فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

پایان نامه بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا در 104 صفحه ورد قابل ویرایش

بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا
بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا - پایان نامه بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا در 104 صفحه ورد قابل ویرایش



پایان نامه بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا در 104 صفحه ورد قابل ویرایش

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا
پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد آشکار می‌شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهة 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد. میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت مصرف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامة حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بود. مصرف انبوه نفت برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیش از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با میزان 6/14 درصد سوخت، به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسید. سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسید بر طبق جدول زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می‌شود .
1965 %1970 %1975 %1980 % نفت گاز زغال سنگ هیدروالکتریک سوخت هسته‌ای1/43 9/29 1/23 9/3 -3/43 3/32 20 8/3 6/07/43 1/31 2/17 4/3 6/43/43 1/29 7/14 9/2 10 مصرف کل100100100100
بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ،‌در سال 1970 ، میزان مصرف هیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسید که نسبت به سال قبل از آن (1961) با بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد. سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسید، که کمترین آن، گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه بود. مقدار مصرف هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز بود. مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشکه در روز و فراورده های آن ، به ½ میلیون بشکه در روز میرسید . در این دوره واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از کل مصرف نفت خام داخلی آمریکا را تشکیل میداد .اگروقفه‌ای بین ذخایر موجود و تقاضا صورت گیرد، موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریکا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندکی توقف در صنعت نفت در نتیجه کمبود ذخایر آن، صورت گیرد ،‌ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است که دولت آمریکا به تولید نفت خام خود بصورت کافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشکه رساند .
این یک کاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد که بیشتر ازمیزان کاهش ½ درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریکا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد که تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند: کاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ،‌نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشکه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را کاهش یافته است . حتی اکتشافات انجام شده حتی میزان این کاهش را تا سقف %13 برآ.ورد مینمایند وقتی این اکتشافات نشان میدهند که تراز ذخایر نفتی آمریکا از 13736 میلیون بشکه در سال 1969 به 5/11 میلیون بشکه در سال 1970 رسیده است . این بطور پیوسته کاهش تر از 48 درصدی را در 40 سال اخیر نسبت به سال 1956 ،‌در دخایر نفتی آمریکا ، نشان میدهد ایالات متحده آمریکا ،خواهان افزایش ذخایر نفتی داخلی خود ، به دلایلی مانند نیازهای اکولوژیکی و خروج سوخت زغال سنگ از بازار مصرف و محدودیت تولید گاز طبیعی و مسائل تکنولوژیکی و فنی در مواجهه با توسعه انرژی هسته ای ، میباشد پرفسورها هالفورد ال پیش بینی می کند که دولتهای پیشرفته درصد جانشین کردن انرژی هسته ای بجای بخشی از نفت هستند. ولی آن در آینده ، بعید به نظر میرسد . 20 سال قبل این نظر مورد پذیرش قرار گرفت و فقط انرژی هسته ای توانست 6/0 درصد از کل انرژی مورد نیاز آمریکا را تأمین کند . بر طبق دیدگاه جین مورال نماینده امریکا در امور دفاعی – امنیتی داخلی بیان می کند، هر چند به سختی توسعه منابع نفتی ، صورت می گیرد، اما نباید ایالات متحده از دستیابی به این صنعت غفلت نماید . این منابع بقدر کافی نیازمند جستجوی زیاد برای کشف چاههای نفتی و زمان خیلی زیاد برای رفع موانع سر راه میباشند . آن بر مبنای باوری استوار است که احتمالاً خواهان فرمانروائی مطلق آمریکا با کمک انرژی بی نظیر نفت که جانشین توسط انرژیهای دیگر به جای آن متصور نیست، می باشد.


با اجرای این طرح آمریکا در نظر داشت هر چه سریعتر جایگزین بریتانیا در منطقه خاورمیانه شود. آمریکا از طرف دیگر در دهة 60 ناصر را در منگنه برای برداشتن موانع نفوذ خود قرار داد.
در سال 1961 به دنبال یک کودتای دست راستی، سوریه از مصر جدا شد.
به دنبال آن، روز 5 اکتبر 1962 نیروهای نظامی مصر به حمایت از عبدالله سلال که علیه سلطان یمن سیف البدر کودتا کرده بود وارد یمن شدند با درگیر شدن مصر با نیروهای عربستان سعودی، اردن و طرفداران امام یمن بیش از نیمی از ارتش مصر برای مدت 8 سال در یک جنگ فرسایشی گرفتار شد. و در نتیجه، اقتصاد مصر درمعرض تحلیل قرار گرفت. آمریکا از فرصت پیش آمده خواست کمال استفاده را ببرد و مصر را جزء کشورهای اقماری خود قرار دهد. لذا آمریکا به ناصر پیشنهاد کرد که وام ایالات متحده و بانک جهانی مشروط به پذیرفتن طرحهای اقتصادی بانک جهانی خواهد بود. ولی ناصر همچنان از پذیرفتن شروط آمریکا و بانک جهانی جهت بهبود اقتصاد مصر امتناع می کرد، آمریکا بایک تاکتیک ویژه، ضربه نهایی را بر پیکر جمال عبدالناصر وارد ساخت. آمریکا ابتدا ناصر را به طرق گوناگون مطمئن ساخت که تا مذاکرات فیما بین (اعراب و اسرائیل) در جریان است اسرائیل دست به حمله نخواهد زد. اما با تباینی انگلستان، به اسرائیل چراغ سبز نشان داد و اسرائیل در یک حمله ناگهانی در طی سالهای 1969 رزمندگان فلسطین به طور متوسط ماهانه 199 عملیات در داخل سرزمینهای اشغالی انجام دادند که این تعداد به 279 فقره در ماه رسید. این جنگ فرسایشی موجب رکود فعالیتهای اقتصادی اسرائیل گردید. ادامة این روند برای این رژیم خطرناک به نظر می رسید. در طی این دوران همچنین عملیات نظامی مصر بر ضد رژیم صهیونیستی شدت گرفته بود که اسرائیل برای رهایی از این منگنه سخت، مجبور به عملیات متقابل در داخل مصر شد. شوروی که فرصت بعد از پیش آمده را برای نفوذ بیشتر در منطقة استراتژیک خاورمیانه می دید به ارسال تجهیزات نظامی و اعزام متخصصین شوروی به مصر مبادرت ورزید آمریکا نیز متقابلاً اقدام به ارسال تجهیزات نظامی واعزام متخصصین خود، به اسرائیل نمود لذا به دنبال رقابت تسلیحاتی بین دو ابرقدرت در منطقه خاورمیانه، جهان در سال 1970، با دو بحران جدی مواجهه کنند.
1- درگیری احتمالی بین دو ابرقدرت آنروز، شوروی و آمریکا
2- بحران انرژی پیامد درگیری احتمالی بین این دو ابرقدرت
بحران انرژی بنوبة خود به اهمیت منطقه خاورمیانه برای آمریکا افزود. آمریکا که در سال 1970 به بالاترین حد تولید نفت، در طول تاریخ آمریکا یعنی 3/11 میلیون در روز رسید. این در حالی بود که تولید نفت چهار کشور تولید کنندة عمده نفت (ایران، عربستان سعودی، عراق و کویت) به 5/1 برابر تولید نفت آمریکا در سال 1970 می رسید. در این دوره که دکترین نیکسون با توجه به تجربه شکست آمریکا در ویتنام، بدنبال ایجاد دولتهای دست نشانده در جهان بویژه منطقه خاورمیانه به جای دخالت مستقیم نظامی بود که هم بتواند بار هزینه های نظامی را بر دوش ایالات متحده، کاهش دهد و هم بتواند داعیه داشتن منافع جهانی آمریکا را تداوم بخشد.
درطی این دوران، ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا را متقاعد نمود که در منطقه خاورمیانه سیاست و نفت به طور انفجار آمیزی در هم آمیخته است. در این دوره که به طور ویژه وزارت امور خارجه آمریکا دید منفی نگر به اسرائیل داشت و معتقد بود اسرائیل یک سرمایه نیست بلکه یک آفت و گرفتاری و حتی تهدید برای آمریکا محسوب می‎شود که مانع و سد مستحکم بر سر روابط اعراب- آمریکا محسوب می‎شود. با این نوع طرز تفکری که ساختار وزارت امور خارجه آمریکا داشت. حل مسائل خاورمیانه در دوره اول ریاست جمهوری نیکسون 1972-1969 به وزارت خارجه سپرده شد. در این دوره که ویلیام راجرز وزیر وقت خارجة آمریکا که سکان ادارة وزارت خارجه آمریکا را بر عهده داشت، از وضعیت بحران انرژی آگاهی کامل داشت می کوشید تا سیاست خارجی آمریکا را با سیاست نفتی خود هماهنگ کند. او از وقوع جنگ دیگری در منطقه بیم داشت و آن را موجب رشد بیشتر سازمان آزادیبخش فلسطین می دانست. از نظر راجرز حل بحران انرژی بدون حل بحران سیاسی امکانپذیر نیست وی برای حل توام آن بخصوص از آغاز سال 1970 تا پایان سال 1972 شدیداً تلاش کرده هنری کیسنجر مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون به گسترش نفوذ ایالات متحده در منطقه خاورمیانه از کانالهای محرمانه می کوشید و در ضمن هنری کسینجر به دنبال تدابیر لازم برای بی اثر نمودن فعالیتهای ویلیام راجرز که تا حدودی مسالمت آمیز در مسائل اعراب- اسرائیل بود، دنبال می کرد. ویلیام راجرز در گزارش که در سال 1973 به فولبرایت رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا راجع به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در مورد انرژی ارائه می‎دهد: از نظر او در طی دو دهه آینده 4 مسئلة عمده در روابط خارجی ما با دیگر کشورها، تأثیر با اهمیتی خواهد داشت. این مسائل در تمام کشورهای عمده‌ی مصرف کننده انرژی موضوع موردتوجه می‎باشد.
راجرز 4 مسئله عمده را به شرح زیر بیان می‎کند:
1- افزایش دراماتیک مصرف نفت جهان
2- تمرکز روزافزون ذخایر با اهمیت نفت در تعداد کمی از کشورها
3- تغییر روابط بین تولید کنندگان، مصرف کنندگان و کمپانیها
4- پدیدار شدن ایالات متحده به عنوان وارد کننده روزافزون نفت و او اضافه می نماید: تمام اطلاعات موجود به افزایش فوق العاده مصرف جهان نفت اشاره می‎کند. در واقع مصرف نفت جهان احتمالاً در 10 سال آینده به اندازه نفتی خواهد بود که در صدسال گذشته مصرف شده است. جهان صنعتی بسادگی دچار کمبود نفت خواهد شد. نفت به عنوان مهمترین منبع انرژی حتی در کشورهایی نظیر ایالات متحده، که از لحاظ معادن زغالسنگ غنی هستند، مهمترین منبع انرژی باقی خواهند ماند. اگرچه ما باید برای توسعه جایگزین کردن انرژیهای دیگر به جای نفت تا 15 سال آینده تلاش کنیم.
و همچنین راجرز در بخشهای دیگر گزارش خود بیان میدارد صنعت بین المللی نفت در حال ایستا نبوده و بسیاری از بحرانها را این صنعت توانسته است در طول تاریخ از سر خود بگذراند و امکان تطابق آن همزمان با تغییرات احتمالی در آینده دارد. و دولتهای تولید کننده نفت قادر به کنترل نفت می باشند. نفتی که ایالات متحده آمریکا و متحدان این کشور به آن وابسته اند و بیان می کند که که ایالات متحده باید در جستجوی حفظ روابط خارجی خود با کشورهای تولید کننده باشد و برای محدود کردن اختلالات خارجی که می‎تواند امنیت ذخایر نفت آمریکا را تهدید کند تلاش نماید. راجرز پیشنهادهای زیر را، برای کنترل نفت جهان به دست اندرکاران سیاست خارجی مجلس نمایندگان ارائه می‎دهد:
1- نقش نفوذی پیشرو خود را در بازار جهانی نفت ایالات متحده حفظ کند.
2- سیاست کشورهای دولت تولید کننده نفت را با غرب هماهنگ سازد.
3- در دراز مدت با محدود کردن واردات نفت به گسترش استفاده از انرژیهای دیگر بویژه انرژی اتمی بپردازد.



در حقیقت این عناوین در این دوران «سرمایه گذاری خارجی» بکار برده شد بیشتر کمکهای خارجی بود که شاه بصورت وام وغیره در اختیار جهان صنعتی وحتی سازمانهای بین‌المللی قرار می‌داد تا ضمن حفظ پرستیژ بین‌المللی شخص شاه در مجامع بین المللی و مطبوعاتی غرب، از ایران یک کشوربظاهر پیشرفته حتی از جهان غرب در اذهان مردم دنیا پدید آید. و از طرف دیگر به رونق اقتصادی جهان غرب و حتی سازمانهای بین‌المللی در سالهای دهه 70، در حالت رکود نسبی اقتصادی و در بعضی ازسالهای این دهه در رکود کامل اقتصادی بسر می بردند، کمک رساند. بعنوان مثال هفته نامه کیهان هوایی به نقل از مجله نیوزویک قسمتی از تعهدات و کمکهای ایران را به خارج در سال 1353 به شرح زیر اعلام کرد. وام به ایتالیا 3 میلیارد دلار، وام به انگلستان 2/1 میلیارد دلار، وام به فرانسه 1 میلیارد دلار ، وام به بانک جهانی 1 میلیارد دلار، اعتبار به کمپانی در حال ورشکستگی گرومان 75 میلیون دلار ، وام به افغانستان ، 2 میلیون دلار، تعهد وام به مصر برای نوسازی کانال سوئز ،و پرت سعید 1 میلیارد دلار، کمک عمومی به پاکستان 250 میلیون دلار، کمک عمومی به سنگال 10 میلیون دلار، کمک عمومی به سوریه 50 میلیون دلار،کمک عمومی به بنگلادش 100 میلیون دلار.
جالب است که توجه شود که در همان سال در روزنامه ها اقلام دیگری بیان می گردد که حیرت آور است رژیم شاه که خود به بانک جهانی یک میلیارد دلار وام داده است وام گرفته است. از جمله وامی به مبلغ 58 میلیون دلار برای شرکت توانیر، وام دیگر به مبلغ 40 میلیون دلار برای اعتبارات کشاورزی و نیز یک وام 65 میلیون دلاری دیگر برای توسعه بنادر « و ایجاد اسکله های جدید در بنادر جنوب ، شاید نقل قول منابع رسمی خود رژیم بر پرداخت اینگونه وامها ما را از توضیح اضافی معذور می‌دارد روزنام کیهان در 2 اردیبهشت 1353 می‌نویسد:
منابع آگاه در توجیه اخذ وام 65 میلیون دلاری از بانک جهانی گفتند، ایران با وجود این که به وام خارجی نیاز ندارد برای اینکه به رونق کار بانک جهانی کمک کرده باشد، اقدام به گرفتن این مبلغ وام از این بانک کرده است.
از جهت دیگر دهه 70، سرآغاز خروج نیروهای انگلیس از «شرق سوئز » و خلیج فارس بطور کامل می‌باشد برپایه «دکترین نیکسون» که ایران در سالهای دهه 1960 فقط یک حلقه در زنجیر دفاعی آمریکا در برابر بلوک کمونیست به شمار می‌رفت، اینک بصورت متحد ممتاز آمریکا نمایان شد. بر پایه دکترین نیکسون با اجرای و تردستی هنری کسینجر مشاور امنیت ملی نیکسون انجام گرفت ایران بدنبال افزایش بهای نفت، صاحب تمام تسلیحات فوق مدرن بجز سلاحهای هسته ای می‌گردید: تا بتواند نقش ژاندارم منطقه خلیج فارس را در جهت حفظ کشورهای اقماری آمریکا در منطقه خلیج فارس از کمونیسم وجلوگیری از شورشهای مردمی و انقلاب ایفا بخوبی کند.
در میانه اجرای دکترین نیکسون توسط رژیم شاه، با ورود کارتر به کاخ سفید، تغییرات جزیی در رویکرد سیاست خارجی آمریکا، صورت گرفت. کارتر که می‌دانست منطقه خاورمیانه دستخوش حوادثی درآینده هست و احتمال از دست رفتن کشورهای اقماری آمریکا و تحت تسلط قرارگفتن آن کشورها در زیر یوق بلوک شرق وجود دارد به کشورهای تحت الحمایه آمریکا مانند ایران فشار آورد تا فضای باز سیاسی را بطور نسبی باز کند تا از قرار گرفتن در دایره کمونیسم بین‌الملل برهند ولی این در ایران برخلاف نظر آمریکا اتفاق افتاد نه تنها ایران دستخوش حوادث و انقلاب گردید بلکه در دایره کمونیسم نیز قرار نگرفت. پیامد این حوادث، دینامیسم انقلاب اسلامی را موجب شد که ترکشهای آن دو بلوک شرق و غرب را در نوردید و بویژه ایالات متحده‌ی امریکا مورد هدف قرار داد. آمریکا که درک درستی تحولات انقلاب اسلامی، را نداشت خود را در برابر دیناسیم انقلاب اسلامی ناتوان می‌دید به حرکت خصمانه خود، روند شتابان بخشید، پذیرش شاه ایران برای معالجه درآمریکا، موج تنفر را در ایران موجب شد و در 4 نوامبر 1979، اثر خود را نشان داد ترکشهای دینامیسم اسلامی سفارت آمریکا را مورد آماج قرار داد و موجب خفت وحقارت آن ابرقدرت در میان تمام دنیا شد. 3 هفته بعد از مساله گرونگانگیری اثر ترکشهای آن، در عربستان سعودی به وقوع پیوست صدها مرد مسلح شیعه به مخالفت با شاه عربستان سعودی ووابستگی آن به آمریکا، مسجد الحرام را اشغال کردند. بعدها در دسامبر همان سال عده‌ای در الحصه قلب نفت عربستان، اعتصاب و آشوب براه انداختند.

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : مجتبی خادم پیر

شماره تماس : 09151803449 - 05137530742

ایمیل :info@payfile.org

سایت :payfile.org

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 104

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 150 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.