود یا ازکدام آتش صاحب فروغ آبرویی به من می رسد. 6. یعنی پایه دهی را دیده عقل دید که از سرمایه همت برهمه ولینعمت است. 7.چشمه رای: یعنی صاف و روشن رای. قطب :مرکز وجود. رصد بند: ستاره شناس و گشاینده مشکلات افلاک . مجسطی: علمی خاص که بطلیموس تألیف کرده 8. پدر ملک فخر الدین داود وجدش اسحق بوده، یعنی نسبت داودی شرف نام و ملک سلیمانی را براو مسلم داشته ...
...
بند 16خلوت اول: در پرورش دل
رایض من چون ادب آغاز کـرد ازگره نه فلکم باز کــرد2 گرچه گره در گرهش بود جـای برنگرفت از سر این رشته پای3 تا سر این رشته به جایی رسـید کان گره از رشته بخواهد برید4 خواجه– مع القصه– که دربند ماست گرچه خدا نیست،خداوند ماست5 شحنه راه دو جهان من است گرنه ،چرا درغم جان من است؟ گرچه بسی ساز ندارد زمـن شفقت خود بازندارد زمن
1. یعنی دل گفت : گنج وجود من درکیسه قارون بخل نیست که به دست نیاید و تو او را به ریاضت می توانی به دست آورد. 2. از گره نه فلکم باز کرد: یعنی از قیود عالم جسمانی آزادم کرد. 3-4. رایض و رام کننده اسب توسن برای امتحان رسنی مویین را هفت حلقه کرده و گره زده اسب را بر سر آن می گرداند و هر گاه به خودی خود و بدون تازیانه رایض پای بر سر حلقه ها نهد، آن وقت ریاضتش کامل است. معنی بیت این است که رشته ادب و ریاضت من هر چند گره د رگره بود،خواجه رایض از سر رشته ریاضت پای برنگرفت تا من کامل شدم،یا آنکه من از سر رشته پای برنگرفتم تا سر رشته به جایی رسید که گرههای علایق تمام بریده شد. 5. یعنی خواجه دل با این وصف و قصه که دربند و گرفتاری درون ماست،خدواند ماست....
...

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 33

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 53 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقایسه داستان پیرچنگی مولوی با داستان پیررباب نواز عطّاراز مثنوی مصیبت نامه

مقاله مقایسه داستان های پیر چنگی مولوی و پیر رباب نواز عطار
مقاله مقایسه داستان های پیر چنگی مولوی و پیر رباب نواز عطار - مقایسه داستان پیرچنگی مولوی با داستان پیررباب نواز عطّاراز مثنوی مصیبت نامه



مقایسه داستان پیرچنگی مولوی با داستان پیررباب نواز عطّاراز مثنوی مصیبت نامه
درباره عطارنیشابوری............................................3
آثارعطارنیشابوری...............................................4
عطاردرعرفان وادب فارسی...................................5
وفات عطار.......................................................6
مصیبت نامه.....................................................7
مولوی............................................................8
تولد مولوی......................................................8
آثارمولوی........................................................8
درباره مثنوی معنوی...........................................9
داستان پیررباب نواز.........................................11-10
داستان پیرچنگی............................................14-12
سابقه دو داستان پیرچنگی و پیررباب نواز.................15
هدف داستان..................................................15
مقایسه دو داستان...........................................25-15
منابع و مآخذ.....................................................26
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قسمتهایی از متن:
درباره عطار نیشابوری
عطار یکی ازشاعران بزرگ ایران درقرن ششم و اوایل قرن هفتم است که تاریخ دقیق تولد اومانند تاریخ تولد بسیاری ازنام آوران ادبیات نامعلوم است.
« دولتشاه سمرقندی درتذکرة الشعراء تاریخ تولد عطار را روزششم شعبان سال 513 هجری درقریه کدکن می نویسد»
(عطار / فریدالدین / مقدمه مصیبت نامه / نورانی وصال / صفحه پنج)
« هدایت تاریخ تولد او را در تذکره ریاض العارفین سال 512 می نویسد»
(همان / همان)
«قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین ومحمد دارا شکوه درسفینة الاولیاء تاریخ تولد او را ماه شعبان سال 513 می نویسند»
(همان / همان)
«استاد سعید نفیسی نیز پس ازبحث مستوفایی به دلایلی درست ترین تاریخ را ششم شعبان 530 می نویسد»
(همان / همان)
اما دکتر نورانی وصال درپاورقی همان صفحه( صفحه پنج)می نویسد سال 530 نیز از جهاتی که در حوصله این مقاله بیرون است صحیح به نظر نمی رسد.
(همان / همان / پاورقی شماره1 )
« یکی از محققان بزرگ معاصر سال 539 را صحیح ترمیداند»
( اشرف زاده / رضا / شرح گزیده منطق الطیر/ اساطیر1374 / ص8)
...
مصیبت نامه
ما به مناسبت اینکه داستان پیر رباب نواز را از مصیبت نامه انتخاب کرده ایم ،لازم دانستیم درباره مصیبت نامه و ارزش ادبی آن چند جمله ای بیاوریم.
مصیبت نامه در بحر رمل مسدّس محذوف یا مقصور( فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن / فاعلات)سروده شده است ودارای حدود 7000 بیت می باشد.
« در وجه تسمیه کتاب خود عطار چند بیتی آورده است نظر به اهمیت آن ابیات آنها رادرذیل آوردیم:
زان که هربیتی که می بنگا شتم بر سرآن ما تمی می داشتم
در مصیبت ساختم هنگامه من نام این کردم مصیبت نامه من
گر دلی می بایدت بسیاردان پس مصیبت نامه عطار خوان
لازم درد دل عطار باش وز هزاران گنج برخوردارباش
می نداند او که از عطار بود ختم صدعالم که پر اسراربود
نافه اسرارنبود مشک بار تا که عطارش نباشد دست یار
( عطار/ مقدمه نورانی وصال /2536/ ص10)
«عطار دراین مثنوی تلاش سالکی را که برای رسیدن به حق به هر در میزند وازهرچیزوازهرکس استمداد می کند به طرز بسیار بدیعی بیان می نماید و همان طور که شیوه اوست سالک را قدم به قدم راهنمایی می کند و او را به جستجو وا می دارد و چون سیر و کوشش سالک در مرحله ای خاتمه می پذیرد او را در مرحله دیگر به تکاپو برمی انگیزد و سرانجام به نحوی بدیع که برازنده اندیشه بلند اوست نتیجه ای بس عظیم و حیرت انگیز می گیرد.

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 26

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 31 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل