مقاله تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه - تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه
تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه
فهرست مطالب
فصل اول بررسی کتاب :شاعر و پهلوان در شاهنامه / الگار دیویدسن
فصل دوم بررسی کتاب : بلور کلام فردوسی/ رحیم رضازاده ملک
فصل سوم :بررسی کتاب : قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی/ مجید رستنده
فصل چهارم :بررسی کتاب : حماسهی ایران یادمانی از فراسوی هزارهها / دوست خواه جلیل
فصل پنجم :بررسی کتاب : فرهنگ آرایههای ادبی (بیان) در شاه نامه فردوسی: شامل ترکیبها و عبارتهای کنایی، استعاری، مجازی، اغراق و …/ پورانداخت برومند –
فصل ششم :بررسی کتاب فردوسی«رمان تاریخی»/ ساتم الغ زاده
فصل هفتم :بررسی کتاب ادبیات تطبیقی و شعر کلاسیک فارسی/ الگادیوسن
فصل هفتم :بررسی کتاب بوسه برخاک پیحیدر/ علیابوالحسنی (منذر
فصل هشتم بررسی کتاب مایه های دینی و عرفانی در شاهنامه فردوسی/ مرتضی گودرزی
فصل نهم بررسی کتاب بیژن نامه / ایرج وامقی
مقدمه
سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… »گویی که نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیکش را ستایش می کند.
گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان کتاب، که طی چند سال اخیر پیرامون فردوسی و شاهنامه انتشار یافته است، ذکر یک نکته اینجا ضروری می نماید و آن اینکه اگر مشت را نمونة خروار بدانیم باید بر افول شاهنامه پژوهی معاصر گریست، چرا که اکثر منابعی که ما به صورت تلخیص ذکر کرده ایم یا مشاهدة دیگر عناوینی که این تحقیق بهانه ای شد تا مطالعه شود و در اینجا نیامده است این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که راستی ماچقدر در کنه مطالب شاهنامه غور کرده ایم و به چه میزان «برره رمز معنی برده ایم» و راستی آیا حق شاهنامه و فردوسی این است؟ گاهی تألیفاتی مشاهده می شود که انسان از این که حتی نام فردوسی بر پشت آنها حک شده است شرمسار می شود. به امید روزی که شاهنامه پژوهی بی هیچ غرضی در خدمت تجلی اندیشه والای فردوسی درآید.
در اینجا لازم می نماید از زحمتها و بزرگواریهای استاد فرزانه جناب دکتر رادفر که بنده را همیشه مورد لطف خویش قرار داده اند سپاسگزاری کنم، باشد که ایشان کاستی های بنده و این نوشته را به دیدة اغماض بنگرند
اینک گزارشی از مقالهی مذکور:
شاملو معتقد است که غول بی شاخ و دمی که فردوسی از ضحاک ساخته معلول حرکت انقلابی ضحاک است که بر نظام طبقاتی جمشید شوریده و جامعه را از نظام طبقاتی عاری کرده و این مخالف ومغایر اعتقادات شاعر توس است و این موضوع زمانی آشکار می شود که ببینیم فریدون بعد از قرارگرفتن در جایگاه شاهی چه می کند. او کشور را به همان نظام طبقاتی پیشین بر می گرداند و جارچیانش فرمان او را به شرح زیر اعلام میکنند:
سپاهی نباید که با پیشه ور به یک روی جویند هر دو هنر
یکی کارورز ودگر گرزدار سزاوار هر دو پدیدست کار
چو این کار آن جوید آن کار این پرآشوب گردد سراسر زمین
شاملو با استناد به اینگونه عرایض و گفتارهایی دیگر که در اینجا مجال آوردن آنها نیست در مقالهی موجود در کتاب جمعه اش معتقد می شود که حماسهی کاوه چیزی جز یک عمل ارتجاعی و یک شورش سیاسی به نفع اشرافیت، نیست اشرافیتی که از ضحاک به سختی ضربه خورده و منافع خود را به کلی از دست داده است و فردوسی با پنهان کردن حقیقت کار ضحاک – که قیامی مردمی علیه شاه ایران بوده – و جلوه گری های زیرکانهی خویش موضوع را قلب نموده است. و ادامه می دهد که اگر چنان زحمتشکی (کاوه) رهبر قیام علیه غیر اشرافی باشد تا جامعه را به سوی اشرافیگری سوق دهد، به منافع زحمتشکان خیانت کرده و خیانت نمی تواند موضوع حماسه قرار گیرد.
شاملو ضحاک را ایرانی یی می خواند که فردوسی برپایهی حس ناسیونالیستی و تقدسی که برای شاهان ایران قائل مزه ایزدی قائل است از او عربی ماردوش ساخته است. وی کل این ماجرا را قلب شده ی ماجرای تاریخی گئومات و داریوش می داند و معتقد است که در آنجا نیز برای اهانت نشدن به شاه ایران، بردیای دروغینی ساخته شده و داریوش بر او می شورد و در حقیقت جنبشی مردمی را به شورش علیه بیگانه تبدیل می کند.
مؤلف با گوشزد نمودن این موضوع که داستان های شاهنامه ساخته خیال و پرداختهی قلم فردوسی نیست به نقد نظریات شاملو می پردازد و در مورد سطر سطر نوشته های شاملو، بر او می تازد و او را به این نکته می آگاهاند که نه شاهنامه یک رمان تاریخی است و نه فردوسی، الکساندر دوما. و در این باره به پاسخی که از سوی فریدون جنیدی به شاملو داده شده بود، همچنین تاریخ ادبیات دوم دبیرستان نظام قدیم (جهت طعنه زدن به شاملو و کم اطلاعی او) استناد می نماید تا به او بفهماند که قبل از فردوسی نیز شاهنامه هایی به نظم و نثر بوده و فردوسی خود نیز در ابتدای شاهنامه اش به این موضوع اذعان نموده است. و آرزو می کند که ای کاش آقای شاملو آنگاه که دوشادوش شن چوی کره ای می جنگید – البته در عالم شعر – کمی هم به فرهنگ و ادب و تاریخ گرانبهای ایران توجه می نمود تا چنین آبروریزی به بار نیاورد.
مؤلف خاطر نشان می کند که ده سال بعد از نشر این مقاله، در سال 69 شاملو همان سخنان را که سرمنشأشان را در مقاله ای از علی حضوری نقل می کند – در بر کلی تکرار می نماید. این بار دکتر باطنی در مقاله ای مستدل سعی در آگاه نمودن شاملو به حقیقت و جدایی راه اسطوره از تاریخ مبنی بر غیر قابل قیاس بودن ضحاک با بریا می نماید.
خلاصه اینکه، مؤلف اسطورهی جمشید و ضحاک را مربوط به دورهی هند و ایرانی میداند و به برخی تغییراتی که فردوسی در جنبهی شاعرانه به خداینامه داده اشاره مینماید. از آنجا که در اوستا کیومرث اولین انسان است و در شاهنامه اولین پادشاه، پس ضرورت دارد که آلات و ابزار شاهی و تخت و سلطنت را نیز همراه او سازد و وقتی همهی این چیزها برایش درست شود، الگوی اصلی آن دربار ساسانی است و در نتیجه طبقات اجتماعی دوران ساسانی به عینه به آن روزگار منتقل می شوند و دلیل دیگر میآورد به اینکه اسطوره همیشه منعکس کنندهی اوضاع اجتماعی عصر تدوین خود است و از آنجا که شاهنامه و روایات ملی قطعاً در دورة ساسانی تدوین یافته اند پس انعکاس دهندهی دوران ساسانی هستند.
مؤلف در ادامهی مقاله به پاسخگویی به اشتباهات فاحش یا به قول مرحوم قزوینی «بل افحش» شاملو می پردازد و در مورد عدم انطباق داستان ضحاک و فریدون با ماجرای گئومات و داریوش و تا حدی صحت کودتای مغ گئومات نام علیه بردیا، پاسخ هایی مستدل به او داده است.
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور
شماره تماس : 09357717947 - 05137573265
ایمیل :info@cero.ir
سایت :cero.ir
مشخصات فایل
فرمت : doc
تعداد صفحات : 23
قیمت : 3,000 تومان
حجم فایل : 73 کیلوبایت