ناکارآمدی آموزش علوم انسانی - ناکارآمدی آموزش علوم انسانی
ناکارآمدی آموزش علوم انسانی
و ناهماهنگی توسعه صنعتی در ایران
مرجانه سخاوتی
رشد نامتوازن از جهت نوع و سطح نیروی انسانی، افزایش جنبههای غیرمرتبط با توسعه آموزش عالی، عدم تشخیص اولویتهای مورد نظر در آموزش عالی، عدم وجود تعدیل ساختاری جهتدار و تصحیحی، عدم تخصیص درصد قابل توجهی از تولید ناخالص ملی به تحقیق و… موضوعاتی است که سبب شده است در چرخه آموزش عالی کنونی کشور، علاوه بر کمبود نیروی حرفهای، متخصص و تأثیرگذار در رشد صنعتی کشور، با تراکم نیروی انسانی فاقد آموزش فنی و حرفهای مواجه شویم و از آنجا که جامعهای در حال گذار را تجربه میکنیم، نتوانیم به کارآمدی و کارایی نیروهای انسانی متوسل شویم و نیروهای حوزه علوم انسانی ناکارآمدتر از همیشه جلوهگر شوند. موضوعی که پیش زمینه اصلی عدم بهکارگیری علوم انسانی در جامعه به شمار میآید؛ زیرا جامعه پیش از آنکه تعریف صحیحی از ماهیت خود ارائه دهد، وارث جامعهای نیمه صنعتی بوده است که این جامعه نیمه صنعتی یا باید راه اضمحلال را در پیش گیرد یا به روند کنونی خود ادامه داده و در جهت رشد و ارتقای خود بکوشد. این موضوع سبب میشود که شرایط رشد و توسعه به صورت دوسویه در تعامل با نیروی فنی برآید و نه نیروی انسانی فاقد ارزشهای فنی. نگاهی به تجربه کشورهای آسیایی در حال توسعه به روشنتر شدن موضوع کمک شایانی میکند.
«وود هال» در مقدمهای بر کتاب اقتصاد آموزش (1987) که مجموعه مقالات جمعآوری شده از سوی ساکاروپولوس است، مینویسد: «روش تحلیل هزینهـ فایده در مورد آموزش به کار میرود تا بتوان کل هزینههایی را که فرد یا جامعه متقبل میشود، با بازگشت مورد انتظار از سرمایهگذاری مقایسه کرد. این تحلیل، شاخصی را برای میزان بازدهی اجتماعی و فردی سرمایهگذاری در آموزش به دست میدهد و سوددهی نسبی آموزش و سایر اشکال سرمایهگذاری را برای فرد (در مورد میزان بازدهی خصوصی) یا جامعه نشان میدهد.»1
در یک برداشت کلی از گفتههای وودهال میتوان گفت تحلیل هزینهـ فایده در آموزش نشان میدهد که فرد یا جامعه در ازای میزان معینی از سرمایهگذاری و هزینههایی که متقبل میشود، چه اندازه فایده و سود میبرد.
محاسبات بازدهی اجتماعی و فردی برحسب سطوح آموزش نشان میدهد که در کشورهای مورد محاسبه، معمولاً بازدهی اجتماعی آموزش عالی، کمتر از بازدهی فردی آن است. در مقابل، بازدهی اجتماعی آموزش ابتدایی، بیشتر از بازدهی فردی است.
«ن.ل.هیکس» (N.L.HlCKS) در مقالهای با عنوان «آموزش و رشد اقتصادی» مینویسد:
1. بازدهی مدارس ابتدایی بیش از سطوح دیگر آموزش است.
2. بازدهی فردی بهویژه در دانشگاه، بیش از بازدهی اجتماعی است.
3. بازدهی آموزش در کشورهای فقیر بالاتر است و این حکایت از کمیابی نیروی متخصص در این کشورها دارد.2
وی میزان بازدهی اجتماعی را بر حسب سطوح مختلف آموزش در کشورهای توسعهیافته و توسعه نیافته چنین طبقهبندی میکند:
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : شادمان روستا ناوی
شماره تماس : 09195145166
ایمیل :mohandesbartar@gmail.com
سایت :fileyar.ir