نحله در حقوق اسلام وایران - نحله در حقوق اسلام وایران
فهرست مطالب
چکیده 1
مقدمه 2
فصل اول : کلیات
1-1- حقوق مالی زن در دوره جاهلیت.. 10
1-1-1- حقوق مالی زن قبل از ظهور اسلام 11
1-1-1-2- وضعیت زن در بین اعراب جاهلیت.. 15
1-1-2-1- حقوق زن پس از ظهور اسلام 16
1-1-2-2-حقوق زن قبل از ازدواج. 23
1-1-2-2-حقوق زن قبل از تولد 24
1-1-2-3- دوره کودکی و جوانی. 25
1-1-2-4-حقوق زن در دوره زوجیت.. 26
1-1-3- حقوق زن در دوره بعد از زوجیت (طلاق) 28
1-2- حقوق واجبه زن. 30
1-2-1- تعریف نفقه و وجوب آن. 32
1-2-1-1- نفقه زن نسبت به والدین. 33
1-2-1-2- نفقه زوجه 34
1-2-1-3- نفقه زن در دوره نامزدی. 35
1-2-1-4- انفاق دوره زوجیت.. 35
1-2-2- مبانی مسئولیت پرداخت نفقه 37
1-2-2-1- شرایط پرداخت نفقه 37
1-2-2-2- نفقه زن بعد از طلاق. 38
1-2-3- آثار طلاق. 42
1-2-3-1- آثار طلاق رجعی: (وضع زن پیش از عده و بعد از آن) 43
1-2-4- رابطه مالی زن و شوهر در دوره پس از طلاق. 43
1-2-4-1- اصرار به پرداخت مقرری. 43
1-2-4-1- مبنا و طبیعت حقوقی مقرری. 45
1-3-مهریه 48
1-3-1- مهریه و نحله 52
1-3-2-تفاوت مهریه با نحله 59
1-3-3- در متعه 66
1-3-3-1- تعریف متعه 68
1-3-3-2- تعریف اصطلاحی متعه 68
1-3-3-3- وجوب نفقه 70
فصل دوم : نحله
2-1 نحله 77
2-1-1- تعریف لغوی نحله 77
2-1-2- تعریف اصطلاحی نحله 79
2-2- مبحث دوم نحله 81
2-2-1- اجرت المثل. 86
2-2-1-2- اجرت المسمی و اجرت المثل عمل انسان. 87
2-2-1-3- اجرت داشتن عمل درعرف.. 87
2-2-2- استیفاء ناروا یا استفاده بدون جهت یا دارا شدن بدون علت.. 88
2-2-2-1- الف- درخواست آمر. 89
2-2-2-2- ب) عدم قصد تبرع. 89
2-2-2-3- مقایسه اجرت المثل با نحله 90
2-2-3- ضرورت وجودی نحله 92
2-2-3-1- مبانی فلسفی نحله 97
2-2-3-2- وجوب نحله 99
2-2-3-2- مسائل دیگری از نحله 104
2-2-3-3- استحباب نحله 106
2-2-4- پیمان ها در نحله 110
2-2-4-1 نحله عقد است یا ایقاع. 110
2-2-4-2-نحله از دیدگاه عرف و جامعه 117
2-2-4-3- موضوع نحله 119
2-3- ماهیت نحله 120
2-3-1- مقایسه عطیه با نحله 147
2-3-1-1- عطیه 147
2-3-1-2- نحله و هبه 148
2-3-1-3- منابع نحله 149
2-3-2- گفتار دوم: اهداف نحله 151
2-3-2-1- نحله بعنوان پشتیبانی مالی زن بعد از طلاق: 152
2-3-2-2- نحله بعنوان جبران خسارت مالی زن بعد از طلاق. 157
2-3-2-3- نحله بعنوان پرداخت حقوق نانوشته ونامرئی زن. 158
فصل سوم : نحله در قانون موضوعه ایران
مقدمه 161
3-1- میزان نحله و عوامل موثر در تعیین میزان آن: 163
3-1-1- اجرت المثل. 164
3-1-1-1- شرح اجرت شامل ماده واحده 166
3-1-1-2- شرح و بررسی تبصره 3 و 6 ماده واحده 170
3-1-1-3- شرح و تفسیر تبصره 6. 178
3-1-1-4- چگونگی ارتباط بند الف تبصره ی 6 با بند ب.. 180
3-1-2- اجرت المثل و تفاوت آن با نحله 181
3-1-2-1- بررسی ماده 336 قانون مدنی. 184
3-1-2-2- انواع اعمال زن در خانه 186
3-1-3- حقوق مالی زن هنگام طلاق. 192
3-1-3-1- نحله در حقوق موضوعه ایران. 200
3-1-3-1- الف) شرایط پرداخت حق الزحمه زوجه 202
3-1-3-1- ب) شرایط درخواست است.. 203
3-1-3-1- 1- بخشش به معنای نحله 203
3-1-3-1-2- بخشش به معنای متعه 203
3-2-1- در نحله و مقایسه آن با سایر عقود تبرعی. 212
3-2-1-1- هبه 213
3-2-1-2- تعریف هبه 213
3-2-1-3- تعریف اصطلاحی هبه 214
3-2-2- هبه در حقوق ایران باستان. 215
3-2-2-1- اوصاف هبه 215
3-2-2-2- هبه عقد است.. 217
3-2-2-3- عقد هبه قابل رجوع و جایز است.. 218
3-2-3- مقایسه نحله و هبه 220
3-2-3-1- عنصر مادی یا انتقال حق. 221
3-2-3-2- هبه عقد است و ابراء ایقاع. 221
3-2-3-3- کیفیت حقوقی عقد هبه 222
3-2-4-1- وجوه اشتراک.. 223
3-2-4-2- وجه افتراق. 223
3-3- نحله و سایر عقود 224
3-3-1- صدقه 224
3-3-1-1- در عقد بودن صدقه 226
3-3-1-2- رجوع از صدقه 226
3-3-1-3- مقایسه صدقه و نحله 227
3-3-1-4 نحله در فقه اسلام 228
3-3-2-1- نحله از دیدگاه فقهاء امامیه 229
3-3-2-2- نظرات فقهاء اهل سنت.. 231
3-4- اجرت المثل و نحله در بعضی از کشورهای اسلامی. 233
فصل چهارم : نتایج
نتایج. 255
منابع. 261
فهرست منابع قرآنی. 261
فهرست منابع حقوقی. 264
منابع فارسی. 267
چکیده
نقش زن در زندگی بیش از مرد است و موجب تشکیل خانواده و حفظ و ثبات و استحکام آن است. بعد از نه ماه حمل جنین تربیت فرزندان بعد از زایمان برعهده زن است هرچقدر زن سالم باشد و حقوقش رعایت شود فرزندان سالمتری داریم در نتیجه جامعه سالمتری داریم با این وجود زن در طول تاریخ و ادوار گذشته و حتی در حال حاضر مورد ظلم و ستم واقع شده و میشود زن از کمترین حقوق خود بهرهای نداشت مطیع بیچون و چرای مرد بود با ظهور اسلام حقوق زن احیاء شد و برای موّدت و تحکیم خانواده و ایجاد انس و الفت بین زن و مرد اسلام با یک ظرافت خاص و ماهرانه و تشویق گونه حقوق زن را به شوهر و خانواده زن گوشزد کرد و مهر را از آن خود زن دانست و روش دادن آنرا به صورت نحله که مثل عسل خوشایند است بیان کرد. با توجه به آیه 4 سوره نساء پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ورود قوانین اسلامی در قانون ایران و تصویب ماده واحده قانون مقررات مربوط به طلاق و ایجاد نهاد نحله در حقوق ایران و برای هرچه پربارتر شدن حقوق زن و شناسایی نحله بر آن شدیم که پیرامون نحله و مصادیق و کاربرد آن و ابعاد و جوانب آن و میزان قدرت اجرائی و عملی آن تحقیق شود تا ضمن شناخت بهتر این نهاد تبرعی حقوقی این قسمت نیز به حقوق زن اضافه شود و محاکم در عمل به آن رویه واحدی در پیش گیرند زیرا نحله سوای مهریه و اجرتالمثل است و مالی است که زوج هنگام طلاق زن برای رفع خصومت و کدورت و پشتیبانی مالی وی و به منظور دلجوئی از وی و جبران خسارات ناشی از انحلال نکاح و جبران حقوق نانوشته و نامرئی او میدهد. اهداف تحقیق برای آگاهی بیشتر محاکم و ایجاد رویه واحد و اعمال آن مطابق با موازین شرعی و قانونی و بررسی جوانب امر و شمول آن و جلوگیری از تضییع حقوق زوجین به هنگام طلاق و روشن شدن ماهیت آن روشهای اجرا به علت عدم وجود منابع مستقل از طریق کتابخانهای بوده است. نتایج بدست آمده از این مقابله تفکیک نحله از اجرت المثل و مهریه و سایر نهادهای حقوقی تبرعی است و نحله مال اضافهای است که علاوه بر حقوق زوجه، زوج برای رفع خصومت و برای دلجوئی از زن و برای جبران بخشی از خسارات مالی و معنوی ناشی از انحلال نکاح به او میدهد که زوجه با خاطری آسوده منزل را ترک نماید.
مقدمه
از زمانی که خداوند جهان را خلق کرده است و سپس موجودات زنده را یکی پس از دیگری خلق کرده است با توجه به طبیعت و ظرفیت و نوع و وسع آنها برای هر یک وظایف و حقوقی قرار داده است تا ضمن ایفاء حقوق خود در طبیعت به رسالت خلقت خود نیز بپردازد. از جمله آنها خلقت انسان است که موضوع بحث این مقاله است. انسان بنا بر طبع و فطرت و سرشتی که خداوند متعال در نهادش قرار داده است و آنرا از سایر جانداران متمایز ساخته است دارای عقل و شعور و درک و قوه تشخیص است و بنابر وجود فطری قوای دماغی در او بسیاری از حسن و قبح را تشخیص داده است و جهت آشکار کردن حسن و رفع قبح و ظلم تلاشها نموده است و در پارهای مواقع قیام کرده و هزینهای گزافی نیز در این راه پرداخته است و برای بهتر زیستن و رفاه و آسایش و امنیت خود از قوانین فطری و طبیعی بهره برده استفاده کرده است واکثر آهنگ زندگیاش را با قوانین فطری و طبیعی که با فطرت و سرشت انسانی همخوانی و هماهنگی دارد تنظیم و همسو نموده است. فهم و درک انسان ابتداء هرچند بدون تجربه بوده است لکن درک حسن و قبح ابتدائی را بطور دقیق میشناخته و به جهت این فهم در صورتیکه اختیار انتخاب عمل و فعل خوب و بد را داشته اصولاً فعل خوب را بکار میگرفته است و آنرا به ذهن خود میپرورده و به نسل بعد انتقال میداده است چرا که تنها راه انتقال تجربیات انسان بوده است نه آموزشی بوده و نه استاد و کتاب و مکتبی و نه وسیلهای برای یادگیری. لذا با قوه درک و تشخیص خود از قوانین و مواهب طبیعی و فطری استفاده میکرده است و راه صحیح از راه کج را درک میکرده است. از زندگی انسان در دوران اولیه و روابط زن و مرد خبر صحیح و روشنی در دست نیست و تاجائیکه قابل درک است و تاریخنویسان یادداشت کردهاند چنین بر میآید که چند دوره در روابط زن و مرد پیش آمده و فراز و نشیبهائی داشته است. بدرستی معلوم نیست که در دوره اولیه وی که زن و مرد بعنوان یک زوج بعنوان ازدواج و همبستگی در کنار هم قرار گرفتند بر چه مبنایی این همبستگی شکل گرفته است و چه عواملی باعث این تشکیلات خانوادگی شده است و با چه شرط و شروطی؟ آیا زن متقاظی مرد بوده یا مرد متقاضی زن؟ آنچه که مورخان بیان کردهاند و بنای خلقت انسان را بر شمردهاند از زمان خلقت آدم ابوالبشر و سپس حوا است که برای آدم آفریده شده است. اینکه گفته شده حوا برای آدم آفریده شده آیا بعنوان یک کفو و یا جفت و نیمی از پیکره انسانیت بوده یا منظور از آن برای رفاه آدم و در واقع برای رهائی انسان از تنهائی؟ چون انسان موجودی اجتماعی است و به تنهائی نمیتواند زندگی کند. زندگی اجتماعی انسان مستلزم یک سری قید و بندهائی است که موجب تنظیم روابط افراد با هم میشوند و حدود و ثغود افراد اجتماع را مشخص میسازد. بنا و اساس بزرگ اجتماع خانواده کوچک است که توسط زن و مرد بنا نهاده میشود که تنظیم روابط زن و شوهر اهمیت بسیاری دارد. چون هم عاطفی است و هم عاشقانه و هم نهادی است که پایه و اساس اجتماع بزرگ است. هرچند زن و مرد از حقوق مساوی برخوردارند ولی وضع جسمانی و روحی آنها با هم متفاوت است. و این امر موجب میشود که حقوق هر یک متناسب با روحیات آنها باشد. از طرفی روابط پیچیده عاطفی و احساسی و حقوقی تنها در قالب مقررات مربوطه نمیگنجد و ورای این مقررات است. لذا شارع مقدس که خالق بشر است برای این تشکیلات مقدس علاوه بر مقررات قانونی، مقررات دیگری که متناسب با خلق و خوی زن و مرد است وضع فرموده است و هر یک را در قبال هم مسئول دانسته است. لذا با وجود اینکه برای زن مهریه قرار داده است نهادهای حقوقی دیگری مثل نحله را بوجود آورده است که در نهایت زن درمانده نشود و در صورت جدائی و یا بهنگام حوادث شخصیت انسانی او زیر سوال نرود. لذا توصیه و تأکید شارع به زوج برای رعایت حقوق زن و حفظ حرمت وی بخاطر ظرافتی است که در روابط این دو وجود دارد از طرفی شارع میخواهد این رابطه بنحو احسن برقرار و حفظ شود و از طرفی حقوق زن بر مرد را فریضه میداند و حتی برای دادن حقوق زن بوی اجر و مزد اخروی در نظر میگیرد و با بهترین شیوه ضمن بیان جایگاه زن و اهمیت و نقش آن حقوق مسلم وی و نهادی حقوقی و حمایت متذکر میگردد و آنها را به مثابه عسل میداند. یکی از آن نهادها نحله است که این نهاد حقوقی برگرفته از انسانیت انسان و ظرایف وی و خلق و خوی اوست و متناسب است با روحیات و خلقیات انسان. چون همانطوریکه در روابط زوجیت فقط قانون حکم نیست و بسیاری از روابط زن و مرد در غالب مقررات صرف نمیگنجد قانون مربوط به روابط زوجیت نمیتواند پاسخگوی همه آنها باشد و چه بسا که زن یا شوهر براساس قوانین حاکم حقی داشته باشند لکن در واقع آنها نسبت به هم حقی داشته باشند و با توجه به حق طالق که در دست مرد است زوجه نسبت به زوج حقی از لحاظ ظاره نداشته باشد ولی در تقدیر محق باشد بنابراین نهاد حقوقی نحله میتواند تا اندازهای به رفع آن مشکل کمک نماید و زوج با دادن چیزی به زن به عنوان نحله وی را مورد حمایت قرار داد لذا در خصوص موضوع اختصاراً بحث خواهد شده تا ابعاد و جهات آن بیشتر معلوم شود و در جهت خواسته شارع مقدس قدم های بهتری برداشته شود.
فصل اول
کلیات
گرچه هر شأنی از شئوون انسانی اعم از فردی و اجتماعی جایگاه و اهمیت خاص خود را دارد. لیکن برخی از آنها نسبت به بعضی دیگر از حساسیت و ویژگی خاصی برخوردار است و به همین جهت نیز در معرض حوادث و وقایع بیشتری واقع شده است. بدون شک اجتماع بزرگ امروزی مرهون اتحاد و پیوند زن ومرد و تشکیل اجتماع کوچکی بنام خانواده است. زن بدون مرد و مرد بدون زن کامل نیستند و قادر به ایفاء نقش خود به عنوان مولد نسل بشر نمیباشند. با این وجود مرد همیشه سعی داشته که برتری و آقای خود را بر زن تحمیل و او را مطیع خود نماید. و از آنجا که زن در مسئله جنسی خود نگهدارتر است، مرد او را محتاج بخود نماید، تا از این امتیاز زن بهرهبرداری ننماید. لذا در طول دوره خلقت بشر زن با وجود اینکه نقش اساسی را در بنیان جامعه بشری دانسته در خدمت امیال و اغراض مرد درآمده است. زن مادر بشر است و هرچقدر به تربیت این موجود و رشد فکری و جسمی او اهمیت داده شود، نتیجه آن عاید کل ابناء بشر میشود که متأسفانه نه چنین نشده بلکه حقوق حقه و مسلم او را نیز نادیده گرفتهاند و این جنس محترم را سرکوب و منکوب نمودهاند. زن علاوه بر اینکه دارای حقوق اجتماعی و فرهنگی است بلکه دارای حقوق مالی نیز میباشد که در طی اعصار و قرون دچار فراز و نشیبهایی شده است که طی مباحثی به آن خواهیم پرداخت.
همانطوری که در مقدمه بیان شد، زن و مرد به مثابه دو بال یک پیکره زندگی میباشند که هر یک به تنهایی قادر به ادامه حیات بنجو اکمل نیست. تشکیل خانواده کوچک به توسط زن و مرد میسر است و بار مسئولیت خانه و خانواده بر دوش هر دو طرف میباشد، در این بین نقش زن در تشکیل و حفظ کیان خانواده و مراقبت از فرزندان و تحمل اهم بار زندگی برجستهتر و مهمتر از مرد است. زن در خانه و خانواده محور زندگی است که سایر اعضای خانواده در حول آن میچرخند. همچنین زن مادر انسان است. این موجود محترم دارای حق و حقوقی است که چه در قبل از ازدواج و دوره نامزدی (نفقه)، چه در دوران زوجیت (نفقه- مهریه) و چه پس از فوت والدین و شوهر و فرزند (ارث) و چه بعد از طلاق (نحله- مستمری- اجرت المثل) است. زن مثل مرد میتواند صاحب مال و دارایی باشد و در اداره امور مالی خود مستقل عمل نماید و نیز میتواند دارایی و ثروت کسب نماید که طبعاً دارای حقوق مالی است. حقوقی که زن دارد و میتواند استیفا نماید بعضاً ناشی از شخصیت حقوقی[1] وی است مثل استقلال در دارایی- حق کسب مال- اداره امور مالی خود – معامله و غیره و گاه ناشی از زوجیت است مثل حق نفقه- حق مهریه- ارث از شوهر- حق نفقه بر فرزند- نحله- مستمری- اجرت المثل[2]. به طور کلی زن نسبت به زمان زوجیت دارای حقوقی است که برعهده همسر است که گاه حوادث طبیعی و غیر مترقبه- جنگ- بیماری- بینظمی و آشوب و ناهنگاریهای دیگر- تغییر رویه زوج و یا خود زن- مرگ ناگهانی زوج و غیره باعث برهم خوردن وضع عادی و نیازمند شدن زن میگردد که چنانچه وضعیت مالی وی معلوم نباشد چه بسا که علاوه بر لگد مال شدن شخصیت وی او را به حفیظ ذلت سوق دهد. از این رو منبأ و منشاء حقوقی مالی زن باید معلوم گردد تا زن پس از سالیان زندگی در تشویش و دلهره تأمین مایحتاج عادی و روزمره نداشته باشد. زیرا حوادث طبیعی باعث بیپناه شدن زن میگردد، چه بسا که همسر و فرزندان خود را به علل طبیعی مثل جنگ- بیماری و غیره از دست بدهد و یا منبع درآمدش از بین برود و یا اینکه به علل گوناگون از جمله بیماری- زایمان و حوادث دیگر توان و شکل طبیعیاش دچار خدشه شود و توان ایفاء وظایف زوجیت از وی سلب گردد و این مصائب باعث شود که همسرش
[1] . ماده 956 ق مدنی
[2] . ماده 336 ق مدنی- ماده واحده
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : شادمان روستا ناوی
شماره تماس : 09195145166
ایمیل :mohandesbartar@gmail.com
سایت :fileyar.ir