فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2
مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 - مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش



مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
انواع کلمه: کلمه در زبان عربی بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف 1- اسم: آن است که به تنهایی در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ایفا می‎شوند. مانند تلمیذ- رجل اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسیم می‎شوند. 1- اسم یا مفرد، مثنی، جمع 2- اسم یا مذکر، مونث 3- اسم یا مجازی، حقیقی 4- اسم یا معرفه، نکره 1- اسم مفرد: تنها بر یک نفر، یا یک شیء دلالت می‌کند مانند: مسلم، کتاب، رجل مفرد هیچ علامت و نشانه ای ندارند. 2- مثنی: (تثنیه): بر 2 نفر یا دو شیء دلالت می‌کنند علامت آن در عربی (انِ، ینِ) به آخر مفرد مذکر است مانند: طالب طالبانِ ، طالبینِ نکته: هرگاه بخواهیم از اسم مفرد مونث مثنی مونث بسازیم از طریق زیر عمل می‌کنیم: 1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم. مومنة مؤمن مومنت مومنتانِ- مومنتینِ 2- به جای آن (ت) می گذاریم. 3- سپس علامت مثنی را به آخرش می افزائیم. 3- اسم جمع: بر بیش از 2 ، 3 نفر یا بیشتر دلالت می‌کنند. 1- جمع مذکر (سالم) جمع بر 3 نوع است 2- جمع مونث (سالم) 3- جمع مکسر (تکسیر) 1- جمع مذکر (سالم): علامت آن (ونَ - ینَ) به آخر اسم مفرد مذکر. مانند: مسلم مسلمونَ - مسلمینَ طالب طالبونَ - طالبینَ 2- جمع مونث (سالم): علامت آن (اتِ) به آخر اسم مفرد مونث. نکته: هیچگاه از مفرد مذکر، جمع مونث ساخته نمی‎شوند. «طریقه ساختن اسم جمع مؤنث» 1- جمع مونث: از مفرد مونث ساخته می‎شوند مجتهدة مجتهد مجتهداتِ بدین ترتیب 1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم. 2- به جای آن نشانه جمع مونث (اتِ) به آخرش می افزائیم. نکته: برخی از کلمات هستند که با (ات) جمع بسته می‎شوند اگر با این وزنها بر جمع مکسر می باشند. 3- جمع مکسر: (تکسیر) وزنهای جمع مکسر عبارتند از: 1- هر کلمه ای که بر وزن (اَفْعالْ ، فَعُولْ) باشند جمع مکسرند. نکته: هر کلمه با 3 حرف (ف ، ع ، ل) خلاصه می‎شوند که جزء حروف اصلی نامیده می‎شوند. حروف زائد: یک یا 2 حرف به 3 حرف اصلی اضافه شوند را حروف زائد گویند. مانند: اَشرار شرر= شرّ ذَنوُبْ ذنب 2- هر کلمه ای که بر وزن (فِعالْ) باشند جمع مکسرند. عِبادْ عَبدْ قبار قبر نکته: دو کلمه ای از قبیل (ایّام - اسماء) این دو کلمه بر وزن جمع مکسر می روند اما برای مفرد پیدا کردن طبق (ف . ع . ل) مفردشان بدست نمی آیند که مفردشان «یوم، اسم» می‎باشد. 3- هر کلمه ای که بر وزنهای زیر باشند جمع مکسرند. وزن: «مَفاعِلْ ، مَفاعِیلْ ، اَفاعِلْ ، اَفاعِیلْ ، فَواعِلْ ، فَواعِیلْ ، فُعَلاء» مثال: مَساجِدْ ، مکاتیب ، اَکابِر ، اَقاریر ، شواعِرْ ، تواریخ ، شُعَراء مفرد: مَسْجِدْ ، مَکْتَبْ ، کِبْرْ ، قدر ، شعر ، تاریخ ، شِعْر اسم مذکر، مونث: 1- اسم مذکر : بر جنس نر یا مذکر دلالت می کند، هیچ علامت و نشانه ای ندارند. مانند : مسلم - علی - تلمیذ 2- مونث : برجنس زن، یا یکی از نشانه های مونث را به خود دارا باشند مونث است. نشانه های مونث عبارتند از: 1- ـة گرد در آخر کلمه : شهادة - عالمة - مومنة 2- کلیه اسمهای زن : مریم - زینب - … 3- هر کلمه ای که در آخر آن (ی: الف مقصوره) ، (اء : الف ممدوده) ذکر شوند مونث است. مانند کبری- صغری- موسی- دنیا (دنیی) ، زهراء - حمیراء - شعیراء 4- ت در فعل . در ماضی آخرین حرف، در مضارع به اولین حرف ذَهَبَ ذَهَبَتْ یَذْهَبُ تَذْهَبُ 5- اعضای زوج بدن که عبارتند از: (یَدْ): دو دست ، (رِجْلْ): دوپا ، (الاذن): دوگوش ، (العین): دو چشم 6- اسامی شهرها و کشورها، قبایل، ایران، طهران، کویت، قریش 7- بیشتر جمع مکسر غیراشخاص: مَدارسْ، مَنازِلْ، مَکاتِبْ 8- کلماتی از قبیل: (شَمْس، نَفْس، الارضْ، حَربْ، بَیت، دار، نار) : مونث اند. اسم مجازی، حقیقی 1- اسم حقیقی: به کلیه اسمهایی که جاندار باشند چه انسان، چه حیوان، چه گیاه جاندار را اسم حقیقی گویند. جواد، الدیک، شجر) 2- اسم مجازی: به کلیه اسمهایی‌که جاندار نباشند اسم مجازی گویند مانندالجدار، قلم،‌ کتاب. نکته: اسم مذکر، مونث خود بر چند شاخه تقسیم می‎شوند: 1- اسم مذکر: بر 2 نوع است: 2- اسم مونث خود بر 4 نوع است: 1- مونث حقیقی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند و جاندار مانند: دجاجة - فاطمة - لیلی 2- مونث مجازی: آن است که علامت مونث داشته باشند و بی جان. مانند: محفظة (کیف)، منضدة (میز)، املاء ، انشاء ، عاشوراء ، تاسوعاء 3- مونث لفظی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند اما در واقع بر جنس مذکر دلالت کنند. مثل : موسی، معاویة، حمزة ، مصطفی، طلحة 4- مونث معنوی : آن است که علامت مونث نداشته باشند اما در واقع خودشان مونث اند. مانند: الام (مادر) ، أختْ (خواهر) ، بنت (دختر) نکته: اعضای زوج بدن، اسامی شهرها و کشورها و کلماتی استثناء از قبیل: «شَمسْ ، نَفسْ ، الارضْ ، حربْ ، بیت ، دار ، نار» مونث معنوی به شمار می روند. اسم منصرف و غیرمنصرف (ممنوع من الصرف) 1- اسم منصرف : اسمی است که بعد از حرف جر کسره و تنوین را به خود بپذیرند سَلَّمْتُ علی رجلٍٍ نکته: کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام، منصرف محسوب می‎شوند. 2- اسم غیرمنصرف: آن است که بعد از حرف‌جر کسره و تنوین جر به خود نمی‌پذیرند بلکه به جای کسره ( ِ ) فتحه ( َ ) به خود می‌گیرند وآن اگر با نشانه‌های غیرمنصرف زیر باشند. نشانه های غیرمنصرف عبارتند از: 1- کلیه اسمهای عَلَمْ مونث: فاطمه، مریم، زینب 2- عَلَمْ غیرعربی: طهران، کورش، آرش 3- هر کلمه ای که در آخر آن (اء‌- ی) یعنی مونث لفظی باشند غیرمنصرف 4- اسامی شهرها و کشورها: ایران، تبریز، مکّه 5- اغلب صفتی که بر وزنهای جمع مکسر بروند غیرمنصرف است. وزنهای آن: مَفاعِلْ ، مَفاعیلْ ، اَفاعِلْ، اَفاعِیلْ، فواعِلْ، فواعِیلْ، فُعَلاء مانند: مَساجِدْ ، محاریب، اکابر ، اقاریر، شواعر، تواریخ، شُعراء 6- صفت یا اسم عَلَم که دارای الف و نون زائد باشد غیرمنصرف است. مانند عطشان، رمضان، سلیمان نکته: 7- کلیه پیامبران غیرمنصرفند به جز: «محمد، نوح، هود، لوط، شعیب، شئیث» که منصرفند. نکته: اگر در آخر وزن جمع مکسر با شرایط فوق «ة» باشند منصرف می باشند مانند اساتذة، تلامذة «اسم ممدود الاخر، مقصورالاخر، منقوص الاخر، صحیح الاخر» (1) اسم ممدود: اسمی که در آخر آن (اء) ختم شوند را ممدودگویند: زهراء- حمیراء- شعیراء (2) اسم مقصور: اسمی که در بالای آن اسم یک الف کوتاه (ی) ختم شوند را مقصور گویند. موسی- عیسی- دنیا (دنیی) (3) اسم منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره ( ِ ) ختم شوند را منقوص گویند مانند: قاضِیْ، داعِیْ، شاکِیْ (4) اسم صحیح الاخر: اسمی که نه ممدود باشند، نه مقصور، نه منقوص باشند را صحیح‌الاخر گویند مانند رجل، المسلم، التلمیذ نکته (1) : اسم فاعل منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره باشد و بر وزن فاعل باشند را اسم‌فاعل‌منقوص گویند مانند شافِی- قاضِی- داعِی سؤالات تجزیه فعل (التحلیل الصرفی) حال کلمه را شناختیم که فعل است درتجزیه فعل این موارد مورد سؤال قرار می‌گیرند. 1- چه نوع فعلی است (ماضی، مضارع، امر) 2- چه صیغه ای است (مفرد مذکر غائب، …) 3- ثلاثی مجرد است یا مزید (در صورت مزید بودن) از چه نوعی می باشند. 4- مبنی، معرب 5- لازم، متعدی 6- معلوم، مجهول 7- معتل، صحیح (در صورت معتل یا صحیح بودن) از چه نوعی می باشند. یُهبُّ : فعل مضارع، مفرد مذکر غائب، ثلاثی مجرد ناصروا: فعل ماضی، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید (مفاعله) یَسْتکبرونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید اِذْهَبْی: فعل امر، مفرد مونث مخاطب، ثلاثی مزید تَعَلَّمواْ: فعل امر، جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید (تَفَعُّلْ) نکته: هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به (ی) آخر ختم شده باشند و علاوه بر «ی» آخر به جواب شرط یک حرف عطف (فـ ) هم بچسبند جائز است آن حرف «ی» و «ف» را حذف کنیم و حرف قبل آن هر علامتی که دارد ثابت باقی می ماند. «هو یَعْصِیُ الله فیستولِیُ علیه الشیطان» با آوردن حروف شرط جمله این چنین می‎شود: اِنْ یَعْصِ الله یستولِ علیه الشیطان نکته: هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به صورت دو فعل ماضی باشد در ماضی حرکت حرف آخر ساکن نمی‎شود همان حرکت ثابت خود را می‎گیرد فقط نقش ترکیب خود در جمله را می‎گیرد و فقط معنای فعل ماضی به مضارع تبدیل می‌شود. هرکس که چاهی برای برادرش حفر کند اول خودش در آن می افتد. مَنْ حَفَرَ بِئراً لِأَخیهِ وَقَعَ فیه 5- حروف مشبهة بالفعل: عبارتند از «اِنَّ - اَنَّ - کَأَنَّ - لکِنَّ - لَیْتَ - لَعَلَّ» این حروف همیشه بر سر دو اسم داخل می‎شوند اسم اولی را ( َ ) منصوب و اسم دومی را ( ُ ) مرفوع می‌کنند که اسم اولی در ترکیب بعنوان اسم حروف مشبهة بالفعل و منصوب و اسم دوم در ترکیب بعنوان خبر حروف مشبهة بالفعل و مرفوع می باشند. نکته: اقسام لا: 1- لا نهی 2- لا نفی 3- لا نفی جنس لا نهی و لا نفی هر دو بر سر فعل مضارع می آیند اگر آخر فعل مضارع ( ْ ) بود لا، نهی است و اگر بعد از لا فعل مضارع بود هیچ تغییری در فعل صورت نگرفت لا نفی است : لا تَذْهَبُ و اگر بعد از لا فعل نبود یعنی اسم بود (لا) لا نفی جنس است. لاخیرَ فی الباطل لانفی جنس سوالات تجزیه حرف (التحلیل الصرفی) 1- چه نوع حرفی است (حرف جر، …) اِنَّ: حرف مشبهه بالفعل- عامل- مبنی بر فتحه 2- عامل است یا غیرعامل فی: حرف جر- عامل- مبنی بر سکون 3- مبنی بر چیست؟ ال: حرف تعریف- غیرعامل- مبنی بر سکون ثُمَّ: حرف عطف- غیرعامل- مبنی بر فتحه نکته : کلیه حروف چه عامل، چه غیرعال مبنی هستند. ترکیب (أعْرِبْ ، الاعرابْ) مرفوع ( ُ ) منصوب ( َ ) مجرور ( ِ ) مجزوم ( ْ )
مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : مهدی حیدری

شماره تماس : 09033719795 - 07734251434

ایمیل :info@sellu.ir

سایت :sellu.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 57

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 75 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2
مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 - مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش



مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش

انواع کلمه: کلمه در زبان عربی بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف 1- اسم: آن است که به تنهایی در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ایفا می‎شوند. مانند تلمیذ- رجل اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسیم می‎شوند. 1- اسم یا مفرد، مثنی، جمع 2- اسم یا مذکر، مونث 3- اسم یا مجازی، حقیقی 4- اسم یا معرفه، نکره 1- اسم مفرد: تنها بر یک نفر، یا یک شیء دلالت می‌کند مانند: مسلم، کتاب، رجل مفرد هیچ علامت و نشانه ای ندارند. 2- مثنی: (تثنیه): بر 2 نفر یا دو شیء دلالت می‌کنند علامت آن در عربی (انِ، ینِ) به آخر مفرد مذکر است مانند: طالب طالبانِ ، طالبینِ نکته: هرگاه بخواهیم از اسم مفرد مونث مثنی مونث بسازیم از طریق زیر عمل می‌کنیم: 1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم. مومنة مؤمن مومنت مومنتانِ- مومنتینِ 2- به جای آن (ت) می گذاریم. 3- سپس علامت مثنی را به آخرش می افزائیم. 3- اسم جمع: بر بیش از 2 ، 3 نفر یا بیشتر دلالت می‌کنند. 1- جمع مذکر (سالم) جمع بر 3 نوع است 2- جمع مونث (سالم) 3- جمع مکسر (تکسیر) 1- جمع مذکر (سالم): علامت آن (ونَ - ینَ) به آخر اسم مفرد مذکر. مانند: مسلم مسلمونَ - مسلمینَ طالب طالبونَ - طالبینَ 2- جمع مونث (سالم): علامت آن (اتِ) به آخر اسم مفرد مونث. نکته: هیچگاه از مفرد مذکر، جمع مونث ساخته نمی‎شوند. «طریقه ساختن اسم جمع مؤنث» 1- جمع مونث: از مفرد مونث ساخته می‎شوند مجتهدة مجتهد مجتهداتِ بدین ترتیب 1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم. 2- به جای آن نشانه جمع مونث (اتِ) به آخرش می افزائیم. نکته: برخی از کلمات هستند که با (ات) جمع بسته می‎شوند اگر با این وزنها بر جمع مکسر می باشند. 3- جمع مکسر: (تکسیر) وزنهای جمع مکسر عبارتند از: 1- هر کلمه ای که بر وزن (اَفْعالْ ، فَعُولْ) باشند جمع مکسرند. نکته: هر کلمه با 3 حرف (ف ، ع ، ل) خلاصه می‎شوند که جزء حروف اصلی نامیده می‎شوند. حروف زائد: یک یا 2 حرف به 3 حرف اصلی اضافه شوند را حروف زائد گویند. مانند: اَشرار شرر= شرّ ذَنوُبْ ذنب 2- هر کلمه ای که بر وزن (فِعالْ) باشند جمع مکسرند. عِبادْ عَبدْ قبار قبر نکته: دو کلمه ای از قبیل (ایّام - اسماء) این دو کلمه بر وزن جمع مکسر می روند اما برای مفرد پیدا کردن طبق (ف . ع . ل) مفردشان بدست نمی آیند که مفردشان «یوم، اسم» می‎باشد. 3- هر کلمه ای که بر وزنهای زیر باشند جمع مکسرند. وزن: «مَفاعِلْ ، مَفاعِیلْ ، اَفاعِلْ ، اَفاعِیلْ ، فَواعِلْ ، فَواعِیلْ ، فُعَلاء» مثال: مَساجِدْ ، مکاتیب ، اَکابِر ، اَقاریر ، شواعِرْ ، تواریخ ، شُعَراء مفرد: مَسْجِدْ ، مَکْتَبْ ، کِبْرْ ، قدر ، شعر ، تاریخ ، شِعْر اسم مذکر، مونث: 1- اسم مذکر : بر جنس نر یا مذکر دلالت می کند، هیچ علامت و نشانه ای ندارند. مانند : مسلم - علی - تلمیذ 2- مونث : برجنس زن، یا یکی از نشانه های مونث را به خود دارا باشند مونث است. نشانه های مونث عبارتند از: 1- ـة گرد در آخر کلمه : شهادة - عالمة - مومنة 2- کلیه اسمهای زن : مریم - زینب - … 3- هر کلمه ای که در آخر آن (ی: الف مقصوره) ، (اء : الف ممدوده) ذکر شوند مونث است. مانند کبری- صغری- موسی- دنیا (دنیی) ، زهراء - حمیراء - شعیراء 4- ت در فعل . در ماضی آخرین حرف، در مضارع به اولین حرف ذَهَبَ ذَهَبَتْ یَذْهَبُ تَذْهَبُ 5- اعضای زوج بدن که عبارتند از: (یَدْ): دو دست ، (رِجْلْ): دوپا ، (الاذن): دوگوش ، (العین): دو چشم 6- اسامی شهرها و کشورها، قبایل، ایران، طهران، کویت، قریش 7- بیشتر جمع مکسر غیراشخاص: مَدارسْ، مَنازِلْ، مَکاتِبْ 8- کلماتی از قبیل: (شَمْس، نَفْس، الارضْ، حَربْ، بَیت، دار، نار) : مونث اند. اسم مجازی، حقیقی 1- اسم حقیقی: به کلیه اسمهایی که جاندار باشند چه انسان، چه حیوان، چه گیاه جاندار را اسم حقیقی گویند. جواد، الدیک، شجر) 2- اسم مجازی: به کلیه اسمهایی‌که جاندار نباشند اسم مجازی گویند مانندالجدار، قلم،‌ کتاب. نکته: اسم مذکر، مونث خود بر چند شاخه تقسیم می‎شوند: 1- اسم مذکر: بر 2 نوع است: 2- اسم مونث خود بر 4 نوع است: 1- مونث حقیقی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند و جاندار مانند: دجاجة - فاطمة - لیلی 2- مونث مجازی: آن است که علامت مونث داشته باشند و بی جان. مانند: محفظة (کیف)، منضدة (میز)، املاء ، انشاء ، عاشوراء ، تاسوعاء 3- مونث لفظی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند اما در واقع بر جنس مذکر دلالت کنند. مثل : موسی، معاویة، حمزة ، مصطفی، طلحة 4- مونث معنوی : آن است که علامت مونث نداشته باشند اما در واقع خودشان مونث اند. مانند: الام (مادر) ، أختْ (خواهر) ، بنت (دختر) نکته: اعضای زوج بدن، اسامی شهرها و کشورها و کلماتی استثناء از قبیل: «شَمسْ ، نَفسْ ، الارضْ ، حربْ ، بیت ، دار ، نار» مونث معنوی به شمار می روند. اسم منصرف و غیرمنصرف (ممنوع من الصرف) 1- اسم منصرف : اسمی است که بعد از حرف جر کسره و تنوین را به خود بپذیرند سَلَّمْتُ علی رجلٍٍ نکته: کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام، منصرف محسوب می‎شوند. 2- اسم غیرمنصرف: آن است که بعد از حرف‌جر کسره و تنوین جر به خود نمی‌پذیرند بلکه به جای کسره ( ِ ) فتحه ( َ ) به خود می‌گیرند وآن اگر با نشانه‌های غیرمنصرف زیر باشند. نشانه های غیرمنصرف عبارتند از: 1- کلیه اسمهای عَلَمْ مونث: فاطمه، مریم، زینب 2- عَلَمْ غیرعربی: طهران، کورش، آرش 3- هر کلمه ای که در آخر آن (اء‌- ی) یعنی مونث لفظی باشند غیرمنصرف 4- اسامی شهرها و کشورها: ایران، تبریز، مکّه 5- اغلب صفتی که بر وزنهای جمع مکسر بروند غیرمنصرف است. وزنهای آن: مَفاعِلْ ، مَفاعیلْ ، اَفاعِلْ، اَفاعِیلْ، فواعِلْ، فواعِیلْ، فُعَلاء مانند: مَساجِدْ ، محاریب، اکابر ، اقاریر، شواعر، تواریخ، شُعراء 6- صفت یا اسم عَلَم که دارای الف و نون زائد باشد غیرمنصرف است. مانند عطشان، رمضان، سلیمان نکته: 7- کلیه پیامبران غیرمنصرفند به جز: «محمد، نوح، هود، لوط، شعیب، شئیث» که منصرفند. نکته: اگر در آخر وزن جمع مکسر با شرایط فوق «ة» باشند منصرف می باشند مانند اساتذة، تلامذة «اسم ممدود الاخر، مقصورالاخر، منقوص الاخر، صحیح الاخر» (1) اسم ممدود: اسمی که در آخر آن (اء) ختم شوند را ممدودگویند: زهراء- حمیراء- شعیراء (2) اسم مقصور: اسمی که در بالای آن اسم یک الف کوتاه (ی) ختم شوند را مقصور گویند. موسی- عیسی- دنیا (دنیی) (3) اسم منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره ( ِ ) ختم شوند را منقوص گویند مانند: قاضِیْ، داعِیْ، شاکِیْ (4) اسم صحیح الاخر: اسمی که نه ممدود باشند، نه مقصور، نه منقوص باشند را صحیح‌الاخر گویند مانند رجل، المسلم، التلمیذ نکته (1) : اسم فاعل منقوص: اسمی که به (ی) آخر ماقبل کسره باشد و بر وزن فاعل باشند را اسم‌فاعل‌منقوص گویند مانند شافِی- قاضِی- داعِی سؤالات تجزیه فعل (التحلیل الصرفی) حال کلمه را شناختیم که فعل است درتجزیه فعل این موارد مورد سؤال قرار می‌گیرند. 1- چه نوع فعلی است (ماضی، مضارع، امر) 2- چه صیغه ای است (مفرد مذکر غائب، …) 3- ثلاثی مجرد است یا مزید (در صورت مزید بودن) از چه نوعی می باشند. 4- مبنی، معرب 5- لازم، متعدی 6- معلوم، مجهول 7- معتل، صحیح (در صورت معتل یا صحیح بودن) از چه نوعی می باشند. یُهبُّ : فعل مضارع، مفرد مذکر غائب، ثلاثی مجرد ناصروا: فعل ماضی، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید (مفاعله) یَسْتکبرونَ: فعل مضارع، جمع مذکر غائب، ثلاثی مزید اِذْهَبْی: فعل امر، مفرد مونث مخاطب، ثلاثی مزید تَعَلَّمواْ: فعل امر، جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید (تَفَعُّلْ) نکته: هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به (ی) آخر ختم شده باشند و علاوه بر «ی» آخر به جواب شرط یک حرف عطف (فـ ) هم بچسبند جائز است آن حرف «ی» و «ف» را حذف کنیم و حرف قبل آن هر علامتی که دارد ثابت باقی می ماند. «هو یَعْصِیُ الله فیستولِیُ علیه الشیطان» با آوردن حروف شرط جمله این چنین می‎شود: اِنْ یَعْصِ الله یستولِ علیه الشیطان نکته: هرگاه فعل شرط یا جواب شرط ما به صورت دو فعل ماضی باشد در ماضی حرکت حرف آخر ساکن نمی‎شود همان حرکت ثابت خود را می‎گیرد فقط نقش ترکیب خود در جمله را می‎گیرد و فقط معنای فعل ماضی به مضارع تبدیل می‌شود. هرکس که چاهی برای برادرش حفر کند اول خودش در آن می افتد. مَنْ حَفَرَ بِئراً لِأَخیهِ وَقَعَ فیه 5- حروف مشبهة بالفعل: عبارتند از «اِنَّ - اَنَّ - کَأَنَّ - لکِنَّ - لَیْتَ - لَعَلَّ» این حروف همیشه بر سر دو اسم داخل می‎شوند اسم اولی را ( َ ) منصوب و اسم دومی را ( ُ ) مرفوع می‌کنند که اسم اولی در ترکیب بعنوان اسم حروف مشبهة بالفعل و منصوب و اسم دوم در ترکیب بعنوان خبر حروف مشبهة بالفعل و مرفوع می باشند. نکته: اقسام لا: 1- لا نهی 2- لا نفی 3- لا نفی جنس لا نهی و لا نفی هر دو بر سر فعل مضارع می آیند اگر آخر فعل مضارع ( ْ ) بود لا، نهی است و اگر بعد از لا فعل مضارع بود هیچ تغییری در فعل صورت نگرفت لا نفی است : لا تَذْهَبُ و اگر بعد از لا فعل نبود یعنی اسم بود (لا) لا نفی جنس است. لاخیرَ فی الباطل لانفی جنس سوالات تجزیه حرف (التحلیل الصرفی) 1- چه نوع حرفی است (حرف جر، …) اِنَّ: حرف مشبهه بالفعل- عامل- مبنی بر فتحه 2- عامل است یا غیرعامل فی: حرف جر- عامل- مبنی بر سکون 3- مبنی بر چیست؟ ال: حرف تعریف- غیرعامل- مبنی بر سکون ثُمَّ: حرف عطف- غیرعامل- مبنی بر فتحه نکته : کلیه حروف چه عامل، چه غیرعال مبنی هستند. ترکیب (أعْرِبْ ، الاعرابْ) مرفوع ( ُ ) منصوب ( َ ) مجرور ( ِ ) مجزوم ( ْ )

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا دهقان

شماره تماس : 09120592515 - 02634305707

ایمیل :iranshahrsaz@yahoo.com

سایت :urbanshop.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 57

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 75 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش

مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2
مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 - مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش



مجموعه نکته‌های کنکوری عربی 1و2 در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
خلاصه مطالب درسی
و نکات کنکوری
انواع کلمه:
کلمه در زبان عربی بر 3 قسم است: 1- اسم 2- فعل 3- حرف
1- اسم: آن است که به تنهایی در جمله معنا دارند و بدون داشتن زمان در جمله ایفا می‎شوند. مانند تلمیذ- رجل
اسم از لحاظ جنس و تعداد حروف به چهار دسته تقسیم می‎شوند.
1- اسم یا مفرد، مثنی، جمع
2- اسم یا مذکر، مونث
3- اسم یا مجازی، حقیقی
4- اسم یا معرفه، نکره
1- اسم مفرد: تنها بر یک نفر، یا یک شیء دلالت می‌کند مانند: مسلم، کتاب، رجل
مفرد هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
2- مثنی: (تثنیه): بر 2 نفر یا دو شیء دلالت می‌کنند علامت آن در عربی (انِ، ینِ) به آخر مفرد مذکر است مانند: طالب طالبانِ ، طالبینِ
نکته: هرگاه بخواهیم از اسم مفرد مونث مثنی مونث بسازیم از طریق زیر عمل می‌کنیم:
1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم.
مومنة مؤمن مومنت مومنتانِ- مومنتینِ
2- به جای آن (ت) می گذاریم.
3- سپس علامت مثنی را به آخرش می افزائیم.
3- اسم جمع: بر بیش از 2 ، 3 نفر یا بیشتر دلالت می‌کنند.
1- جمع مذکر (سالم)
جمع بر 3 نوع است 2- جمع مونث (سالم)
3- جمع مکسر (تکسیر)
1- جمع مذکر (سالم): علامت آن (ونَ - ینَ) به آخر اسم مفرد مذکر.
مانند: مسلم مسلمونَ - مسلمینَ طالب طالبونَ - طالبینَ

2- جمع مونث (سالم): علامت آن (اتِ) به آخر اسم مفرد مونث.
نکته: هیچگاه از مفرد مذکر، جمع مونث ساخته نمی‎شوند.
«طریقه ساختن اسم جمع مؤنث»
1- جمع مونث: از مفرد مونث ساخته می‎شوند
مجتهدة مجتهد مجتهداتِ

بدین ترتیب
1- ة گرد را از آخر آن حذف می کنیم.
2- به جای آن نشانه جمع مونث (اتِ) به آخرش می افزائیم.
نکته: برخی از کلمات هستند که با (ات) جمع بسته می‎شوند اگر با این وزنها بر جمع مکسر می باشند.

3- جمع مکسر: (تکسیر)
وزنهای جمع مکسر عبارتند از:
1- هر کلمه ای که بر وزن (اَفْعالْ ، فَعُولْ) باشند جمع مکسرند.
نکته: هر کلمه با 3 حرف (ف ، ع ، ل) خلاصه می‎شوند که جزء حروف اصلی نامیده می‎شوند.
حروف زائد: یک یا 2 حرف به 3 حرف اصلی اضافه شوند را حروف زائد گویند.
مانند:
اَشرار شرر= شرّ ذَنوُبْ ذنب

2- هر کلمه ای که بر وزن (فِعالْ) باشند جمع مکسرند.
عِبادْ عَبدْ قبار قبر

نکته: دو کلمه ای از قبیل (ایّام - اسماء) این دو کلمه بر وزن جمع مکسر می روند اما برای مفرد پیدا کردن طبق (ف . ع . ل) مفردشان بدست نمی آیند که مفردشان «یوم، اسم» می‎باشد.
3- هر کلمه ای که بر وزنهای زیر باشند جمع مکسرند.
وزن: «مَفاعِلْ ، مَفاعِیلْ ، اَفاعِلْ ، اَفاعِیلْ ، فَواعِلْ ، فَواعِیلْ ، فُعَلاء»
مثال: مَساجِدْ ، مکاتیب ، اَکابِر ، اَقاریر ، شواعِرْ ، تواریخ ، شُعَراء
مفرد: مَسْجِدْ ، مَکْتَبْ ، کِبْرْ ، قدر ، شعر ، تاریخ ، شِعْر

اسم مذکر، مونث:
1- اسم مذکر : بر جنس نر یا مذکر دلالت می کند، هیچ علامت و نشانه ای ندارند.
مانند : مسلم - علی - تلمیذ
2- مونث : برجنس زن، یا یکی از نشانه های مونث را به خود دارا باشند مونث است.
نشانه های مونث عبارتند از:
1- ـة گرد در آخر کلمه : شهادة - عالمة - مومنة
2- کلیه اسمهای زن : مریم - زینب - …
3- هر کلمه ای که در آخر آن (ی: الف مقصوره) ، (اء : الف ممدوده) ذکر شوند مونث است.
مانند کبری- صغری- موسی- دنیا (دنیی) ، زهراء - حمیراء - شعیراء
4- ت در فعل . در ماضی آخرین حرف، در مضارع به اولین حرف
ذَهَبَ ذَهَبَتْ یَذْهَبُ تَذْهَبُ

5- اعضای زوج بدن که عبارتند از:
(یَدْ): دو دست ، (رِجْلْ): دوپا ، (الاذن): دوگوش ، (العین): دو چشم
6- اسامی شهرها و کشورها، قبایل، ایران، طهران، کویت، قریش
7- بیشتر جمع مکسر غیراشخاص: مَدارسْ، مَنازِلْ، مَکاتِبْ
8- کلماتی از قبیل: (شَمْس، نَفْس، الارضْ، حَربْ، بَیت، دار، نار) : مونث اند.

اسم مجازی، حقیقی
1- اسم حقیقی: به کلیه اسمهایی که جاندار باشند چه انسان، چه حیوان، چه گیاه جاندار را اسم حقیقی گویند. جواد، الدیک، شجر)
2- اسم مجازی: به کلیه اسمهایی‌که جاندار نباشند اسم مجازی گویند مانندالجدار، قلم،‌ کتاب.
نکته: اسم مذکر، مونث خود بر چند شاخه تقسیم می‎شوند:

1- اسم مذکر: بر 2 نوع است:

2- اسم مونث خود بر 4 نوع است:
1- مونث حقیقی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند و جاندار
مانند: دجاجة - فاطمة - لیلی
2- مونث مجازی: آن است که علامت مونث داشته باشند و بی جان.
مانند: محفظة (کیف)، منضدة (میز)، املاء ، انشاء ، عاشوراء ، تاسوعاء
3- مونث لفظی : آن است که علامت مونث را به خود داشته باشند اما در واقع بر جنس مذکر دلالت کنند. مثل : موسی، معاویة، حمزة ، مصطفی، طلحة
4- مونث معنوی : آن است که علامت مونث نداشته باشند اما در واقع خودشان مونث اند.
مانند: الام (مادر) ، أختْ (خواهر) ، بنت (دختر)
نکته: اعضای زوج بدن، اسامی شهرها و کشورها و کلماتی استثناء از قبیل:
«شَمسْ ، نَفسْ ، الارضْ ، حربْ ، بیت ، دار ، نار» مونث معنوی به شمار می روند.
«اسم معرفه ، نکره»
1- اسم معرفه : اسمی که بر تمامی اشخاص شناخته شده باشد.
2- اسم نکره : اسمی که ناشناخته باشد را نکره گویند.
نشانه‌های معرفه عبارتنداز: (مَعارِفْ شش بُوَد مُضْمِرْ اضافه عَلَمْ و ذو لام و موصول، اشاره)
1- داشتن «ال» در ابتدای کلمه : التلمیذ – الرجل – الشجاع
2- کلیه اسمهای عَلَمْ (مرد، زن، شهر، کشور) معرفه به عَلَمْ گویند. محمد، زینب، ایران، تبریز
3- کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام معرفه اند. هو – الذی – ذلک – اَیْنَ

4- هر کلمه ای که مضاف بر کلمه بعدش باشد آن کلمه مضاف بواسطه کلمه بعدش معرفه به‌اضافه گویند.
(یک اسم نکره‌ای که با یک اسم معرفه بیاید آن اسم نکره به واسطه کلمه بعد معرفه به‌اضافه گویند.
بابُ الحوائج درسَــهم




«ضمایر» بر دو نوع اند:

صرف چهارده صیغه ضمایر منفصل و متصل
منفصلمتصلمنفصلمتصل غائب مذکرمفردهوـهغائب مونثمفردهیـها مثنیهماـهمامثنیهماـهُما جمعهمـهمجمعهُنَّـهُنَّ

منفصلمتصلمنفصلمتصل مذکر مخاطبمفرداَنْتَـکَمخاطب مونثمفرداَنْتِـکِ مثنیانتماـکُمامثنیانتماـکُما جمعانتمـکُمْجمعانتنَّـکُنَّ

منفصلمتصل متکلموحدهانـای مع الغیرنَحْنُـنا


ضمایر منفصل و متصل خود بر چند نوع اند:


1- ضمایر منفصل بر دو نوعند:










2- ضمایر متصل
برسه نوعند:



2- نکره : ناشناخته:
نشانه های نکره:
1- تنوین ً ٍ ٌ در آخر کلمه تلمیذً - رجلٌ – شجاعٍ
2- داشتن کلمه‌ای که در آخر آن َ ِ ُ باشند و آن در صورتی نکره است که کلمه دارای (ال) نباشد.
نکته: هیچگاه 2 نشانه در یک جمله نمی آیند.
المدرسةٍ = این کلمه غلط است درست آن بدین صورت است: المدرسةِ‌ - مدرسةٍ - مدرسةِ
نشانه های اسم:
1- داشتن «ال» در ابتدای کلمه مانند التلمیذ – الرجل
2- کلیه اسمهای عَلَمْ (به کلیه اسم های مرد- زن- شهر- کشور- علی- مریم- ایران- تبریز)
3- کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام
4-
اسم
هر کلمه ای که مضاف بر کلمه بعدش باشند آن کلمه مضاف اسم است. بابُ الحوائج
5- هر کلمه‌ای که بعد از حرف جر (فی– مِنْ- الی- عَلی- لِـ- بـِ ) ذکر شود اسم است.

اسم
حرف جر
مِنْ صنادیق

سوالات تجزیه اسم (التحلیل الصرفی)
1- چه نوع اسمی است (مفرد، مثنی، جمع) 2- مذکر، مونث
3- مجازی، حقیقی 4- معرفه، نکره
5- مبنی، معرب 6- منصرف، غیرمنصرف
7-جامد، مشتق (درصورت مشتق بودن ازچه نوعی می‌باشند)
8- ممدود الاخر، مقصور الاخر، منقوص الاخر، صحیح الاخر
از شماره تجزیه 1 تا شماره 4 قبلاً توضیح داده شد.

«مبنی، معرب»
مبنی: آن است که حرکت حرف آخرش ثابت است.
معرب: آن است که حرکت حرف آخر آن تغییر می کند.
اقسام مبنی ها در اسم عبارتند از : (1- کلیه ضمایر 2- موصول 3- اشاره 4- استفهام)
نکته: فقط «اسم اشاره و مثنی» قسمت مثنی معرب اند.
اسم اشاره: نزدیک : «هذانِ، هذینِ – هاتانِ، هاتینِ»

«ذلکان- ذلکینِ»
دور: «ذانکَ، ذینک- تلکانِ، تلکینِ»

اسم موصول خاص: (الذانِ، اللذینِ، اللتانِ، اللتینِ) : قسمت مثنی معرب اند.
اسم جامد، مشتق:
1- اسم جامد: تمامی اسم های مفرد را جامد گویند.
2- اسم جامد بر دو نوع است:
الف- 1- جامد مصدری: تمامی اسمهای مفرد به غیر از مشتقات را جامد گویند که مشتق را در پیرامون مشتق توضیح خواهیم داد. التلمیذ- الرجل
نکته: اسم های جمع مکسر غیرعاقل جامد مصدری گویند. الاسماء – الایام
ب – جامد غیرمصدری: (کلیه ضمایر، موصول، اشاره، استفهام را جامد غیرمصدری گویند و همچنین لفظ (الله) را جامد غیرمصدری گویند.

2- مشتق: آن است که تنها از بن فعل تشکیل شده باشند.
1- اسم فاعل، مفعول
2- اسم زمان و مکان
اقسام مشتق عبارتند از : 3- اسم آلت
4- اسم تفضیل
5- صفت مشبهه
6- صیغه مبالغه (اسم مبالغه)
1- اسم فاعل، مفعول: در ثلاثی مجرد بر وزن خودشان ساخته می شوند.
نَصَرَ : ناصر (اسم فاعل) ، منصور (اسم مفعول)
ثلاثی: فعلی که ریشه آن دارای سه حرف باشد را ثلاثی گویند: کِتِبوا – نَصَرَ – یَذْهَبانِ
ثلاثی بر دو نوع است:
2- ثلاثی مجرد: به اولین صیغه اصلی فعل که ریشه آن دارای سه حرف باشند را ثلاثی مجرد گویند. کَتَبوا - خَرَجَ
2- ثلاثی مزید : علاوه بر ریشه اصلی فعل یک یا دو حرف به سه حرف اصلی اضافه شوند را ثلاثی مزید گویند. یَسْتَخْدِمونَ : از سه حرف بیشتر باشد ثلاثی مزید
نکته : «اسم فاعل ثلاثی مجرد»

نکته 1 :
1- هرگاه دومین حرف از حروف اصلی آن (و ، ی) باشند برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد (و، ی) به (ائـ) تبدیل می‌شوند اما برای ساختن اسم مفعول طبق این قاعده بر وزن خودش ساخته می‌شوند.

اسم فاعل

قَوَمَ قائم مقووم (اسم مفعول)
نکته 2 – هرگاه سومین حرف از حروف اصلی آن (و) باشند برای ساختن اسم فاعل در ثلاثی مجرد (و) به (ی) ختم می شود اما برای ساختن اسم مفعول طبق این قاعده بر وزن خودش می بریم. وقتی که آنرا بر وزن خودش بردیم در اینجا (و، ی) در کنار یکدیگر می آیند که (و) را در (ی) ادغام می کنیم و «ی» تشدید می گیرد.
اسم فاعل اسم مفعول
رَضَوَ راضی مرضوی مرضّی
دَعَوَ داعی مدعوی مدعّی
هَدَوَ هادی مهدوی مهدّی
نکته 3- «نشانه اسم فاعل و مفعول در جمله ثلاثی مجرد» کلمه ای که در جمله بر «وزن فاعل یا مفعول» باشند مشتق «اسم فاعل یا مفعول» گویند.
مانند: الله حاکم علیمٌ و منصورٌ


نکته :
اما برای ساختن«اسم فاعل، مفعول در غیر ثلاثی‌مجرد (ثلاثی‌مزید) از طریق زیر عمل‌ می‌کنیم:

یَنْفَعِلُ
1-ازفعل مضارع ساخته می‌شوند بدین ترتیب مثلاً (از کلمه «قَلَبَ» اسم فاعل، مفعول) باب انفعال

2-
یَنْقَلِبُ
حروف مضارعه را از اول آن حذف می کنیم. نْقَلِبُ
3- به جای آن (مُ) می گذاریم. مُنْقَلِبُ
4- حرکت یک حرف مانده به آخر برای ساختن اسم فاعل ( ِ ) مُنْقَلِبْ
و برای ساختن اسم مفعول ( َ ) می گذاریم مُنْقَلَبْ
5- حرکت حرف آخر چه برای اسم فاعل، چه برای اسم مفعول ( ْ ) ساکن می کنیم.
نکته: «نشانه اسم فاعل، مفعول در جمله ثلاثی مزید»
کلمه ای که در جمله «مُ» باشد آن کلمه مشتق یا اسم فاعل، اسم مفعول است.
اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ المُسْتَکْبِرینَ و یُرْسِلُ الاَنْبِیاءَ مُبَشِّرینَ و مُنْذَرینَ


طریقه ساختن فعل ماضی، مضارع معلوم به مجهول
1- حرکت حرف اول فعل ماضی یا مضارع را برای مجهول کردن ( ُ ) می‎دهیم.
2- حرکت یک حرف مانده به آخر برای مجهول کردن در ماضی ( ِ ) و در مضارع ( َ ) می‎دهیم.
3- حرکت حرف آخر چه در ماضی، چه در مضارع ثابت باقی می ماند.
کَتَبَ (فعل معلوم) ، مجهول آن: کُتِبَ یَسْتَخْرِجُ (فعل معلوم) ، مجهول آن : یُسْتَخْرِجُ
طریقه ساختن جمله معلوم به مجهول
1- فعل جمله را به مجهول تبدیل می کنیم.
2- فاعل جمله معلوم را برای مجهول کردن حذف می کنیم.
3- مفعول جمله معلوم را برای مجهول کردن به جای فاعل جمله مجهول می آوریم و علامت فاعل را به آن می‎دهیم.
4- دیگر مفعول جمله معلوم را که به جای فاعل جمله مجهول آوردیم در ترکیب بعنوان فاعل فعل مجهول ذکر نمی کنیم بلکه به عنوان نائب فاعل فعل مجهول ذکر می کنیم.
کَتَبَ التلمیذ الدرسَ (جمله معلوم) مجهول آن : کُتِبَ الدرسُ
«طریقه ساختن جمله معلوم به مجهول»
1- فعل جمله را به مجهول تبدیل می کنیم.
2- فاعل جمله معلوم را برای مجهول کردن حذف می کنیم.
3- مفعول جمله معلوم را برای مجهول کردن به جای فاعل جمله مجهول می آوریم و علامت فاعل را به آن می‎دهیم.
4- دیگر مفعول جمله معلوم را که به جای فاعل جمله مجهول آوردیم در ترکیب بعنوان فاعل فعل مجهول ذکر نمی کنیم بلکه به عنوان نائب فاعل فعل مجهول ذکر می کنیم.
کَتَبَ التلمیذُ الدرسَ (جمله معلوم) (مجهول آن) کُتِبَ الدرسُ

اسم ظاهر

یَسْتَخْرِجُ الطلابُ الصَفَ (جمله معلوم) (مجهول آن) یُسْتَخْرِجُ الصفُ


اسم ظاهر
نکته 1 :
هرگاه بخواهیم جمله معلوم را به مجهول تبدیل کنیم وقتی که فاعل جمله معلوم را حذف کردیم مفعول جمله معلوم را که به جای نائب فاعل آوردیم اگر به صورت مونث بود فعل ما هم به صورت مونث آورده می‎شوند.
نَصَرَ علـیُ فاطـمةَ (جمله معلوم) (مجهول آن) نُصِرَتْ فاطـمةُ

نکته 2 :
هرگاه بخواهیم جمله معلوم را به مجهول تبدیل کنیم وقتی که فاعل جمله معلوم را حذف کردیم مفعول جمله معلوم را که به جای نائب فاعل آوردیم اگر به صورت جمع مذکر باشد چون نائب فاعل مرفوع است جمع مذکر هم در حالت رفعی به جای ُ با (ونَ) ختم می‎شود.
یَصَـلِّیُ المسلمونَ العالـمین (جمله معلوم) (فعل مجهول) یُصَـلَّیُ العالـمونَ

نکته:
فعل های متعددی همه مجهول می باشند به هیچ وجه فعل لازم نمی تواند مجهول واقع شوند.
کَتَبَ (متعددی) (مجهول آن) کُتِبَ
یَسْتَخْرِجُ (متعددی) (مجهول آن) یُسْتَخْرِجُ
«خَرَجَ ، جَلَسَ» لازم است بنابراین نمی تواند فعل لازم را مجهول کرد.
«فعل معتل، صحیح»
1) فعل معتل: فعلی که یکی از حروف اصلی آن حروف عله باشند را معتل گویند.
حروف عله : (و - ا - ی) قَوَمَ - اَخَذَ - یَسَرَ
1- فعل صحیح: فعلی که هیچ یک از حروف اصلی آن عله نباشد را صحیح گویند.
کَتَبَ - جَعَلَ - هَبَبَ (هَبَّ) - أمَرَ
نکته:
هرگاه دومین حرف از حروف اصلی آن «و» یا «ا» باشند برای مجهول کردن در ماضی «و»، «ا» به جای حرف یکی مانده به آخر که ( ِ ) کسره می‎گیرد «و» ، «ا» به (یـ ) ختم می‎شود و حرف قبل آن هم به کسره ختم می‎شود.
عَوَشَ (فعل معلوم) (مجهول آن) عِیْشَ
زاد (فعل معلوم) (مجهول آن) زیدَ
و اما اگر فعل مضارع باشند به جای حرف یکی مانده به آخر که «و - ی» باشد «و» یا «ی» به «ا» ختم می‎شود.

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 57

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 75 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل