پروپوزال رابطه ابعاد هوش عاطفی با سبک رهبری مدیران پرستاری - در این تحقیق به دنبال یافتن این جواب هستیم که آیا بین ابعاد هوش عاطفی که شامل 1ـ خود آگاهی 2ـ خود کنترلی 3ـ همدلی 4ـ مهارت اجتماعی 5ـ خود انگیزی و سبک رهبری تحول آفرین رابطه معنا دارای وجود دارد؟
پروپوزال رابطه ابعاد هوش عاطفی با سبک رهبری مدیران پرستاری
بررسی رابطه ابعاد هوش عاطفی با سبک رهبری مدیران پرستاری
هرگونه استفاده برای نمره و یا ارائه مستقیم به استاد مورد تایید ما نمی باشد و شرعا و اخلاقا کار درستی نمی باشد لطفا از این پروژه برای آموزش و نمونه تحقیق استفاده شود.
بیان مسئله
امروزه اکثر سازمانها برای حفظ موقعیت رقابتی خود نیاز به تغییر سریع دارند. تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمانها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباقپذیر بوده و به صورت مؤثر کار کنند، به طور مداوم سیستمها و فرآیندها را بهبود بخشند و مشتری مدار باشند (ویل[1] 1996)
محیط آشفته و متغیر است و رهبری یک عنصر کلیدی در هدایت و مدیریت این محیط است، با کمی دقت بر روی شرکتهای مختلف میتوان فهمید که رهبران بزرگ تفاوتهای بزرگی ایجاد میکنند، رهبران مؤثر کسانی هستند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معینی بدست میآورند تا برای سازمان و کار خود مؤثر واقع شوند. (گلمن[2] 2000 , 78)
توجه به هیجانها و عواطف و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی، درک هیجانات خود و دیگران و مدیریت مطلوب آنها و نیز ایجاد همدلی با دیگران و استفاده مثبت از هیجانها موضوعی است که طی دهه گذشته با عنوان هوش هیجانی (عاطفی[3]) مورد توجه قرار گرفته است.
هنگامی که سعی در اثر بخشی رهبران بزرگ داریم، درباره بینش یا ایدههای قوی صبحت میکنیم اما یک چیز مهمتر وجود دارد، رهبران بزرگ از طریق عواطفشان کار میکنند (گلمن و دیگران - 2002) امروز دیگر توجه به صرف برنامهریزی و فرآیندها کافی نیست زیرا این افراد هستند که برنامهها را تدوین میکنند و فرآیندها را کنترل و اجرا میکنند باید توجه داشت که دانش، مهارت و تجربه افراد سازمان، عوامل مؤثر در موفقیت سازمان هستند در نتیجه انتظار میرود که مدیران آینده بیشتر به توسعه افراد در سازمانها توجه کنند (دراکر[4] 1996)
بررسیها نشان داده که گوی رقابت آینده را مدیرانی خواهند ربود که بتوانند به طور اثر بخش و نتیجه بخش با منابع انسانی خود ارتباط برقرار کنند، در این زمینه هوش عاطفی یکی از مؤلفههایی است که میتواند در روابط مدیران با اعضای سازمان نقش مهمی ایفا کند و به گفته گلمن شرط حتمی و اجتناب ناپذیر در سازمان به حساب میآید .اخیراً برخی از دانشمندان دریافتهاند که هوشی عاطفی با اهمیتتر از بهره هوشی برای یک مدیر و رهبر است.
امروزه هوش عاطفی به عنوان نوعی هوش تبیین شده است که شامل درک دقیق عواطف خود شخص و هم تعبیر دقیق حالات عاطفی دیگران است، هوش عاطفی، فرد را از نظر عاطفی ارزیابی میکند، به این معنی که فرد به چه میزانی از هیجانها و احساسهای خود آگاهی دارد و چگونه آنها را کنترل و اداره کند. نکته قابل توجه در راستای هوش عاطفی این است که تواناییهای هوش عاطفی ذاتی نیستند و آنها میتوانند آموخته شوند (گلمن 1998)
هوش عاطفی هم یکی از جدیدترین مفاهیم است که پا به حیطه مدیریت گذاشته است، تحقیقات اخیر سعی بر آن دارند که اهمیت هوش عاطفی و تأثیر آن بر اثر بخشی سازمان را بررسی کنند (بارلینگ[5] و دیگران 2000)
در چندین تحقیق انجام شده، اظهار شده است که هوش عاطفی میتواند پیشبینی کننده خوبی برای رفتارهای رهبری تحول آفرین باشد (بارلینگ و دیگران) و طبق شواهد موجود در آغاز قرن بیست و یکم هوش عاطفی موجب تحولات خواهد بود، (گلمن 1996)
رهبری تحول آفرین[6] از جدیدترین سبکهای رهبری است که بسیار مورد توجه قرار گرفته است، مزایای بسیاری برای این سبک رهبری شناخته شده است از جمله رضایت شغلی، افزایش بهرهوری سازمان و کاهش استرس بین زیردستان است (بارلینگ و دیگران 2000)
بحث رهبری و تأثیر آن بر اثر بخشی سازمان مدت مدیدی است که مورد بررسی و بحث صاحب نظران این رشته بوده است. به طوری که متخصصان رهبری راههای مختلفی را برای شناخت موضوع رهبری و ارتباط آن با اثر بخشی سازمان انتخاب کردهاند و تئوریهای متعددی را ارائه نمودهاند (هانر[7] 1997- 270)
شروع مباحث علمی رهبری با تئوریهای شخصیتی بوده و سپس تئوریهای رفتاری و اقتضایی رهبری برای تشریح بیشتر موضوع بیان شده است (رابینز[8] -1381) ولی درسالهای اخیر بویژه دهه 90 میلادی بار دیگر بحث تئوریهای شخصیتی را مورد توجه قرار دادهاند جدیدترین نظریات ارائه شده در مقالات رهبری حاکی از آن است که برای اینکه فرد بتواند رهبر مؤثری باشد، باید هوش عاطفی خاصی داشته و یا از تواناییهای هوش عاطفی بالاتری بر خوردار باشد (مایر[9] و دیگران)
امروزه اکثر سازمانها برای حفظ موقعیت رقابتی خود نیاز به تغییرات سریع دارند و تغییرات سریع مستلزم آن است که سازمانها دارای رهبران و کارکنانی باشند که انطباق پذیر بوده و به صورت موثر کار کنند، رهبران موثر کسانی میباشند که نتایج را در یک چارچوب زمانی معین بدست آورند تا برای کار خود مؤثر واقع شوند (بارلینگ و دیگران 2000)
رهبری تحول آفرین با ایجاد انگیزش، خودیابی (انگیزشهای شخصی سطح بالاتر) و اعتماد به نفس، انجام کار بیشتر از آنچه انتظار میرود را باعث میشود. (فیضی 1377)
[1] . Vaill
[2] . Galman
[3] . Emotional Inteligence[3]
[4] . Drucker
[5] . Barling
[6] . Transactinal Leadership
[7] . Haner
[8] . Rabeinz
[9] . Mayer
مؤلفههای اصلی رهبری تحول افرین
هدف اصلی:
بررسی رابطه ابعاد هوش عاطفی با سبک رهبری مدیران پرستاری
اهداف فرعی
شناسایی میزان هوش عاطفی مدیران پرستاری
شناسایی رابطه خودآگاهی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران پرستاری
شناسایی رابطه خود کنترلی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران پرستاری
شناسایی رابطه همدلی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران پرستاری
شناسایی رابطه مهارت اجتماعی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران پرستاری
شناسایی تعیین رابطه خود انگیزی با سبک رهبری تحول آفرین مدیران پرستاری
فهرست مطالب پروپوزال
بیان مسئاله
اهمیت و ضرورت تحقیق
مرور ادبیات
جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق
اهداف تحقیق
سوالات
فرضیه ها
تعاریف
روش تحقیق
متغیرهای مورد بررسی
شرح کامل روش (میدانی، کتابخانه ای) و ابزار
جامعه و نمونه آماری
روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : شادمان روستا ناوی
شماره تماس : 09195145166
ایمیل :mohandesbartar@gmail.com
سایت :fileyar.ir
مشخصات فایل
فرمت : docx
تعداد صفحات : 31
قیمت : 58,300 تومان
حجم فایل : 79 کیلوبایت