پژوهش بررسی علل فرار دختران و پسران از خانه - پژوهش بررسی علل فرار دختران و پسران از خانه در 68 صفحه ورد قابل ویرایش
پژوهش بررسی علل فرار دختران و پسران از خانه در 68 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست
مقدمه
………………………………………………………………..
فصل اول
نوجوانان
مبحث اول :
تعریف نوجوانان ……………………………………………..
مبحث دوم :
تحلیل کارشناسی …………………………………………….
فصل دوم :
خانواده
مبحث اول :
اهمیت خانواده ……………………………………………...
مبحث دوم :
ضرورت بازسازی نهادهای اجتماعی ………………………...
مبحث سوم :
آمار به دست آمده …………………………………………..
فصل سوم :
علل فرار نوجوانان
مبحث اول :
عوامل موثر در فرار ………………………………………….
مبحث دوم :
فقر …………………………………………………………...
مبحث سوم :
طلاق …………………………………………………………
مبحث چهارم :
اختلافات خانوادگی …………………………………………
فصل چهارم :
تحلیل بزهکاری
مبحث اول :
عوامل بزهکاری اطفال ……………………………………...
مبحث دوم :
کانون اصلاح و تربیت ……………………………………….
مبحث سوم :
سیاست های قضایی در خصوص نوجوانان ………………….
مبحث چهارم :
فرار از خانه به تنهایی جرم نیست ……………………………
فصل پنجم :
نتیجه
مبحث اول :
راه چاره کدام است ؟………………………………………
فهرست منابع
………………………………………………………………
مقدمه :
همه می خواهند جوانانی برومند و شایسته داشته باشند که به آنها افتخار کنند جهت حرکت دین و مذهب ، اخلاق ، روانشناسی و سایر علوم در حیطه ارتباطات و اخلاقیات و سنن و آداب و رسوم اجتماعی و دیدگاه کلی حاکم بر خانواده نیز در همین راستا و برای نیل به این مقصود است اما متاسفانه می بینیم که همه این تلاشها و کوششها برای برآوردن این خواست و آرزو کافی نیست . آمار وحشتناک زندانیان ، افزایش اعتیاد و جرم و بزهکاری ، افزایش باندهای فساد ، فرار دختران از خانه ، روابط نا مشروع و لجام گسیخته بین نسلهای جوان همه و همه شاهد این مدعا است .
خانواده ، اولیای مدرسه ، مربیان تربیتی ، سخنوران مذهبی ، مشاوران مدارس همه دست اندرکار تربیت نسل جدید هستند اما ظاهراً تربیت است و نتایج برعکس می دهد . دین ستیزه خزنده در سطح مدارس ، نتیجه تعبیر خاص و تحمیل گرایانه از دین و توسل به خشونت و زور در امور پرورشی است . به این مسائل باید فرزند سالاری ، از بین رفتن ارزش کار و تحریف معنای آن ، ساعات زیاد بیکاری نسل جوان و زیاده خواهی و رایگان خواهی و مطالبت زیاده از حد بعضی از جوانان و بسیاری مسائل دیگر فرهنگی و اجتماعی را افزود .
پدری که تمام ساعات روز را خارج از منزل است ، مادری که تند خو و عصبی مزاج است نمی تواند با نوجوان و جوان خود ارتباط دوستانه متقابلی داشته باشد . فرزندان همواره نیازمند محبت هستند و بسیاری از خودکشی ها ، فرار از خانه ها ، تظاهر به بیماریها و به منظور جلب محبت خانواده صورت می گیرد به خصوص در مورد مادران که مظهر مهر الهی و محبت و عشق و صفا در خانواده هستند .
مادری که دائم با گله و شکایت محیط خانه را بر می آشوبد با سخن چینی بین اعضاء خانواده و پدر ، رابطه بین آنها را به هم می زند و غم و غصه و افسردگی فرزندانش را به عنوان یک زنگ خطر نمی بیند و درک نمی کند نمی تواند یک مادر کامل باشد .
کادر فهمیده و خردمند از رنج و محرومیت های زندگی خود برای فرزند سخن نمی گوید و از زندگی یک تصور سیاه و زشت نمی سازد بلکه او را با خوبیها و امیدها آشنا کرده به لطف و محبت خدا امیدوار و او را در مسیر رشد و تکامل به سوی یک آینده زیبا قرار می دهد ، سن بلوغ ، سن زندگی طوفانی است .
جوان یک آتشفشان در حال جوشش یک اقیانوس پر تلاطم می ماند . در این شرایط روحی نصیحت و حرف مثل خس و خاشاک یا قایق کوچکی است که در اولین مواجهه با امواج طوفانی در هم شکسته و نابود می شود . برای ارتباط برقرار کردن با این جوان باید ابتدا خشم و خروش او را کنترل کرد و با او با محبت و عاطفه ، با صمیمیت ، با هر مادرانه و با شخصیت دادن در اجتماع و خانواده آرامش بخشید یک دریای آرام در یک نسیم و آفتاب ملایم و در موقعیت مکانی و زمانی مناسب بهترین موقعیت برای قایقرانی و ماهیگیری است . به فرزندانمان بفهمانیم که آنها مایه امید و شادی و نشاط ما هستند نه موجوداتی مزاحم و سربار زندگی .
طبق دستورات معصومین ابتدا به آنها درآمد داشتن و استقلال و خود کفایی و فرد مقیدی بودن برای جامعه را آموزش دهیم و بعد شیوه خرج کردن و طلبکار بودن و انتظارات رویایی داشتن . اگر آنها سختی و لذت کار را بچشند هرگز دنبال هوا و هوس و ناهنجاریها و ضد ارزشها نخواهند رفت از سپردن کارها و مسئولیتها به آنها نهراسیم کاری کنیم که خود را باور کنند . استعداد خدادادی خود را بشناسند و در جهت شکوفایی آن گام بردارند.
زندگی زیباست به آنها کمک کنیم تا زیبائیهای واقعی آن را بشناسند و از زشتی های آن روبرگردانند زشتی هایی که از رفتقت ها و دوستی با افراد ناباب و به خاطر کم محبتی خانواده روی می دهد .
( اینک که برای ما هر امیدی به نومیدی مبدل گشته است ، خداوندگار را نگر که به جای ما فرشتگان مطرود و در به در شده دل به مسرتی تازه خوش کرده و به آفریدن آدمی پرداخته و به خاطر وی جهانی تازه آفریده است !
پس ای امید بدرود باش و ای ترس تو نیز مرا ترک کن و ای پشیمانی از من دوری گزین!
در من که سرچشمه خوبی خشکیده است تو ای بدی و پلیدی به جای خوبی و خیر جایگزین باش . زیرا چون تو باشی . قلمرو آفرینش را با یزدان دو بخش خواهم کرد و من بر تیمی از آن فرمانروایی خواهم کرد .
شاید از آن تیم که خاص پروردگار است بخشی نیز بهره من گردد .
چنانکه خواهد شد و دیری نمی پاید که این جهان نو ، و این آدمیان بر تسلط من آگاهی خواهند یافت . )
« میلتون »
منظومه چهارم گفتگوی شیطان
از بهشت گمشده .
بزهکاری مجموعه جرائمی است که در زمان و مکان معین به وقوع می پیوندد .
کتله دانشمند بلژیکی اولین کسی است که با بررسی آمارهای مختلف ، اثرات عوامل طبیعی و اجتماعی را مورد تحقیق قرار داده معتقد است که بزهکاری ، پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار می توان آن را مورد مطالعه قرار داد . به عقیده او ازدیاد و تقلیل جرائم و تغییرات احتمالی انواع بزه ها را از لحاظ زمان و مکان ، با توجه به عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و مذهبی بایستی بررسی کرد . برای ارائه علمی بزهکاری، تعداد کل جمعیت کیفری یک منطقه و جمعیت کل همان منطقه هم مقایسه می شود و میزان کاهش و یا افزایش بزهکاری با توجه به چند درصد از مقایسه آمارها به دست می آید .
تعریف نوجوان :
نوجوانی : یک دوره در توسعه شخصیت فرد انسان بین آغاز بلوغ کامل ، اغلب به عنوان مترادف با دوره جوانی خوانده می شود و معمولاً این دو را بین سنین 10 تا 18 سالگی می دانند .
جوانی : دوره ای از زندگی انسان که بعد از سالها نوجوانی می رسد و از سنین 18 تا 25 سالگی است برخی این دو را از سنین 15 تا 25 سالگی می دانند .
در این دو دوره از زندگی یعنی نوجوانی و جوانی انسان تحت شرایط روحی و روانی خاصی قرار دارد که خواسته ها و انتظارات و شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهد و محیط اطراف و جو خانوادگی تاثیر بسزایی در روحیات فرد دارد .
شکل دادن الگوهای سالم از آغاز دوران نوجوانی ، بسیار آسانتر از تغییر دادن الگوهای رفتاری مخاطره آمیزی است که پیش از این شکل گرفته است .
ارتباط مداوم ، مثبت و عاطفی با یک فرد بزرگسال مهربان ، به جوانان احساس امنیت و اطمینان می بخشد .
نیازهای عمیق عاطفی که برخی از دختران را به فرار و افتادن در دام حوادث سوق می دهد . فرار ، نوعی اعتراض ساده دلانه دختران سرگردان ، به وضع موجود در خانواده است و تمنای محبتی که از آنها دریغ کرده اند ، همانگونه که خودکشی های زنانه و دخترانه فریادی خاموش برای جلب توجه همسر یا والدین به شمار می آید . در بعضی خانواده ها والدین توجهی به این نیاز فرزندان ، بویژه دختران نوجوان خود ندارند و گمان می کنند که با تامین خوراک و لباس ، پوشاک و مسکن و رفع دیگر نیازهای مادی آنها ، از قبیل هزینه تحصیل و جهیزیه وظیفه خود را در قبال این تشنگان مهر و عاطفه ، انجام می دهند ، چنین والدینی دختران خود را در چهار چوب تصورات دوران جوانی خود می خواهند مطیع و سر به راه باشند نمره خوب بگیرند . جز مسیر مدرسه و خانه، راه دیگری نشناسند و لحظه ای از نگاه تیز بین و سختگیرانه شان دور نمانند …..
ولی غافل از اینکه نوجوانان نیازهای دیگری هم دارند . تفریح و سرگرمی و نشاط می خواهند ، محبت و توجه می خواهند ، دوست دارند ، پدر و مادر را نه چون نظاره گری عادی از احساس بلکه همدم و مونس غمخوار و مهربان ببیند تا در رویارویی با یک مشکل فردی و اجتماعی بتوانند بدون هیچ دلهره و نگرانی با پدر و مادر درد دل کنند و راه چاره ای بجویند .
آمار به دست آمده :
آسیب های اجتماعی هر ساله با روند رو به رشدی مواجه است که این امر در خصوص دختران فراری و زنان آسیب دیده رشد 20 درصدی در سال 82 نسبت به سال گذشته را نشان می دهد .
دکتر سید حسن علم الهدایی در گفت و گو با یکی از خبر گزاریها با بیان این مطلب گفت : (1)
در 6 ماهه اول سال جاری 876 دختر فراری در مراکز خانه های سلامت بهزیستی پذیرش و ساماندهی شدند که این رقم در 6 ماه نخست سال گذشته 734 مورد بوده است ضمن اینکه سن فرار دختران به 13 سالگی کاهش یافته است .
ویبه وجود 27 مرکز خانه سلامت در کل کشور اشاره کرد و افزود :
تهران با 153 مورد بیشترین دختران فراری را داشته و پس از آن استان مرکزی با 83 مورد خوزستان 35 ، اصفهان 32 ، خراسان 13 مورد پذیرش داشته اند که استان یزد با 6 مورد کمترین مشکل در زمینه دختران فراری مواجه بوده است .
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور همچنین به 18 مرکز باز پروری زنان آسیب دیده در کشور اشاره نمود و تصریح کرد که این زنان پس از ارجاع این مراکز 3 هفته در قرنطینه هستند و پس از انجام معاینات پزشکی و اقدامات اولیه به مدت 6 ماه تا 1 سال ضمن نگهداری موقت به حرفه آموزی می پردازند .
« به نوعی پدیده دختران فراری از نظر اجتماعی متعارف و متداول شده و تنها از نظر قانونی پذیرفته شده نیست . »
عبارت فوق را بهروز معبودیان کارشناس ارشد امور آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبر گزاری ایلنا بیان کرد. (2)
معبودیان با نگاهی کاملاً سطحی تنها به طرح مساله فرار دختران از خانواده ها پرداخته و ضمن اشاره ضمنی به تبدیل شدن این معضل به عنوان یک عرف اجتماعی قانون را تنها سد ، مقابل این جماعت فراری دانسته است . وی بعنوان متولی نهائی با تعریفی گسترده برای تمامی آسیبها و معضلات اجتماعی بهتر بود به فعالیتهایی که جهت کاهش این آمار توسط سازمان تحت نظر وی انجام شده می پرداخت به عنوان مثال توضیحی پیرامون تعطیلی مرکز آصف در تهران می داد . مرکزی که تا 2 سال پیش برای ساماندهی دختران فراری وجود داشت .
در آن موقع مرکز آصف سرپناه آن دسته از دخترانی بود که نه می توانستند محیط خشونت بار و تهدید کننده خانواده را تحمل کنند و نه خیابان گزینی را با روحیات خود مناسب می دیدند دخترانی مستأصل و منتظر که گاهی فعالیتهای مددکاران مرکز سبب می شد با بهبود وضع منزل و خانواده به کانونهای خویش ، باز گردند .
طلاق :
آثار سوء طلاق بر همه روشن بوده و اثرات آن ، بیشتر متوجه کودکان و اطفالی می باشد که باید بدون سرپرست به زندگی خود ادامه دهند .
انگیزه فرار نوجوانان و متواری شدن آنها ، به علت طلاق و اختلافات در کانون خانواده بوده و اغلب آنها در یک تحقیق و بررسی و مراجعه به داده های آماری به جرم سرقت روی می آوردند .
در تحقیقی که در زمینه انگیزه و عامل جرم و فرار نوجوانان بزهکار از خانواده شد ، اغلب به موارد طلاق ، کشمکش های خانوادگی والدین و نداشتن پناهگاه حاصل از طلاق و متارکه والدین و نداشتن سرپرست ذکر کردند .
مهمترین و حادترین مسائلی که امروزه اکثر کشورها به آن روبرو هستند طلاق و فرجام کار اطفال خانواده های از هم گسیخته می باشد . با وجود تلاش فراوانی که از سوی صاحبنطران اجتماعی جهت استحکام و پایداری خانواده ها صورت گرفته است . کمتر روزی است که در مطبوعات به انحلال زندگی مشترک ، برخی افراد و عوارض سوء آن اشاره نشده باشد . طلاق در زمره غم انگیزترین پدیده های اجتماعی باید به حساب آورد که تعدل را در انسان از بین می برد .
وضعیت نوجوانان در خانواده هایی که یکی از اعضاء را به دلیل طلاق یا فوق از دست داده اند به مراتب مشکلتر است . سرپرستی اطفال و نوجوانانی که به دلیل مترکه والدین خود تنها شده اند با کیست ؟ اینگونه فرزندان باید به چه کسانی تکیه کنند .
کانونهای نابسامان خانوادگی که افراد بزهکار را تحویل جامعه داده اند ، اغلب دارای این خصیصه هستند ، از هم پاشیدگی کانون خانواده بر اثر فقدان والدین یا یکی از آنها خواه بر اثر مرگ یا طلاق یا ترک خانواده .
اصطلاح گسیختگی خانواده ها شامل جدایی زن و شوهر می باشد . از هم پاشیدگی کانون خانواده هایی که در آنها فرزند وجود دارد به مثابه طوفانی است که تمام تلاشها و زمینه های زندگی آینده فرزندان را در اجتماع از بین می برد و بزرگترین خسارت اجتماعی را بر جامعه تحمیل می نماید . و فرزندان را در اجتماع از بین می برد و فرزندان چنین خانواده هایی هیچگاه در حد انسانهای نرمال و طبیعی نمی باشند و در اکثر موارد ، بیشتر بزهکاران در پیشینه خانوادگی خود به یکی از سه مورد بالا ( فقدان والدین شامل مرگ و طلاق یا ترک خانه توسط والدین ) اشاره کرده اند .
از هم پاشیدگی سازمان اصلی خانواده ضربه مهلکی بر سعادت آینده فرزندان و اجتماع اوست تغییراتی که در اوضاع و شرایط خانوادگی بر اثر مرگ والدین یا یکی از آن دو ، طلاق یا ترک خانواده پدید می آید تاثیری عمیق در بزهکاری کودکان آن خانواده از هم پاشیده دارد . حتی اجتماعاتی که به مکتب نرفته اند و خط ننوشته اند بر این عقیده اند که نابسامانی خانواده تاثیر شوم خود را نصیب فرزندان خویش می سازد یک ضرب المثل آفریقایی می گوید : اگر پرنده بمیرد تخمهایی که گذارده می گندد . این پندار چندان دو از حقیقت نیست . زیرا پژوهشها نشان می دهد که 30 تا 60 درصد بزهکاران متعلق به خانواده های از هم پاشیده هستند و به این ترتیب می توان گفت بطور متوسط 40 درصد از بزهکاری ثمره تلخ طلاق است .
در خانواده های نابسامان و از هم گسیخته فرزندان سر از مؤسسات تعلیم و تربیت و یا پرورشگاهها در می آورند زندگی در یک موسسه برای بسیار از کودکان در جامعه امروزی نوین دنیا ، یعنی فقدان کامل کانون خانوادگی . زندگی در یک موسسه خصوصیات دیگری در بر دارد که همگی از عوامل جرم زا هستند . این زندگی بسیار محدود و مسدود است که در آن افراد معین ناگزیرند تماسهای روانی ممتد و مکرر با یکدیگر داشته باشند نفوذ غیر مترقبه ای که یک فرد در کودک می گذارد با نفوذهای غیر مترقبه سایر افراد خنثی نمی گردد . حال آنکه در محیط خانوادگی عادی که یک محیط باز محسوب می شود و برای افراد خروج از منزل و معاشرت با دیگران میسر است مشکل فوق را در بر ندارد .
تاثیر نامطلوب خانواده های نابسامان بر روی دختران بیشتر از پسران است زیرا زنان بزهکار بیشتر از مردان بزهکار از این چنین خانواده ها تحویل زندان داده می شود . در توجیه آن می توان گفت زنان را طبعی انفعالی است و بیشتر از مردان به محبت نیازمندند و جهات عاطفی آنان از مردان قوی تر است ولی مقاومت و نیروی فعاله مردان از زنان بیشتر است و به همین جهت اغلب جوامع قبول کرده اند که دختران بیش از پسران به توجهات خانوادگی نیازمندند .
طلاق و جدایی پدر و مادر سبب اضطراب و نگرانی و تشویش خاطر فرزندان آنها می گردد . در موقع جدایی پدر و مادر نمی توان دقیقاً تعیین کرد که طفل به کدامیک از آنها بیشتر انس داشته و علاقه مند است و در اثر محرومیت از دیدن پدر و مادر ، اطفال احساس فقدان رنج آور می کنند که واکنش ناراحتیهای روانی مذکور بعداً با حالتهای عصبی ، بد اخلاقی ، تمرد از اوامر پدر و مادر و دیگران و بالاخره ناسازگرای و عدم انطباق اجتماعی بروز می کند .
بعد از فوت والدین طلاق و جدایی پدر و مادر است که عموماً دوران تیره فرزندان آنها بخصوص اگر فاقد سرپرست ، مسئول و بنیه مالی کافی باشد ، شروع می شود .
جوانان در هر زمان به نوعی محبت و عطوفت نیاز دارند . با اینکه حس بشر دوستی و نوع پرستی در دوره طفولیت پایه گذاری می شود ولی افراد در دوره بلوغ نیز احتیاج به عاطفه ، محبت ، هدایت و حمایت را دارند . در صورت کمبود محبت و محرومیت از عواطف انسانی ، عصیانگر و پرخاشگر شده و به طرف ارتکاب جرائم و فرار از منزل سوق داده می شوند .
سیاست های قضایی در خصوص نوجوانان :
توجه به ویژگیهای دوران نوجوانی و شروع بحث علمی پیرامون آن ، حدود 150 سال قدمت دارد . نخستین دستاورد چنین رویکردی تاسیس دادگاه اطفال بزهکار در ایالت ایلی نویز آمریکا در سال 1899 و ترتیب رسیدگی خاص به جرایم آنان بود .
متعاقباً و از آغاز قرن بیستم مواجه با تاسیس تدریجی دادگاههای اطفال بزهکار در فرانسه ، بلژیک و سایر کشورهای اروپایی هستیم که رفته رفته به سایر کشورها نیز تسری یافته و ضرورت برخوردی حمایتگرانه از نوجوانان را مطرح ساخته است.
در ایران نیز با تصویب قانون مجازات عمومی 1304 شاهد برخوردی متفاوت با اطفال ، لااقل از نظر میزان مجازاتها هستیم . خوشبختانه هم اکنون و پس از گذشت یک قرن چنین ضرورتی بویژه در سطح بین المللی مطرح گردیده است و امروزه مواجه با 3 سند معتبر در این زمینه هستیم :
1-حداقل مقررات استاندارد سازمان ملل متحد برای دادرسی ویژه نوجوانان موسوم به مقررات پکن .
2-مقررات سازمان ملل برای حمایت از نوجوانان محروم از آزادی .
3-رهنمودهای سازمان ملل متحد برای پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان .
( رهنمودهای ریاض ) الزام آور نیستند ، لیکن کنوانسیون حقوق کودک ( که به استثنای آمریکا و سومالی ، سایر کشورها به آن ملحق گردیده اند ) در چهار چوب Reserve یا شرط تحفظی که برخی کشورها برای خود قائل شده اند مشروط بر اینکه چنین شرط تحفظی با هدف و مقصود پیمان نامه حقوقی کودک مغایرت نداشته باشد برای کشورهای عضو لازم الاجرا است .
جمهوری اسلامی ایران طی ماده واحده ای و به شرح زیر به پیمان نامه حقوق کودک پیوسته است : ( ماده واحده کنوانسیون حقوق کودک مشتمل بر یک مقدمه و 54 ماده به شرح پیوست تصویب و اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به آن داده می شود مشروط بر آنکه مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد و یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران لازم الرعایه نباشد . )
علاوه بر 2 بند ماده 51 کنوانسیون که به صراحت تحفظی را که با هدف و مقصود آن مغایرت داشته باشد ، تجویز نمی کند ، امروزه در سطح بین المللی نظر بر این است که تحفظی که از یک سر مغایر با برداشت روح پیمان نامه حقوق کودک باشد و از سوی دیگر با برداشت اکثر کشورهای ملحق شده به پیمان تعارض داشته باشد ، مجاز نیست .
با این همه و با توجه به توصیه هایی که در شریعت و ادبیات اسلامی نسبت به رفتار با کودکان و نوجوانان وجود دارد . عدم رعایت و اجرای بسیاری از مواد پیمان نامه حقوق کودک را نه الزاماً در مغایرت با موازین شرعی که در فقدان اراده سیاسی لازم جهت به ثمر رسانیدن آن و یا عدم آگاهی از ضرورت اعمال آن و یا عدم آگاهی از ضرورت اعمال آن باید جستجو کرد .
البته باید گفت عدم اجرای مقررات کنوانسیون حقوق کودک اختصاص به کشور ما ندارد و اگر چه برخی کشورها گامهای مهمی را در این زمینه برداشته اند ، برخی دیگر هنوز در نیمه راهند و سرانجام کشورهایی وجود دارند که قواعد پیمان نامه را نادیده می گیرند و یا از لحاظ مالی و نیروی انسانی لازم قادر به اعمال آن نیستند .
ایجاد برخی نهادهای مدنی مانند ( موسسه بین المللی قضاوت خانواده ) و یا کمیته حقوق کودک که به موجب ماده 43 پیمان نامه به وجود آمده و صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) که در زمینه سناساندن حقوق کودک گامهای مؤثری را در ایران برداشته و کارگاه آموزشی که هم اکنون برگزار شده نمونه ای از همکاری این نهاد بین المللی با قوه قضائیه ایران است که باید از زمره اقداماتی تلقی کرد که سعی بر شناساندن حقوق کودک و اجرای مفاد پیمان نامه در سراسر جهان دارد .
کنوانسیون حقوق کودک تضمین و رعایت حقوق مختلف کودکان در زمینه های آموزشی ، تربیتی ، مدنی ، کار ، بهداشت ، تامین اجتماعی ، اوقات فراغت ، فحشاء و قاچاق کودکان ، ممانعت از شکنجه و رفتار تحقیر آمیز و بسیاری از حقوق دیگر را به صراحت در موارد مختلف مد نظر دارد و دولتها را موظف به رعایت دقیق مواد ناظر به رعایت این گونه حمایتها کرده است .
با این همه باید گفت کنوانسیون حقوق کودک در زمینه برخورد با کودکان ( در تعارض با قوانین کیفری ) و ضرورت رعایت مقررات ویژه در زمینه دادرسی اطفال و نوجوانان و توصیه به دولتها جهت دست یازیدن به مقررات غیر کیفری و اجتناب از توسل به مجازاتهای سالب آزادی از اهمیت بسزایی برخوردار است .
اهمیت این رویکرد وقتی آشکار می شود که ملاحظه کنیم حدود نصف جمعیت جهان در سال 2000 زیر 18 سال قرار داشته اند . در ایران طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1375-5/39 درصد از 60/055/488 نفر جمعیت کشور ، در گروه سنی کمتر از 15 سال قرار داشته است که به لحاظ جمعیت بین 15 و 18 سال ، می توان گفت نصف جمعیت کشورمان در سنین زیر 18 سال قرار دارند .
بدون تردید چنین جمعیت جوانی از یک سو کجروی و ارتکاب اعمال خلاف قانون را افزایش می دهد . و از سوی دیگر چنانچه با دیدی ژرفتر به موضوع نگریسته شود با این واقعیت تلخ مواجه می شویم که اغلب آنان خود در معرض خطر Youth at risk و در معرض آسیب پذیری Valnerability هستند .
1- روزنامه خراسان – سه شنبه 14 بهمن 82 .
2- هفته نامه دوستان . 25 بهمن 82
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : علیرضا دهقان
شماره تماس : 09120592515 - 02634305707
ایمیل :iranshahrsaz@yahoo.com
سایت :urbanshop.ir