فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران - بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران



بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران

بیان مسئله:
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است[i].
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است)[ii] و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید[iii].
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند[iv].
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است[v] اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
7+ (2/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق


بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود[vi] اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.


[i] - علی اکبر رحمانی – رشد جمعیت و اهمیت آمار های حیاتی - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- پاییز و زمستان 1372
[ii] - دکتر محمد میرزایی - ملاحظات جمعیتی مرتبط با توسعه در ایران - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- شماره 10 – زمستان 1373
[iii] - سالنامه مرکز آمار ایران 1379
[iv] - یدالله فرهادی و ارژنگ امیرخسروی – عدم تعادل در عرضه و تقاضای ا زدواج - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- پاییز و زمستان 1372
[v] - یدالله فرهادی و ارژنگ امیرخسروی – عدم تعادل در عرضه و تقاضای ا زدواج - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- پاییز و زمستان 1372
[vi]- دکتر حبیب الله زنجانی - گامی نو در پژوهشهای جمعیتی - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- شماره2 – پاییز 1372

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : جعفر علایی

شماره تماس : 09147457274 - 04532722652

ایمیل :ja.softeng@gmail.com

سایت :sidonline.ir

مشخصات فایل

فرمت : docx

تعداد صفحات : 33

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 153 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

مقاله در مورد کاربرد گروه استانداردهای حسابداری دولتی

مقاله در مورد کاربرد گروه استانداردهای حسابداری دولتی
مقاله در مورد کاربرد گروه استانداردهای حسابداری دولتی - مقاله در مورد کاربرد گروه استانداردهای حسابداری دولتی



مقاله در مورد کاربرد گروه استانداردهای حسابداری دولتی خلاصه: در ژانویه ۱۹۹۹: گروه استانداردهای حسابداری دولتی (GASB) گزارشی را منتشر کرد که دولت های محلی ارزش دارای های با ساختارهای زیر بنایی که آنها مالک می باشند نشان دهند. استفاده از این خطوط راهنمایی بسیار بحث برانگیز بود. به هر حال در اکثر موقعیت ها نهاد آن دولتی آنها را تحت سلطه درآوردند تا خطوط راهنمایی را دنبال کنند. در این مقاله، ما نشان خواهیم داد که کاربرد گزارش ۳۴ (GASB) مطابق با اصول مدیریت خوب دارایی می باشد. ما از اطلاعات و روش های سیستم مدیریت برای هومیلینزهای شهری استفاده می کنیم تا کاربرد نیازهای (GASB) را بیان کنیم. معرفی: در ژانویه ۱۹۹۹، گروه استانداردهای حسابداری دولتی (GASB) گزارشی را منتشر کرد که نیاز بود که دولت های محلی ارزش دارایی های با ساختارهای زیربنایی که آنها مالک می باشند را نشان دهند. از لحاظ تاریخی، نهادهای بخش دولتی از گزارشات هزینه ها و درآمدها استفاده می کرد ولی ارزش سرمایه گذاری ها یا دارایی های شان را گزارش نمی کردند. به هر حال، برای مطابقت با اصول دیگر کار تجاری، علاقه زیاد به انتقال ترازنامه وجود دارد بخصوص زمانی که آن شامل دارایی ها می شود و مسئولیت عمومی را افزایش می دهند. همچنین، ارزیابی دارایی محافل کلیدی برای ارزیابی موفقیت در سازمان ها می باشد. خطوط راهنمایی گزارشات (GASB) بحث برانگیز می باشد. در جولای ۱۹۹۹ جلسه انجمن ملی از مهندسین استان (NACE) هیئت و کمیته اجرایی راه حلی را ارائه داده که پیشنهاد می داد که (GASB) ساختارهای زیربنایی نیازهای گزارشی را در نظر گرفته و آنها را لغو کند. در ابتدا انجمن ادارات مالی واشینگتن پیشنهاد داد که نهادهای محلی خطوط راهنمایی در صورتی که هزینه های اصلی اتفاق می افتند تکمیل نکنند امّا قوانین مخصوص مهم بدانند. در طی سال های پانزدهم که نیازهای (GASB) تحت بررسی بوده است، علاقه به مدیریت دارایی همچنین مستقلاً فعالیت های قابل توجهی را در سازمان های دولتی فراهم کرده است (مانند انجمن ادارات حمل و نقل و مربوط به موقعیت چهار راه ها در آمریکا و انجمن شغل های عمومی در آمریکا) بخصوص نهادها و سازما ن های حمایت کننده این مقاله ارتباطات بین موجودیت کار در مدیریت دارایی را گسترش می دهد و تلاش ها را بر روی ارزیابی دارایی و نیازهای (GASB) دنبال می کند. ما همچنین نشان خواهیم داد که چگونه خطوط راهنمایی در زمانی که از اطلاعات شهر هاپکینز استفاده می کنند کاربردی می باشد. گزارش ۳۴ گسب: گسب یک سازمان **ز خصوصی می باشد که عملیات پذیرفته شده برای گزارشات مالی دولتی مشترکاً تعیین می کند. گزارشات دارایی های زیربنایی از سال ۱۹۷۹ نکته بسیار مهمی می باشد امّا کمتر از ۱ درصد از نهادها واقعاً آن را گزارش می دهند و کمتر دارایی های مستهلک شده را نیز گزارش می دهند. مقصود از نیازهای جدید که به عنوان گزارش شماره ۳۴ شناخته شده است قرار است گزارشات مالی سالانه که برای قانونگذاران، سرمایه گذاران و بستانکاران سودمندتر می باش ایجاد کنند. و اوّل از ارزیابی هایی اینکه آیا هزینه ها به تولیدات آینده تغییر می یابند و تغییرات مربوطه را در وضعیت مالی نمایندگی مطمئناً به دنبال دارد. در گزارش ۳۴ نیاز است که مدیران مالی دولت یک وضعیت مهمی را به وجود آورده و آن را با وضعیت سال گذشته مقایسه کند. که به عنوان تصمیمات و تحلیلات مدیریت شناخته شده است. و کل وضعیت مالی را خلاصه کنند. صورت حساب های مالی بازنگری شده بر مبنای کل حسابداری به دست آمده برای کل فعالیت های دولتی مخصوصاً دارایی های فیزیکی قصد دارد که از MDA حمایت کند. مثالها در شکل ۲ ارائه شده است. در حالی که گسب هیچ مکانیسمی برای تقویت نیازهای گزارشی ندارد. موقعیت های دولتی مشترکاً به نهادهای دولتی و محلی نیاز دارند تا عملیات پذیرفته شده عمومی را دنبال کنند. به عبارت دیگر، همان نیازهای کسب می باشد. به عنوان مثال، در قوانین دولتی مینبسوتا نیاز است که دولت های آن محل کل اصول حسابداری پذیرفته شده دنبال کنند. موضوع این نیست که از چه روشی استفاده می شود بلوم، رئیس اداره مدیریت دارای FHWA انتشارات خود را در گزارشی به مدیریت دارایی AASHTO به عنوان نیروی وظیفه شناخته شده این چنین خلاصه کرده است: اضافه کردن زیرساختارهای چهارراه به ترازنامه دولت اهمیت این دارایی ها را بالا می برد و توجه شان را به نیاز به برقراری شرایط شان که مثبت می باشد جلب می کند. ارزش گذاری دارایی ها: مانند مدیریت دارایی، ارزیابی دارایی ها نیز در روش های مختلف می تواند تفسیر شود. ارزش یک دارایی به این بستگی دارد که آیا شما علاقه مند به ارزش اختصاصی یا مالی آن می باشید. همچنین روش های مختلفی برای تعیین ارزش یک دارای و خود دارد که عبارتند از: • ارزش دفتری جاری ارزشی که بر مبنای هزینه های گذشته که مطابق با استهلاکات می باشد است. • ثبت ارزش هزینه جاری جانشینی که بر مبنای هزینه جانشینی برای شرایط جاری دچار استهلاک شده است. • ارزش بازار یا قیمت خریدار که قرار است بپردازد. • معادل ارزش جاری به جای ارزش قدیمی که مطابق با نوسانات می باشد. • ارزش مشخص شده تولید یا ارزش خالص موجود از سود خدمات زندگی باقیمانده. نهادهای دولتی نیاز است که ارزش دارایی های زیرساختاری مانند جاده ها، پل ها، و تونل ها را گزارش دهند. گرچه نیازها در ژانویه ۱۹۹۹ مؤثر بودند یک دوره تغییر مشخص شده و اولین تکمیل در ژانویه ۲۰۰۲ صورت گرفت. ارزش ممکنه به عنوان یک هزینه قدیمی *** استهلاک یا کاربرد روشن توصیف شده گزارش شود. کاربرد روش توصیف شده و دارایی های زیرساختاری نیاز نیست که مستهلک شوند اگر ۱) دولت آن دارایی هایی که از یک سیستم مدیریت دارایی استفاده می کند و دارای ویژگی های مشخصی می باشد و ۲) دولت می تواند آن دارایی های را سند بزند که آن دارایی ها تقریباً حفظ شده باشند مخصوصاً در سطح شرایط ایجاد شده و به وسیله دولت افشا شود. کیفیت دولت ها افشاهایی درباره دارایی های زیرساختاری با توجه به نیاز به اطلاعات تکمیلی ساخته می شود. که شامل شرایط فیزیکی دارایی ها و میزانی که برای برقراری و حفظ آنها در طول زمان خرج می شود. سیستم مدیریت دارایی باید یک فهرست اموال در تاریخ روز داشته باشد که شامل ارزیابی هایی از شرایط و برآورد میزان سالانه ای که هر سال برای حفظ این دارایی ها در سطح کارکرد که توسط گزارش نهاد مشخص شده نیاز است. گزارش شماره ۳۴ مثالی از ارزش دارایی ها بر مبنای ارزش دفتری که از هزینه قدیمی برآورد شده استفاده می کند و از استهلاک خط راست مانند زیر استفاده می کند. درسال ۱۹۹۸ یک دولت ۶۵ مایل جاده در جاده ثانویه ای ایجاد کرد و هزینه های ساختار جاری از جاده های مشابه I یک میلیون دلار در هر مایل بود. کل هزینه جانشینی برآورد شده جاری از جاده ثانوی از شبکه کاری چهارراه بنابراین ۶۵ میلیون دلار بود. عمر متوسط تخمین زده جاده ها ۱۵ سال می باشد. بنابراین در سال ۱۹۸۳ در نظر گرفته شد که سال فراگیری می باشد. بر مبنای اداره حمل و نقل U.S اداره چهارراه مرکزی اطلاعات روند قیمت برای ساختار برای چهارراه مرکزی برای ۱۹۸۳ و ۱۹۹۸ و هزینه های ساختاری ۱۹۸۳، ۰۳/۶۹ درصد از هزینه های ۱۹۹۸ می باشد. هزینه های قدیمی برآورد شده از زیرسیستم بنابراین ۴۴۸۶۹۵۰۰ دلار می باشد. در سال ۱۹۹۸ دولت زیرسیستم را در صورت حساب های مالی اش گزارش کرده که هزینه برآورد شده ۴۴۸۶۹۵۰۰ کمتر از استهلاک انباشته شده برای ۱۵ سال بر مبنای میزان از تورم خارج شده می باشد. ii برآورد کرده که سیستم جاده دارای عمر مفیدی برابر با ۲۵ سال می باشد. البته بر فرض این که ارزش باقیمانده در پایان زمان هزینه استهلاک خط راست ۱۷۹۴۷۸۰ در سال می باشد و استهلاک جمع شده در سال ۱۹۹۸، ۲۶۶۲۱۷۰۰ دلار می باشد. در تصمیم گیری در زمینه یک روش، موجودیت اطلاعات و نتایج که عوامل انتقادی می باشند سودمند می باشند. ارزش دارایی ها می تواند برای ایجاد مسئولیت، تصمیم گیری و حمایت از تصمیم استفاده می شود و البته مهم است که برای تشخیص ارزش یک دارایی باید این سئوال که برای چه کسی نیز مطرح شود. برای پاسخ به ای ن سئوال به دانش مصرف کننده از دارایی و در نظر گرفتن زمان با توجه به اینکه آیا یا نه ارزش دارایی ها ارزشش برای تولیدات آینده منعکس کند. به عنوان مثال، بخش زیر استفاده از راه جاده ممکنه در همان شرایط بخش مسافرتی سنگین می باشد. برای مصرف کنندگان آنها ارزش های خیلی متفاوتی دارند امّا ارزش مثال بر مبنای شرایط ممکنه یکسان باشد. تجربه تنزیس: با کاربرد اطلاعات مربوط به سیستم های مدیریت موجود، بخش حمل و نقل تنزیس تلاش هایی که برای ارزش گذاری مستقیم جاده، ساختارها، پیاده روها و ساختمان ها همانند اینکه برای جلسات ۳۴ گسب نیاز است، کشف کرده است. تحلیلات کشف بر مبنای این فرض است که روش توصیف شده ممکنه با گروهی از درجات ساختاری زیربنایی استفاده شود. به عنوان مثال، فواصل طولانی پل ها به طور گروهی ذکر شده است و مشخص شده که حمایت از اطلاعاتی که قبلاً موجود بوده قادر است نیازهای گزارشی که در RSI شامل می شود برآورده کند. استفاده از پوشش های کوچک همانگونه که تجربه دات بینزی نشان داد، اکثر اطلاعات موجود برای حمایت از نیازهای گزارش ۳۴ گسب قبلاً در سیتم های مدیریت دارایی موجود بوده است. سیستم مدیریت پوشش های کوچک ابزار ساده ای را فراهم می کند که اطلاعاتی را برای برآورده نمودن نیازهای گسب به وجود می آورد. مخصوصاً و مانند دیگر سیستم های مدیریت، پوشش ** کوچک شامل فهرست اموال، ارزیابی با شرایط و ابزاری برای برآورد سرمایه گذاری مورد نیاز برای برآورده کردن سطح مخصوصی از کار پوشش را به وجود می آورد. همچنین پوشش کوچک تعدادی اختلاف بین نیازهای گسب و مدیریت دارایی بیان می کند. در حالی که پوشش کوچک نیازهای گسب را برآورده می کند. و آن یک سیستم مدیریت دارایی می باشد البته برای کنترل نوع مخصوصی از دارایی و منظور مدیریت دارایی در سطح وسیعی نمی باشد. آن تصمیم گیرندگان را تشویق می کند که بر لوله های اجاق گازهای قدیمی متمرکز شوند وفقط بر روی قضاوتهای مهندسی تکیه کنند. نقش دیگر مخصوص سیستم نیازهای اقتصادی چهارراه ها: یکی از مهمترین مفاهیم مدیریت دارایی این است که ارزش زیادی برای نگریستم به دارایی چهارراه ها به عنوان یک کل FHWA قصد دارد نقش سیستم های اقتصادی چهارراه را کشف کند که ممکنه نقش مهمی را بازی کند. HERS یک الگوی تحلیلی از هزینه های سودمند به وجود آمده می باشد که استفاده شده تا پیشنهاداتی برای کنگره به وجود آورد. تا بودجه چهارراه مرکزی را ملاحظه کرده و کار چهارراه را در اصلاحاتی مانند امنیت، محافظت و تراکم سنگ فرش مورد توجه قرار دهند حساب ارزش به وجود آمده مخصوصاً جالب می باشد. البته زمانی که آن به طور جاری بیاستد و یک ارزش اقتصادی از بخش مخصوصی ارائه دهد البته به جای ارزش مالی. البته به هر حال، HERS به وضوح قطعات مواد خام ساختمانی داردکه مخصوص گسترش ارزش دارایی ها می باشد و اطلاعات حمایتی را فراهم می کند تا نهادها مجبور نباشند دارایی هایشان را مستهلک کنند. کاربرد اطلاعات از سیستم مدیریت سنگ فرش برای برآمده نمودن نیازهای گسب: سیستم مدیریت سنگ فرش نوعاً بخش های هماهنگ سنگ فرش را تعریف می کند. بخش ها در کلاس های عملی به صورت گروهی استفاده می شوند. در هر کلاس عملی، بخش ها طراحی و کاربردی شبیه به یکدیگر دارند که موارد مربوط به هر بخش اطلاعات مربوط به شرایط در مدت عمر سنگ فرش می باشند. این اطلاعات می تواند استفاده شود تا ارزش دارایی ها را حساب کند و سپس استراتژی را برای حفظ و شرایط در سطح قابل قبولی پیشنهاد دهد. حساب ارزش دارایی ها: برای هر بخش سنگ فرش که از سال ۱۹۸۰ ساخته شد یا مجدداً بازسازی شده است. ۱) هزینه جانشینی را حساب کنید. (هزینه جانشینی) ۲) آن را به هزینه قدیمی برگردانید. (هزینه قدیمی). • هزینه قدیمی برابر است با هزینه جانشینی، CCIy- هزینه/CCI 2000 • CCI 2000 برابر است با شاخص هزینه ساختار در سال ۲۰۰۰ • هزینه CCIyr- برابر است با شاخص هزینه ساختار در سال سنگ فرش ساخته شده بود. شاخص های مختلف هزینه ساخت، CCI موجود است. به عنوان مثال: کسب اخبار مهندسی شاخص ماهانه برای سایت های مختلف منتشر کرد. شاید اکثر شاخص های قانونی هزینه شاخص هزینه ساختار چهارراه می باشد که روش های قیمتی برای ساختار بزرگراه یا چهارراه دنبال می کند. این مورد بر روی آمار حمل و نقل *** در وب سایت تحت آمار چهارراه وجود دارد. به هر حال این اطلاعات تغییر را در برمی گیرد و اکثر اطلاعات اخیر مخصوص سال ۱۹۹۷ می باشد. ۳) برگشت به ارزش دفتری (هزینه دفتری) هزینه دفتری برابر است با هزینه قدیمی (عمر-سن)/عمر عمر برابر است با عمر سنگ فرش سن برابر است با سن سنگ فرش برای بیان کاربرد این روش مثالی از گسب را در نظر بگیرید: • هزینه جانشینی برای یک بزرگراه- ۱ میلیون دلار/ مایل. • هزینه قدیمی ۱۵ سال قدمت بزرگراه CCI 1993/ CCI 1998 برابر است با ۶۹۰۳/۰ هزینه قدیمی برابر است با ۶۹/۰ میلیون دلار/ مایل. • ارزش دفتری عمر انتظار داشته ۲۵ ساله. استهلاک برابر است با ۶۰ درصد (خط مستقیم) هزینه دفتری برابر است با ۲۷/۰ میلیون دلار/ مایل برای بیان این که سنگ فرش به طور کافی حفظ شده و بنابراین، ارزش مجبور نیست که مستهلک شود. برای برقراری حداقل سطح قابل قبول شرایط نیاز است که کارشناس قضاوت کند و در مورد این که چه مخصوص کلاس های عملی مخصوص در محله مخصوص می باشد سیستم مدیریت سنگ فرش پس با سناریوهای مختلف استفاده می شود تا بیان کند که این شرایط در یک دوره ی ۱۰ ساله حفظ می شود و بودجه های مورد نیاز را برای حفظ شرایط تولید می کند. تکرار نیاز است تا شرایط مخصوص و سطوح هزینه را پیدا کند. دولت حکومت محلی مجبور است به صورت نکته ای بیان کند که به گزارشات مالی مخصوص دست یافته است که: • سطوح پیشنهادی یافته ها برای برقراری سیستم واقعاً گذشته است. • و بازرسی شرایط نشان می دهد که روی هم رفته حداقل سطوح پذیرفته شده از شرایط محفوظ باقی مانده است. یک مورد جالب برای مطالعه: سنگ فرش ها در شهر هاپکینز و مینسوتا: مورد مطالعه زیری پیشنهاد داده شده تا بیان کند چگونه نهاد دولت محلی شهر هاپکینز و مینسوتا تلاش می کنند تا روش توصیف شده گزارش شماره ۳۴ گسب را به کار گیرند و از سیستم مدیریت سنگ فرش هایش استفاده کند. گرچه هاپکینز در غرب مینسوتا قرار گرفته دارای یک فهرست اموال فراهم شده از دارایی های ریزساختاری دارد که در اطلاعات مربوط به سیستم مدیریت PMS و به طور کامل سیستم اطلاعاتی جغرافی جمع شده استفاده می کند. آن دارای یک ثبت قابل دسترسی برای اطلاعات مر بوط به هزینه قدیمی نمی باشد. هاپکینز به درستی دارای سرعت گروهی AA می باشد. اولین مهاجرین هاپکینز در سال ۱۸۵۴ به منطقه آمده اند و اساس شهر در سال ۱۸۸۷ بنا شده در سال ۱۸۹۳ منطقه به عنوان روستایی در غرب مینسوتا شناخته شده و نام روستا به هاپکینز تغییر یافت. جمعیت آن *** ۱۱۰۵ نفر بود و امروزه آن دارای ۱۶۵۰۰ نفر جمعیت می باشد و متوسط سن ساکنین آن ۳۱ می باشد. شبکه کاری زیرساختاری: روستای اصلی از سه میدان تشکیل شده بود و آن توسط قسمت های ضمیمه بزرگ شده که اندازه کنونی آن ۴ میدان می باشد. در جدول ۱ شبکه کاری سنگ فرش توصیف شده است. جدول ۱: شبکه کاری سنگ فرش شهر هاپکینز مساحت خط مرکزی تعداد بخش ها کلاس عملی ۸/۴۱ ۵/۹ ۳/۵۱ ۳۸۴ ۹۵ ۴۷۹ محلی مجموعه کل

قیمت فقط4,700 تومان پرداخت و دانلود

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 9

قیمت : 4,700 تومان

حجم فایل : 120 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

تحقیق در مورد شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچ

تحقیق در مورد شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچ
تحقیق در مورد شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچ - تحقیق در مورد شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچ



تحقیق در مورد شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچشناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچ
ریسک و بازده: مفهوم عمومی: انتظار بازده بالاتر داشتن مستلزم پذیرش ریسک بیشتر است. بسیاری از سرمایه گذاران به این نکته توجه دارند که پذیرش ریسک بالاتر برای دریافت بازده های بالاتر الزامی است. در این مقاله ما دو مدل مهم را برای توضیح این رابطه بکار گرفته وآنها را توضیح می دهیم. آنگاه توضیح خواهیم داد که چگونه این ابزارها می توانند بوسیله سرمایه گذاران برای ارزیابی داراییهایی همانند اوراق قرضه مورد استفاده قرار گیرند.
چرا باید شرکتهای با ریسک بالاتر درآمدهای بالاتری هم داشته باشند ؟ مسلمً یک سرمایه گذار به ازای پذیرش ریسک بالاتر ، نیاز به بازده پیش بینی شده بالاتری دارد. و ما در واقع این ارتباط را با بررسی بازده های بلند مدت تاریخی سهام، اوراق قرضه و داراییهای با ریسک کمتر ، همانگونه که در اولین نمودار آمده است ، مشاهده می کنیم.
برای درک این مطلب ، فرض کنید که یک سرمایه گذاری که پیش بینی شده است یک میلیون دلار را بطور مستمر و سالانه ایجاد کند ، انجام گرفته است. یک فرد برای یک چنین دارایی چقدر حاضر است بپردازد؟ پاسخ به نامشخص بودن یا ریسک پذیری گردش وجوه نقد بستگی دارد. با مشخص بودن کامل شرایط که در آن گردش وجوهخ نقد بهنگام قرارداد کاملاض مشخص می شود ، یک سرمایه گذار دارایی را با نرخ بدون ریسک در نظر خواهد گرفت . همچنانکه میزان نا مشخصی افزایش می یابد ،بازده مورد نیاز برای جبران ریسک افزایش می یابد و در نتیجه در قیمت پایینتری سرمایه گذار مایل به سرمایه گذاری است ، زیرا ریسک بالاتر مستلزم دادن تخفیف است.
بعلاوه اقتصاد دانان فرض می کنند که سرمایه گذاران ریسک گریز هستند ، به این معنا که آنها حاضرند از بخشی از بازده چشم پوشی کنند ( و حتی حاضرند کمتر از ارزش فعلی بازده آتی پیش بینی شده را دریافت کنند ) تا ریسک را کاهش دهند. اگر این فرض درست باشد،انتظار داریم سرمایه گذاران برای جبران ریسک اضافی پذیرفته شده بواسطه نگهداری داراییهای ریسک پذیرتر ، بازده بیشتری را تقاضا کنند.
بی ثباتی شاخصی برای ریسک: یکی از معیارهای کاملاً پذیرفته شده برای ریسک ، بی ثباتی ، یعنی میزان تغییر بازده دارایی در دوره های زمانی موفق ، است که عموماً به صورت انحراف استاندارد بازده ها بیان می شود. یک دارایی که دارای نوسانات شدید است ، انتظار میرود که دارای ریسک بالاتری باشد ، زیرا ارزش دارایی در زمانی که سرمایه گذار می خواهد آنرا بفروشد کمتر از آنچه است که پیش بینی شده بود. بعلاوه ، بی ثباتی بالاتر از نظر آماری، به معنی این است که ارزش آتی و بالقوه یک دارایی که بی ثباتی بالایی دارد در رنج وسیعتری افت می کند.
متنوع کردن و ریسک سیستماتیک: البته از نظر قانونی ، بی ثباتی یک سهام خاص مربوط به خودش است و بهنگام بررسی ریسک اصلاً اهمیتی ندارد.وضعیتی را در نظر بگیرید که یک سرمایه گذار بدون اینکه متحمل هزینه اضافی گردد ، بی ثباتی مربوط به پورتفولیو ی داراییهای خود را کاهش دهد. این کار معمولاً از طریق متنوع کردن انجام می شود. فرض کنید به جای یک نوع سهام ، دو نوع سهم با بازده های پیش بینمی شده برابر نگه داری می شوند. از انجاییکه بازده سهام هیچ همبستگی با هم ندارند
، غیر ممکن است که در یک زمان هر دو حرکات شدیدی را تجربه کنند و در نتیجه بی ثباتی کل پورتفولیو را کاهش می دهند. چون داراییها در یک ارتباط محدود با یکدیگر حرکت نمی کنند (البته نسبت به هم کمی همبستگی مثبت دارند ) ، بی ثباتی کل بدون آنکه بازده مورد انتظار کاهش یابد و با توزیع پول در بین چند دارایی ،کاهش می یابد .
این مفهوم متنوع کردن یکی از مهمترین اصول پورتفولیو ی مدرن است ، بی ثباتی با اضافه شدن داراییهای بیشتری به پورتفولیو کاهش می یابد. اگرچه این نکته را باید متذکر شد که ، نرخ کاهش بی ثباتی بر اثر اضافه شدن داراییها در صورتی که تعداد داراییها در پورتفولیو افزایش یابد ، کاهش پیدا می کند. همانگونه که نمودار زیر برای یک سناریوی خاص نشان می دهد (%۲۰ بی ثباتی برای هر دارایی و کووراریانس صفر بین داراییها) ، قاعده کلی این است که یک پورتفولیو که شامل حداقل ۳۰ % دارایی است ، به خوبی متنوع شده است.
بی ثبتی را می توان بدون هیچ هزینه خاص و فقط از طریق متنوع کردن ، کاهش داد ، البته این نکته برای سرمایه گذاران قابل ذکر است که آنها نباید برای آن بخش از بی ثباتی سهام و یا به خاطر یک پورتفولیوی که به خوبی متنوع شده است ، انتظار پاداش داشته باشند. این نوع بی ثباتی را در ادبیات مالی ، ریسک غیر سیستماتیک می گویند ، زیرا ناشی از کل بازار نیست ، بلکه فقط یک نویز اتفاقی اضافی برای بازده آن دارایی خاص است.از آنجاییکه این نویز دارای بازده صفر است ، می توان آنرا با اضافه کردن اوراق بهادار بیشتر به پورتفولیو ، متنوع نمود . در این صورت میانگین آن صفر خواهد بود و انحراف استاندارد آن هرچه تعداد داراییهای اضافه شده بیشتر گردد ، کاهش می یابد.
نتیجه منطقی این فرضیه آن است که اگر تعداد داراییهای موجود در یک پورتفولیو کافی باشد ، بی ثباتی پورتفولیو با کل بازار هماهنگ می شود. بنابراین ،سرمایه گذاران فقط بایستی برای آن بخش از ریسک که نمی توان آنرا با متنوع کردن از بین برد منتظر پاداش باشند.
بتا یک معیار برای ریسک سیستماتیک:
همانگونه که در بالا گفته شد ، یک دارایی دارای هر دو ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک است. بخشی از بیثباتی که به عنوان سیستماتیک مورد توجه قرار می گیرد با میزان انحراف بازده آن از کل بازار اندازه گیری می شود. برای مشخص کردن این بی ثباتی از پارامتری به نام بتا استفاده می شود که توزیع ریسک را برای یک اوراق بهادار خاص در یک پورتفولیو که به خوبی متنوع شده است را اندازه گیری می کند.

که در آن بازده دارایی بازده بازار واریانس بازده بازارو کووراریانس بین بازده بازار و بازده دارایی است.
در عمل،بتا با استفاده از بازده های تاریخی برای بازار و دارایی و برای پورتفولیو بازار به صورت شاخص کل همانند S&P 500 یا Russel 2000 محاسبه می شود. اینگونه اطلاعات به طور گسترده از طریق بانکهای اطلاعاتی مالی در دسترس بوده و می توان آنها را در بسته های نرم افزاری همانند Excel یا SPSS دانلود کرد. برای مشخص کردن بتا یک پورتفولیو ، به سادگی میانگین بتای اوراق بهادار خاص را که با توجه به بازار سرمایه هر اوراق وزن گذاری شده است ،محاسبه می کنیم.
بخش بعدی توضیح می دهد که چگونه می توان میزان یک ریسک را در یک مدل قرار داده و از آن برای توضیح رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار استفاده کرد.
CAPM فرضیات اصلی برای فرموله کردن مدل مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای (CAPM) سعی می کند که رابطه بین بتای یک دارایی و بازده مورد انتظار برای آنرا توضیح دهد. مدل CAPM شامل کسری فرضیات ساده در مورد رفتار سرمایه گذار و وجود یک عامل ریسک متداول است.
اولین فرض این است که سرمایه گذاران فقط مراقب بازده مورد انتظار و بی ثباتی هستند. بنابراین ، همانند مصرف کنندگان معمولی ، آنها بازده مورد انتظار را برای یک سطح مشخص از بی ثباتی ، افزایش می دهند. دوم اینکه ، تمام سرمایه گذاران نظر یکسانی در مورد موازنه ریسک و بازده در بازار دارند. فرض سوم این است که ، تنها یک عامل ریسک در یک پورتفولیو بزرگ بازار وجود دارد.فرض شده است که سرمایه گذاراران پورتفولیو متنوع شده را نگهداری میکنند ، زیرا بازار برای ریسکهایی که از طریق متنوع کردن می توان آنها را حذف کرد ،چیزی به سرمایه گذاراران نمی دهد. بنابراین ، CAPM می گوید که اگر بتای یک اوراق بهادار مشخص باشد ، این امکان وجود دارد که بازده آنرا نیز محاسبه کرد.

مدل منطقی: بهبود درک مستقیم برای ایجاد شناخت نسبت به این مدل ، در ابتدا فرض کنید که دارایی هیچ بی ثباتی ندارد و بنابراین ریسکی هم ندارد.پس بازده آن با بازار تغییر نمی کند. بنابراین بتای این دارایی صفراست و بازده مورد انتظار برای آن معادل با نرخ بدون ریسک است. سپس فرض کنید که ، دارایی در ارتباط با بازار حرکت می کند ، یا بتای آن یک است. بنابراین با توجه به این همبستگی با بازار ، طبق تعریف این دارایی درآمدی معادل با بازار را تولید می کند.
دوباره ، در مورد دارایی فکر کنید که نوسانات بازده ایی بزگتری را نسبت به بازار تجربه کرده است ، یا دارای بتای بزرگتر از یک است. م انتظار خواهیم داشت تا این دارایی با توجه به ریسک اضافه ایی که دارد ، بازده بالاتری نیز داشته باشد. اگر ما این رابطه بین بازده های مورد انتظار برای یک دارایی را با میزان ریسک بازاری که آنها با آن مواجه هستند را عمومیت دهیم ،به معادله CAPM می رسیم:
که در آن نرخ بدون ریسک و بازده بیش از پورتفولیوی بازار برای دارایی بدون ریسک است ، که اغلب به پاداش ریسک سرمایه می گویند. در واقع CAPM می گوید که ، انتظار می رود که یک دارایی بازده ایی معادل با نرخ بازده بدون ریسک بعلاوه یک پاداش برای قبول ریسک داشته باشد که با بتای دارایی اندازه گیری می شود. نمودار زیر این رابطه پیش بینی شده را برای بتا و بازده نشان می دهد ، این خط را ، خط امنیت بازار می نامند.
در انگلیسی بتا نسبت افزایش بازده مورد انتظار برای یک دارایی به کل افزایش بازده در بازار است که درآن بازده اضافی به صورت بازده مربوط به یک دارایی منهای بازده مربوط به یک دارایی با ریسک صفر ، تعریف می شود. برای مثال برای یک دارایی با بتای ۵/۱ انتظار میرود که بازده برای این داریی در حالیکه بازده دارایی بدون ریسک در بازار ۱۰% است ، ۱۵% باشد. بنابراین بتا یک روش عددی برای بیان این مطلب است که ، بازده مورد انتظار برای داراییهایی که با بازار دارای کوواریانس بالا هستند ،به شدت نسبت به نوسانات بازار حساس هستند.
CAPM ابزاری برای مدیران ارزیابی کننده سرمایه: به خاطر دارید که ، CAPM ، زمانیکه بازده مورد انتظار برای یک دارایی خاص یا یک پورتفولیو متاسب با ریسک آن و بازده بازار است،می تواند بعنوان ابزاری برای ارزیابی کارایی مدیران فعال به کار گرفته شود.
مدیران فعال در امر سرمایه سعی می کنند تا با انتخاب سهامها براساس تحقیقات و گزینه های موجود و قرار دادن آنها در پورتفولیو بهتراز بازار عمل کنند.یکی از مهمترین پرسشهایی که در مورد بازده واقعی مطرح است ، این می باشد که آیا مدیران سرمایه واقعاً بازده بالاتری نسبت به بازده بر اساس ریسک ارائه می کنند؟ مدل CAPM یک برآورد از آنچه که بازده باید باشد و نیز بتای ریسک پورتفولیو به ما می دهد. اگر بازده واقعی بالاتر از بازده بر مبنای مدل CAPM باشد ، این نقاط به سمت ارزش بالاتر حرکت می کنند. اگر مدیر بازدهی کمتر یا مساوی داشته باشد ، او دقیقاً دستمزدش را دریافت می کند زیرا ارزش سرمایه گذاری را اضافه نکرده است.
بر اساس توضیحات قبلی ما در مورد موازنه ریسک و بازده ،می توانیم ببینیم که یک راه برای آنکه یک مدیر لازده مورد انتظار را برای سرمایه افزایش دهد این است که در جاهایی سرمایه گذاری کند که ریسک سیستماتیک بیشتری دارند. در حقیقت با پذیرش واریانس بیشتر ، مدیر می تواند بتای سرمایه (ریسک پورتفولیو)و در نتیجه بازده مورد انتظارش را افزایش دهد.
اگرچه برخی از سرمایه گذاران ممکن است ریسک بالاتر را برای افزایش بازده مورد انتظار قبول کنند ، اما مقادیر واقعی برای یک سرمایه نشان می دهند که او می تواند بازده بالاتر را با همان ریسک و یا کمتر از آن بدست آورد. در واقع ما می پرسیم که آیا مدیر قادر است یک پورتفولیو که بازده ایی بالاتر از انچه که CAPM پیش بینی کرده است ، داشته باشد؟ بازده واقعی یک پورتفولیو را با بازده مورد انتظار پیش بینی شده بوسیله CAPM مقایسه کنید. اختلاف بین اید دو “بازده اضافی” است که اغلب به آن α می گویند.از نظر نموداری اگر α بزرگتر از صفر باشد به معنی این است که این پورتفولیو باید بالای خط امنیت بازار باشد. از وجود یا عدم وجود یک آلفای مثبت می توان برای ارزیابی کارآیی یک مدیر استفاده کرد.

تحلیلهای رگرسیون :ابزاری برای استفاده از CAPM برای اینکه مشخص شود آیا یک مدیر بواسطه لرزش افزوده ایی که بدست آورده باید بستانکار شود ، می توانیم پورتفولیوی مدیر را بااستفاده از مدل CAPM و رگرسیون تجزیه و تحلیل کنیم. در این حالت ما می خواهیم بدانیم که چگونه بازده یک دارایی خاص یا پورتفولیو با توجه به بازده بازار تغییر می کند. برای انجام این رگرسیون به سه سری اطلاعات زمانی نیاز داریم .
اول: بازده(معمولاً ماهیانه ) برای سهامی که ما بتای آنرا برای یک دوره خاص(اغلب ۳ یا ۵ ساله) مشخص کرده ایم . دوم: بازده شاخص کل بازار برای همان دوره سوم: بازده بدون ریسک برای همان دوره جای تعجب نخواهد بود اگر معادله ایی که بدست می آوریم شبیه به معادله CAPM باشد که در بالا به آن اشاره شد:
توجه داشته باشید که اضافه شدن آلفا برای مشخص کردن ارزش افزوده مدیر سرمایه است. بعلاوه توجه داشته بلاشید که عبارت بتا در فرمول رگرسیون معادل با همان بتایی است که قبلاً گفته شد و محاسبه آن نیر مطابق همان روش قبلی است. با مرتب کردن این معادله می توانیم رگرسیون را انجام داده و مشخص کنیم آیا آلفا واقعاً مثبت است یا خیر. برای انجام آزمایش ، اطلاعات را به گونه ایی تنظیم کرده ایم که بازده بالاتر باشد. با کم کردن از دو طرف معادله خواهیم داشت:
حالا معادله به یک معادله خطی آشنا تبدیل شده است و ما می توانیم بازده سرمایه ایی تاریخی بالاتر (سهام خاص ) از بازده تاریخی بازار را مشخص کنیم.رگرسیون روی نمودار نقاطی را مشخص میکند که باید نمودار تا آجاییکه ممکن است با این نقاط انطباق داشته باشد. شیب این خط بتا است .آلفا محل برخورد این خط با محور عمودی است. و نشان می دهد که تا چه میزان وضعیت سرمایه بهتر از CAPM پیش بینی شده است.
اگر آلفا صفر باشد انتظار میرود که خط رگرسیون از مبدا شروع شود ، در ضمن آلفا می تواند منفی هم باشد.
بررسی CAPM: اگرچه CAPM یک ابزار مفید و بسیار کآرمد است ولی نگرانیهایی در مورد بازده کلی وجود دارد. برخی از این نگرانیها بواسطه تحقیقات آکادمیک که در سالهای اخیر صورت گرفته است بروز کرده است.
قدرت پیش بینی صحیح CAPM جای تردید دارد. زمانی که بازده واقعی با آنچه که CAPM پیش بینی کرده است مورد مقایسه قرار می گیرد ، مشخص می شود که این مدل برخی اوقات درست کار نمی کند. ما کشف کردیم که مدلهای CAPM مقدار۰/۸۵ را برای بدست میآورند ، در حالیکه مقدار یکی از مهمترین دلایل برای جامعیت CAPM است ، که مشخص شده است دقیقاً ۱۵% از انحراف مشاهده شده در بازده ها همچنان بدون دلیل مانده است. بعلاوه بسیاری از محققان بر این باورند که ، سایر عوامل ریسک نیر تاثیر عمده ای بر روی بازده مورد انتظار در بازار دارند. بنابراین سادگی فرضیات CAPM در مورد اینکه فقط یک عامل ریسک را در نظر می گیرد جای تامل دارد.
این انتقادات در بساری موارد با یکدیگر مرتبط هستند ، پیشرفت در یکی از آنها باعث تاثیر گذاری روی بقیه می شود. از آنجاییکه قدرت پیش بینی و توضیح CAPM با توجه به ساختار مدلی آن است ،در تجزیه و تحلیل ارزش سرمایه بوسیله محققان آکادمیک ، فرض وجود یک عامل واحد در ریسک بی ارزش است.
افزایش عوامل باعث افزایش قدرت پیش بینی می شود: امروزه مشخص شده است که شرکتها با عوامل مخاطره آمیز زیادی سرو کار دارند. برخی از این عوامل خطر عبارتند از: ریسک بازار ، خطر ورشکستگی ، خطر ارزی ، خطر عرضه کنندگان ، و غیره. با توجه به اینکه در مدل CAPM از یک عامل استفاده می شود منطقی است که مدلی که در برگیرنده عوامل بیشتری باشد ، مدل کاملتر و دقیقتری خواهد بود. در عمل ، عوامل اضافی باعث توزیع بیشتر ریسکی که یک شرکت با آن مواجه است ، می شود. یک عامل ریسک می تواند به چندین بعد تجزیه شود.
بعلاوه ، از نظر آماری ، افزایش متغیرهای مستقل به رگرسیون اغلب باعث بهبود قدرت تفسیری مدل میگردد. بهمین دلایل ، در مدلهای چند عاملی فرض وجود یک عامل حذف شده و به دنبال سایر عواملی که بازده مورد انمتظار یک دارایی را تحت تاثیر قرار می دهند ، می گردند. با توجه به فرضیات متعددی که وجود دارد ، صرفنظر از اینکه عوامل مختلفی وجود دارد و اطلاعات موجود در بازار زیاد است ،یکی از بزرگترین اهداف محققان این است که عوامل ریسک بیشتری که توانایی پیش بینی را افزایش می دهند را مشخص کنند.
فاما و فرنچ و مدل سه عاملی: اندازه و مقدار عوامل باعث ایجاد قدرت توضیحی بیشتر می گردد. محققان معروف اوجین فاما و کن فرنچ تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام دادنهد و به این نتیجه رسیدند که بغیر از ریسک بازار ، عواملی چون “مقدار” و “اندازه” نیز عوامل مهمی هستند ، که برای توضیح علت گرایش سهام عمومی بکار گرفته می شوند. برای مشخص کردن این ریسکها ، آنها دو عامل را ایجاد کردند: SMB برای مشخص کردن اندازه ریسک و HML برای مشخص کردن مقدار ریسک. فاما و فرنچ این یافته ها را برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ منتشر کردند و از همان زمان نیز به اصلاح کارشان ادامه داده اند.
عوامل SMB و HML : عامل SMB : حسابداری اندازه جایزه SMB که مخفف کلمات Small Minus Big است ، برای اندازه گیری بازده اضافی سرمایه گذارانی که به طور تاریخی بابت سرمایه گذاری در سهام شرکتهای با بازار سرمایه نسبتاض کوچک ،دریافت می کنند طراحی شده است. این بازده اضافی را اغلب ” اندازه جایزه ” می گویند.
در عمل ، عامل smb ماهیانه به این صورت محاسبه می شود که بازده متوسط برای ۳۰% کوچکترین سهام ها از بازده متوسط ۳۰ % بزرگترین سهام ها در همان ماه کسر می گردد. SMB مثبت در یک ماه به معنی این است که مجموعه سهام کوچتر از مجموعه سهام بزرگتر ، بهتر عمل کرده است. SMB منفی در یک ماه به این معنی است که مجموعه بزرگ بهتر عمل کرده است. با توجه به CAPM ، زمانی که تحلیلهای تاریخی انجام می شود ، ما از عوامل SMB محاسبه
شده برای هر دوره زمانی که اغلب ماهیانه است، استفاده می کنیم . و برای اهداف پیش بینی ( آلفای بازده اضافی محاسبه می شود )، از متوسط تاریخی عامل یا یک پاداش حدسی خوب استفاده می کنیم. بعنوان مرجع ، میانگین تاریخی عامل SMB سالیانه از ژولای ۱۹۲۶ تا ژولای ۲۰۰۲ حدود ۳/۳% است. در سخنرانی که اخیراً کن فرنچ انجام داده است وی گفته که پاداشSMB سالیانه ، امروزه بین ۵/۱ تا ۲ % است
قیمت فقط12,000 تومان پرداخت و دانلود

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 37

قیمت : 12,000 تومان

حجم فایل : 253 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

تحقیق در مورد ارزیابی NIMSAD از فرایند یکپارچه منطقی (RUP)

تحقیق در مورد ارزیابی NIMSAD از فرایند یکپارچه منطقی (RUP)
تحقیق در مورد ارزیابی NIMSAD از فرایند یکپارچه منطقی (RUP) - تحقیق در مورد ارزیابی NIMSAD از فرایند یکپارچه منطقی (RUP)



تحقیق در مورد ارزیابی NIMSAD از فرایند یکپارچه منطقی (RUP) فهرست۱a • مقدمه • عنصر۱: وضعیت مسئله • عنصر۲: روش شناسی کاربر (حل کننده مشکل یا مسئله) • عنصر ۳، مرحله۱: درک وضعیت • عنصر۳، مرحله۲: انجام تشخیص • عنصر ۳، مرحله۳: تعریف کردن طرح کلی تشخیص • عنصر۳، مرحله۴: تعریف کردن مسائل • عنصر۳، مرحله۵: استنتاج یک سیستم فکری • عنصر۳، مرحله۶: انجام طراحی مصنوعی/منطقی • عنصر۳، مرحله۷: انجام طراحی فیزیکی • عنصر۳، مرحله۸: اجرای طرح • عنصر۴: ارزیابی • خلاصه مقدمه: فرایند یکپارچه منطقی (RUP) یک اسلوب سیستمهای اطلاعاتی است که امروزه در وسیع‏ترین حالت استفاده می‏شود. طراحان اصلی آن سه نفر هستند به نامهای ایوار یاکوبس، جرادی بوچ و جیمز رامبو، که همچنین زبان نمونه‏سازی یکپارچه را هم طرح کرده‏اند. این فرایند اساساً مبتنی بر خط مشی (روش) اریکسون، ابجکتوری و خط مشی منطقی (عقلانی) است که در سال ۱۹۹۵ با فرایند ابجکتوری منطقی ترکیب شدند. زبان مدل سازی (نمونه‏سازی) یکپارچه به همراه تجربه‏ای از شرکت Rational، فرایند یکپارچه منطقی را تشکیل داد. فرایند یکپارچه یک فرایند توسعه نرم‏افزاری است که مجموعه‏ای است از فعالیتهای مورد نیاز برای تبدیل نیازمندیهای کاربران به یک سیستم نرم‏افزاری، اما به عنوان یک چارچوب کلی فرایند هم دیده می‏شود که می‏تواند برای مقاصد مختلف، اختصاصی شود. سه وجه فرایند یکپارچه عبارتند از: – حالت کاربری(استفاده)- مورد – حالت متمرکز بر ساختار – و افزایشی مراحل اصلی برای یک پروژه RUP با توجه به [۲ ] عبارتند از:  گرد هم آورید تیم (گروه) را  تصمیم بگیرید که کدام سیستم بنا خواهد شد (ظاهراً انتخاب دیگری به جز بنای یک سیستم وجود ندارد)؛  یک مدل استفاده- مورد و یک مدل اولیه UI را بنا کنید؛  از توسعه‏های فرایند UML برای بنای یک مدل تحلیل هدف استفاده کنید؛  از جنبه‏های دیگر متداول UML برای دیاگرامهای طراحی، دسته‏بندی، حالت و مرحله و نظایر اینها استفاده کنید؛  در حین اختصاص دسته‏ها به واحدها و بسته‏ها، به معماری آنها توجه دقیق کنید؛  طرح خود را به وسیله مدل استفاده- مورد آزمایش کنید این کار نتایج عالی را خواهد داد؛  طرح را به عمل درآورید. عنصر۱: وضعیت مسئله: این روش شناسی به مفهوم، مرتبط است. این امر به خصوص در دو جریان کاری اصلی یعنی نیازمندیها و تحلیل، که مهمترین عوامل در فاز اول (شروع، جزئیات) هستند، دیده می‏شود اما همه اینها در طول فرایند قرار دارند به خاطر طبیعت ذاتی آن. همانگونه که گفته شد: فرایند یکپارچه یک فرایند پیش رونده از طریق سیستم استفاده- مورد می‏باشد. یعنی تمام فرایند توسط مسیری که کاربر با سیستم تعامل می‏کند، کنترل می‏شود. هر مدل ایجاد شده می‏تواند نشانی از یک مورد استفاده را داشته باشد. اینکه فرایند یکپارچه بر معماری متمرکز است بدین معناست که از ابتدای شروع فرایند تاکید شدیدی بر معماری سیستمهای اطلاعاتی وجود دارد. این شامل سخت‏افزار و چارچوبهای مورد استفاده و نیز گسترش و زبانهای برنامه‏نویسی هم می‏شود. علاوه براین دو مفهوم اختیاری در جریان کاری «نیازمندیها» وجود دارد که تسلط یافتن بر محیط کاری تجاری را پشتیبانی می‏کند:  مدل قلمرو: یک دیاگرام دسته UML که مهمترین انواع اهداف را در زمینه سیستم، به دست می‏آورد.  مدل تجاری: تکنیک درک فرایندهای تجاری یک سازمان. این مدل یک مدل تجاری را شبیه مدل کاربری- مورد برای سیستم نرم‏افزاری از منظر استفاده (کاربری) و طرح‏های کلی ارائه می‏کند که چگونه برای کاربران خود، ارزش (بهاء) می‏آفریند. همچنین یک مدل هدف تجاری دارد که نهادهای تجاری را همانند مدل قلمرو، تشریح می‏کند. اما جدا از آنچه درباره وضعیت مسئله گفته شد، این یک روش پوزیتوسیستمی (مثبت گرایی) است. به نظر می‏رسد که فقط با مشخصات سیستم مرتبط است. RUP هیچ چیزی برای گفتن درباره نیازمندیهای تجاری یا مدل‏سازی فرایند تجارت ندارد به جز اینکه موارد کاربری کافی هستند. عنصر۲: روش شناسی کاربر (حل کننده مسئله): RUP، متدولوژی کاربر را با مفهوم کارگر (ایجاد کننده) استفاده می‏کند. ارزیابی ایجاد بنای ذهنی: حل کنندگان مسئله و نقش‏های مختلف آنان، کارگران (ایجاد کنندگان) هستند. هر کارگر نوعی انتزاع انسانی را به همراه قابلیت‏های مورد نیاز در مهندسی نرم‏افزار، از خود نشان می‏دهد. وقتی یک پروژه کارمندان خود را جذب می‏کند، یک کارگر از خود اطلاعات و قابلیتهایی را نشان می‏دهد که یک نفر نیاز دارد برای انجام آن کار، همانطور که آن کارگر در این پروژه نیازمند آن است. در روش‏شناسی، کارگر در ابتدا در قالب مسئولیتش توصیف می‏شود. سطوح علاقه بنای ذهنی: آنچه که یک کابر باید بداند، بیشتر به نقش او در انجام فرایند بستگی دارد یعنی آنچه که او هست. هر فرد انجام دهنده کار (کارگر) باید اطلاعاتی را از UML، تصویر خوبی از فرایند کلی و مسئولیت خاص وی در این فرایند داشته باشد. عموماً انجام دهندگان کار عبارتند از:  تحلیل گران سیستم و مشخص کنندگان استفاده- مورد: انجام دهندگان کار با بالاترین سطح مهارت‏ها، آنان دارای مهارت در تحلیل فرایند تجارت و سازمانها و دارای تجربه و قدرت تحلیل خوبی هستند.  طراحان واسطه بین کاربر و ابزار: اینان دارای مهارتهای فنی و گرافیکی خوبی هستند.  آرشیتکت: آرشیتکت (معمار) هم نیازمند مهارت است اما بیشتر از جنبه فنی. او همچنین نیازمند درک موارد استفاده جهت انجام اهداف خود می‏باشد.  مهندس استفاده- مورد، مهندس اجزاء، ایجاد کننده سیستم: اینها در اصل نیاز به مهارتهای فنی دارند چون فقط بر اساس موارد- استفاده، طراحی و اجراء می‏کنند.  طراح آزمایش: دارای مهارتهای فنی بالا همچنین درک خوب از فرایندها  آزمایش کننده سیستم: مهارتهای فنی عنصر سوم، مرحله اول: فهم وضعیت ارتباط این مرحله ارتباط کاملی با جریان کار هسته‏ای یعنی کسب نیازمندیها دارد و نقاط شروع مختلفی را مانند مدل تجاری، یک مدل قلمرو یا یک مشخصه نیازمندی کامل و مفصل از مشتری فراهم می‏کند. بعد از آن چند مرحله دیگر به انجام می‏رسند. در ابتدا یک لیست جنبه‏های مختلف از موضوع ایجاد می‏شود که در حین فرایند، بخاطر وسیعتر یا کوچکتر می‏شود. ثانیاً کاربر باید فهم و درکی از زمینه و متن سیستم داشته باشد. برای بیان زمینه و متن یک سیستم، دو روش وجود دارند که عبارتند از مدل تجاری و مدل قلمرو. نام نهادن اهداف هم برای ساختن فرهنگی از عبارات استفاده می‏شود که به ارتباط کمک می‏کند. سومین مورد، کسب نیازمندیهای وظیفه‏ای به کمک “استفاده- مورد“ هاست. نهایتاً نیازمندیهای غیروظیفه هم کسب می‏شوند. این مورد در طبیعت تکرار گونه فرایند، تاکید زیادی بر بازتاب-در- عمل دارد. نیازمندیها و مرزهای سیستم به همراه هر تکرار مجدداً ارزیابی می‏شوند. تکنیک‏ها و مدلهای بازرسی: همانطوری که در بالا گفته شد لیست جنبه‏ها توسعه می‏یابد، که ممکن است شامل وضعیت، هزینه تخمینی و اولویت باشد. این امر در مدیریت نیازها در خلال فرایند کمک می‏کند. در عنصر۱ مدل تجاری و مدل قلمرو توضیح داده شدند که می‏توانند برای فهم و درک زمینه سیستم و کسب نیازها به کار روند. هنوز در جریان کاری “نیازمندیها“ مدلهای استفاده- مورد وجود دارند که توصیف یک تشخیص به کار می‏روند. آنها تشریح می‏کنند که چگونه یک کاربر با سیستم کار می‏کند. هر نوعی از کاربران به عنوان یک یا بیشتر نقش، عمل می‏کند. هر سیستم خارجی که این سیستم با آن در تعادل است، هم به عنوان ایفا کننده یک نقش عمل می‏کند. جریان رویدادها برای هر مورد استفاده (use- Case) می‏تواند به عنوان یک توصیف جداگانه از مراحل عمل مورد استفاده‏ها به کار آید. همچنین دیاگرامهای وضعیت می‏توانند برای توصیف یک مورد- استفاده به کار گرفته شوند. عنصر۳، مرحله ۲: انجام تشخیص: برای انجام تشخیص RUP از دیاگرامهایی که در جریان کاری نیازمندیها توسعه یافته، استفاده می‏کند. آنها در یک سطح مفهومی یا منطقی بیشترند و هیچ چیزی درباره سطح فیزیکی گفته نمی‏شود. RUP بیان می‏کند که نیازمندیهایی می‏توانند وجود داشته باشند که نمی‏توانند خودکار (اتومات) شوند و به وسیله یک سیستم اطلاعاتی حل می‏شوند. عنصر۳، مرحله۳: RUP حقیقتاً با این مرحله به دور از جریان کاری نیازمندیها، ارتباط ندارد اما قبلاً تصمیمات، وضعیت مطلوب را ساخته‏اند. هیچ مقایسه‏ای بین حالت فعلی و حالت مطلوب وجود ندارد. همچنین هیچ گونه پرسش مستقیمی درباره تمایلات و نیازهای مشتری وجود ندارد اما RUP بیان می‏کند که آنها باید در کارگاههایی تحلیل گران و مشتریان مشارکت می‏کنند، تحت مطالعه و کار قرار گیرند. عنصر۳، مرحله۴: تعریف کردن مسئله‏ها: RUP بر قلمرو سیستمهای اطلاعاتی تمرکز می‏کند. مدل‏سازی تجاری فقط برای زمینه سیستم و نه برای متمایزکردن و شناساندن مسائل در تجارت به کار می‏آید. عنصر۳، مرحله۵: استنتاج یک سیستم فکری (ذهنی): جریانهای اصلی کاری یعنی نیازمندیها و تحلیل، در این مرحله استفاده می‏شوند. از این مرحله تاثیر زیادی بر فرایند یکپارچه دارد و درباره حالت فعلی و درباره مسائل کمتر می‏گوید اما راهنمایی‏های مستقیمی دربارهایجاد نیازها و چگونگی به عمل آوردن این نیازها دارد. عنصر۳، مرحله۶: انجام طراحی مفهومی/ منطقی این مرحله، جریان کاری طراحی را در سیستم یکپارچه در بر می‏گیرد. ورودی این جریان کاری، مدل تحلیلی است و مدل طراحی را ایجاد می‏کند که طرحی از اجراء دارد. این مرحله از طریق دیاگرام‏های دسته‏ای انجام می‏شود. علاوه براین دیاگرامهای تعاملی هم وجود دارند که مراحل عمل را در حالت استفاده مدلسازی می‏کنند. این می‏تواند یک دیاگرام همکاری یا یک دیاگرام مرحله‏ای باشد که این دومی بر سفارش به موقع تاکید می‏کند، همه اینها با توصیف متنی به نام طراحی جریان رویدادها همراه است. اجرای نیازمندیها هم یک توصیف متنی است اما نیازمندیهای غیر وظیفه‏ای را در اختیار می‏گیرد که باید هنگام اجرا در خاطر سپرده شوند. این سیستم به دو سیستم زیر مجموعه تقسیم می‏شود و فصل مشترکهای آنان از هم متمایز می‏باشد. آنها در گره‏های متفاوتی در یک مدل آرایش منابع قرار دارند. توصیف معماری نمایی از مدل آرایش منابع است. برای بعضی از اهداف در مدل، مناسب است که رفتار از طریق یک دیاگرام وضعیت مدلسازی شود که انتقال به وضعیت متفاوت را در دسته همطراز طراحی خود، توصیف می‏کند. عنصر۳، مرحله۷: برنامه ریزی برای طراحی فیزیکی در حقیقت طراحی فیزیکی از طراحی منطقی در فرایند یکپارچه جدا نیست. این امر از طریق طراحی مستقیم دیاگرامهای دسته‏بندی‏ها به زبانهای برنامه‏ریزی مبتنی بر هدف محقق خواهد شد. علاوه بر این، مهندس اجزاء است که سیستمهای زیر مجموعه را طراحی و همینطور اجرا می‏کند. بنابراین مرحله ۷ می‏تواند هم در طراحی جریان کاری و هم در انجام آن، قرار بگیرد. مدل مهم در اجرا، اجزاء (Component) است که شکل فیزیکی عناصر مدل است و می‏تواند شامل موارد اجرائی، پرونده‏ها، جداول و مدارک باشد. همچنین یک توصیف معماری وجود دارد که شامل یک نمای معماری از مدل اجراء می‏باشد. عنصر۳، مرحله۸: اجرای طرح این بخشی از جریان کاری اجراء است که در آن اجرای واقعی انجام می‏شود. مدلهای انجام کار در “عمل” قرار داده می‏شوند و زیر مجموعه‏های سیستم کامل می‏شوند. نهایتاً اجزاء در گره‏ها می‏شوند. فرایند یکپارچه تاکیدی بر آزمایش سیستم هم دارد. یک جریان کاری هسته‏ای به نام آزمایش وجود دارد که در حین هر تعاملی اجراء می‏شود و مدلهای آزمایش را ایجاد می‏کند که بر مبنای “استفاده- مورد” های جریانهای کاری قبلی می‏باشد. برای هر مورد آزمایش، یک یا بیشتر روند، توسعه داده می‏شود. بعضی آزمایش‏ها می‏توانند توسط اجزاء آزمایش بطور خودکار (اتومات) درآیند. عنصر۴: ارزیابی: RUP هیچگونه فاز ارزیابی ندارد اما ارزیابی را در تمام فازها انجام می‏دهد. فاز انتقال برای ارزیابی تمام پروژه است. در پایان فاز انتقال که البته پایان پروژه در اصطلاح بودجه‏ریزی هم هست، مدیر پروژه یک گروه را گرد هم می‏آورد تا جدول واقعی زمان، نفر- ساعت، هزینه، نرخ‏های نقص و سایر موارد را در رابطه با موارد زیر بررسی کنند که:  آیا پروژه به اهداف از قبل برنامه ریزی شده رسیده است؟  اطمینان حاصل کنند که چرا به اهداف خود نرسیده است (در صورت نرسیدن)  یافته‏ها و داده‏های پروژه را به پایگاه داده‏های شرکت، جهت استفاده‏های آینده، اضافه نمایند. موفقیت اقتصادی هم با استفاده از طرح تجارتی ارزیابی می‏شود و مدیر پروژه یک گروه کوچک را گرد هم می‏آورد تا فاز انتقالی را ایجاد و به مراحل بعدی منتقل سازند. خلاصه: RUP دارای چندین جنبه مثبت در مقایسه با روش‏های قدیمی است و از UML استفاده می‏کند و چندین تکنیک خاص OO را شامل می‏شود. مهمترین این موارد، استفاده این سیستم از “موارد- استفاده” ها جهت شناسایی و آزمایش است. این سیستم کاملاً پیشرونده تدریجی است و برای یک کاربر ابزار، بخوبی مناسبت دارد. RUP گفته می‏شود که بر مبنای معماری پیش می‏رود، همچنین جنبه‏ای مثبت دارد و باید گفت که دارای نهای محدودی از معماری به عنوان ساختار صرف است. RUP هیچ چیزی برای گفتن درباره نیازمندیهای تجاری و یا مدل‏سازی فرایند تجاری ندارد به جز اینکه موارد- استفاده‏ها کافی است. یک مزیت RUP هم یک عیب آن محسوب می‏شود. وابسته بودن آن به ابزار یک پشتیبان، بسیاری از سازمانها را در استفاده از آن مشکل می‏کند. همچنین هیچ چیزی در RUP درباره طراحی GUI وجود ندارد. مقادیر در RUP اختصاصی نیستند اگرچه انتظار می‏رود که جمع‏آوری شده‏اند. شاید بدترین جنبه RUP به عنوان یک فرایند مدرن، اندازه زیاد آن باشد که بیش از ۱۷۰۰ صفحه است که وزن کمی نیست.

قیمت فقط4,800 تومان پرداخت و دانلود

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 15

قیمت : 4,800 تومان

حجم فایل : 26 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل

تحقیق در مورد دانلود مقاله ترجمه شده ده فایده سازمان تجارت جهانی به همراه متن انگلیسی

تحقیق در مورد دانلود مقاله ترجمه شده ده فایده سازمان تجارت جهانی به همراه متن انگلیسی
تحقیق در مورد دانلود مقاله ترجمه شده ده فایده سازمان تجارت جهانی به همراه متن انگلیسی - تحقیق در مورد دانلود مقاله ترجمه شده ده فایده سازمان تجارت جهانی به همراه متن انگلیسی



تحقیق در مورد دانلود مقاله ترجمه شده ده فایده سازمان تجارت جهانی به همراه متن انگلیسی
جهان پیچیده است و ما سعی کرده ایم که در اینجا، فقط طبیعت پیچیده وپویای تجارت را منعکس نمائیم. به طور اختصار بر برخی مزایای سیستم تجاری WTO تاکید کرده ایم ولی ادعا نمی کنیم که همه چیز در اینجا کامل وبی عیب است زیرا درغیر اینصورت مذاکرات بیشتری درجهت اصلاح سیستم صورت نمی گرفت. همچنین ادعا نمیکنیم که همه تمام اجزاء WTO را قبول دارند که این خود شاید دلیلی برای ماندگاری سیستم باشد. دراینجا کشورها گردهم چمع می شوند تا اختلافات تجاری خود را حل و فصل کنند.
دلایل قانع کننده بسیاری برای برپائی و ماندگاری سیستم موجود است که دراینجا ده مورد آن ذکر و بحث میشود: ۱- این سیستم به حفظ و ارتقاء صلح کمک میکند ۲- مناقشات و اختلافات به طریقه ای سودمند مشکل گشائی میشوند
۳- رعایت قوانین، زندگی را برای همه آسانتر می سازد ۴- تجارت آزادتر، هزینه های زندگی را کم میکند
۵- حق انتخاب کالاها بیشتر شده و کیفیتها بالاتر می رود ۶- تجارت، درآمدها را افزایش می دهد ۷- تجارت، رشد اقتصادی را افزایش می دهد
۸- قوانین و ضوابط پایه ای، زندگی را آسانتر می کنند ۹- دولت ها در برابر اعمال نفوذهای شخصی و گروهی محافظت می شوند ۱۰- این سیستم دولتهای شایسته و خوب را ارج می دهد و تشویق میکند
۱- این سیستم به حفظ صلح جهانی کمک می کند شاید این ادعایی بزرگ بنظر رسد و نمی توان فقط بر آن تکیه کرد، اما این سیستم به برقراری صلح جهانی یاری میرساند و اگر دلیل آنرا بدانیم تصویر واضحتری از کاری که
سیستمWTO واقعا انجام می دهد خواهیم داشت . صلح تقریبا نتیجه دو اصل اساسی تجارت است : – جریان یافتن تجارت به صورت روان – فراهم آوردن بستری عادلانه و سازنده برای حل و فصل اختلاف تجاری کشورها تاریخ پر از جنگهایی است که براثر مناقشات تجاری ایجاد شده اند یکی از مشخصترین مثالها، جنگ دهه ۱۹۳۰است که کشورها به منظور حمایت از تولیدکنندگان داخلی، از واردات خارجی جلوگیری کردند وتلاقی سیاستهای گوناگونی که کشورهای مختلف در این مورد اتخاذ می کردند رکود اقتصادی اوایل دهۀ ۱۹۳۰ را وخیم تر کرد و سرانجام منجر به آغاز جنگ جهانی دوم شد.
بلافاصله پس از جنگ، دو رویداد مهم به جلوگیری از تکرار تنش کمک کرد : در اروپا، همکاری بین المللی در GATTمورد ذغال سنگ ، آهن و فولاد گسترش یافت و موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت موسوم به (General Agreement on Tarrifs and Trade) در سطح جهان ایجاد شد. هردو این دو رویداد به قدری موفقیت آمیز بودند که امروزه به صورت قابل توجهی گسترش یافته اند ، اولی به اتحادیه اروپا تبدیل شده است و دومی به سازمان تجارت جهانی(WTO).

WTO چگونه عمل می کند ؟ بایستی خاطر نشان کنیم در معاملات و تجارت، معمولا فروشندگان مایل به جرو بحث با مشتریان خود نیستند به عبارت دیگر، اگر تجارت راحت و بی دردسر جریان داشته باشد و هر دو طرف از یک رابطه تجاری سالم لذت ببرند احتمال چالش سیاسی کمتر خواهد بود. به علاوه تجارت روان ، به بالا بردن سطح رفاه اقتصادی تمام مردم کمک میکند، و کسانی که پولدارتر و راضی تر هستند کمتر تمایل به جروبحث و دعوا دارند .
اما این همه قضیه نیست، جنگهای تجاری دهۀ ۱۹۳۰ گواه براین هستند که چگونه سیاست حمایت از صنایع داخلی می تواند به راحتی کشورها را در وضعیتی قرار دهد که برنده ای نداشته باشیم و همه ببازند .نگرش بستن درها بر روی واردات برخی کالاها برای حمایت از صنایع داخلی کوته فکرانه است چرا که این روش ، واکنش و پاسخ کشورهای دیگر را نادیده انگاشته است . واقعیت این است که در درازمدت حتی یک قدم بسوی حمایت از صنایع داخلی ، بسادگی میتواند مشکلات دیگری را بوجود آورد از قبیل: اقدامی متقابل از سوی سایر کشورها ، ازبین رفتن اطمینان درتجارت آزاد، گامی بسوی ایجاد مشکلات اقتصادی، (حتی برای بخشهایی که در ابتدا حمایت و محافظت شدند ) ،شرایطی که در آن همه ضرر خواهند کرد. اطمینان کلید جلوگیری از ایجاد این سناریوی بدون برد است و سیستم GATT/WTO این اطمینان را ایجاد میکند. اگر دولتها مطمئن باشند که سایرین موانع واردات تجاری خود را علم نخواهند کرد آنان نیز به انجام چنین کاری ترغیب نخواهند شد . همچنین همه در یک قالب فکری بهتری برای همکاری بیشتر قرار خواهند گرفت. سیستم تجاری WTO نقشی حیاتی در خلق و تقویت این اطمینان بازی می کند ، مذاکراتی که به موافقت نامه های تجاری عمومی منجر شوند و وفاداری به این موافقت نامه ها و قوانین از اهمیت خاصی برخوردار است .
۲- این سیستم راه را برای حل وفصل مشکلات تجاری باز می کند با گسترش و توسعه تجارت به لحاظ کمیت و افزایش شمار کشورهای تجارت کننده ،احتمال بوجود آمدن اختلافات بیشترشده است. سیستم WTO کمک می کند تا این اختلافات به طریقی مسالمت آمیز و سودمند حل شوند
تجارت وتوسعه آزاد یک جنبه منفی نیز دارد که آن پدید آمدن و بالا گرفتن مناقشات و اختلافات است . توجه نکردن و نادیده گرفتن این مناقشات وتنش های حاصل از آن ، می تواند به درگیری شدیدتری منجر شود، در WTO، کشورها میتوانند به طرح اختلاف پرداخته و به طریقی مسالمت آمیز آنرا حل و فصل کنند. این مهم پیش از جنگ جهانی دوم ممکن نبود، پس از جنگ، جوامع تجارت کننده در باره قوانین تجاری که اکنون به WTO محول شده اند مذاکره کردند. طبق این قوانین، اعضای این سازمان موظفند مناقشات خود را در WTO اقامه کنند و یک جانبه اقدام نکنند.
وقتی مناقشات درWTO مطرح میشود سیستم نگاه و نگرش آنها را متوجه قوانین می کند پس از بررسی و صدورحکم، کشورها از آن تبعیت می کنند و البته شاید در آینده دوباره در باره قوانین مذاکره کنند اما با یکدیگر در گیر نمی شوند. از زمان تاسیس WTO در سال ۱۹۹۵ تا به حال حدود ۳۰۰ مناقشه در آن مطرح شده است اگر روشی برای حل دوستانه و مسالمت آمیز این مناقشات نبود برخی از آنها می توانست به نزاعهای سیاسی جدی منجر شود . این واقعیت که مناقشات در WTO براساس توافقات حل وفصل می شوند بدان معناست که پایه و اساس محکمی برای قضاوت درمورد اینکه “حق با کیست” وجود دارد. با صدور حکم راه برای اقدامات مورد نیاز بعدی فراهم می شود .
شمار روز افزون مناقشات مطروحه درGATT/ WTO نشان دهنده افزایش تنشها درجهان نیست بلکه منعکس کننده روابط اقتصادی نزدیکتر در سراسر دنیا، افزایش اعضا GATT/ WTO، و این واقعیت است که کشورها برای حل وفصل اختلافاتشان به سیستم WTO اعتقاد دارند . گاهی اوقات مشاجرات بین کشورهای در گیر تند و گزنده می شود اما این کشورها همیشه قصد دارند با توافقات و تعهدات میان خود سازگار و هماهنگ شوند.
کشورهای درگیر همیشه به این نتیجه میرسند که پایبند توافقات باشند ۳-سیستمی که پایه واساس آن قوانین باشد نه زور، زندگی را برای همه آسان می سازد WTOنمی تواند ادعا کند که تمام کشورها را برابر می سازد. ولی بعضی تبعیضات را از طریق اعطای حق اظهار نظر بیشتر به کشورهای کوچکتر و کاهش پیچیده گی مذاکرات بین کشورهای قدرتمند، کاهش می دهد. درWTO تصمیمات به اتقاق آرا گرفته می شود . موافقت نامه ها توسط اعضای آن مورد مذاکره قرار میگیرد، با راًی عمومی مورد تایید قرار می گیرد و در مجلس کشورهای عضو تصدیق می شود . موافقت نامه های WTOبرای همه ارسال می گردد و حق کشورهای غنی و فقیر برای مبارزه با یکدیگر در روند حل وفصل مناقشات برابر است .
این امر زندگی را برای همه آسان می سازد. کشورهای کوچکتر می توانند از امکان چانه زنی یا مذاکره بیشتری برخوردار باشند. بدون یک نظام چند جانبه مانندWTO ، کشورهای قدرتمند برای تحمیل یک جانبه
خواسته هایشان برشرکای تجاری کوچکتر خود آزادتر خواهند بود . این عمل موجب می شود که کشورهای کوچکتر به تنهایی با قدرتهای اقتصادی بزرگ معامله کنند و در نتیجه متحمل فشارهای ناخواسته بسیاری می شوند. به علاوه، کشورهای کوچکتر اگر از فرصتهایی برای جمع آوری منابع، ذخایر و برقراری اتحاد استفاده کنند میتوانند به طور موثرتری عمل کنند، خیلی ها این کار را از قبل شروع کرده اند. برای کشورهای بزرگتر نیز مزایای قابل توجهی وجود دارد، قدرتهای اقتصادی بزرگ می توانند از طریق گردهمایی های WTO با همه یا اکثر شرکای تجاری خود در یک زمان مذاکره کنند، این امر زندگی را برای کشورهای تجاری قدرتمند نیز بسیار ساده تر می سازد.
. کشورهای کوچکتر از امکان مذاکره بیشتری برخوردار می شوند و زندگی برای کشورهای بزرگتر نیز آسانتر می شود البته راههای دیگری نیز هست مانند مذاکرات دو جانبه وقت گیر و پیچیده با دهها کشور در آن واحد، که در نتیجه هر کشور سرانجام به شرایط متفاوتی برای تجارت با هر یک از طرفهای تجاری خود می رسد و زندگی برای واردکنندگان و صادرکنندگان ، به شدت بغرنج و پیچیده می شود .
وجود اصل عدم تبعیض در موافقت نامه های WTO از این بغرنجی جلوگیری می کند . و به علت اعمال مجموعه واحدی از قوانین، برای تمام کشورهای عضو، کل نظام تا حد زیادی ساده شده است . این قوانین توافق شده به دولتها نگاه روشن تری نسبت به اینکه کدام یک از خط مشی ها قابل قبول تر هستند را می دهد. ۴- تجارت آزاد موجب کاهش هزینه های زندگی می شود همه ما به نوعی مصرف کننده هستیم . بهایی که برای غذا و پوشاک ، ضروریات و تجملات زندگی، و هر چیز دیگری که می پردازیم همه تحت تاثیر خط مشی ها و تدابیر تجاری قراردارد حمایت از صنایع داخلی گران تمام می شود چون قیمتها را بالا می برد. سیستم جهانی WTO، موانع تجارت را از طریق مذاکره وعدم تبعیض کاهش می دهد. حاصل آن کاهش هزینه های تولید (به دلیل ارزانتر بودن واردات به کار رفته درتولید)، کاهش قیمت خدمات، کالاها و محصولات آماده مصرف، درنتیجه هزینه ارزانتر زندگی است. تحقیقات بسیاری، نتایج سیاست حمایت از صنایع داخلی و درمقابل، سیاست حمایت از تجارت آزاد را نشان می دهند، نظر شما را در این خصوص به آمار و ارقام چندی جلب می کنیم :
مواد غذایی ارزانتر می شود با حمایت از کشاورزی داخلی، هزینه غذا به صورت زیر افزایش می یابد. در اتحادیه اروپا، سالانه ۱۵۰۰ دلار برای هر خانواده چهار نفری، در ژاپن افزایشی معادل با ۵۱% مالیات برغذا( طبق آمار سال ۱۹۹۵ )، اضافه شدن ۳ میلیارد دلار درسال به حسابهای فروشندگان مواد غذایی در ایالات متحده امریکا فقط برای حمایت از شکر(طبق آمار سال ۱۹۸۸).
مذاکرات در مورد اصلاحات تجاری در بخش کشاورزی یک تعهد پیچیده و بغرنج است. دولت ها هنوز بر سر نقش سیاست کشاورزی در محدوه وسیعی، از امنیت غذا گرفته تا حفاظت از محیط زیست، بحث می کنند. اما اعضای WTO، هم اکنون درحال کاهش سوبسیدها و موانع تجارت آزاد هستند که مضرترین عوامل شناخته شده اند. در سال ۲۰۰۰ نیز، مذاکرات جدیدی در خصوص ادامه اصلاحات در کشاورزی آغاز شد.
طبق یک محاسبه، مصرف کنندگان و دولت ها در کشورهای ثروتمند سالانه برای حمایت از بخش کشاورزی، ۳۵۰ میلیارد دلار پرداخت می کنند، که با این مبلغ می توانستند ۴۱ میلیون رأس گاو شیرده خود را با بلیط درجه یک هواپیما، ۱/۵ دور کل جهان بچرخانند .
این مذاکرات اکنون در یک برنامه کاری وسیع به نام دستور کاردوحه (Doha Development Agenda) ادغام شده اند، که در چهارمین کنفرانس وزارتی WTO در دوحه پایتخت قطر، در تاریخ نوامبر ۲۰۰۱، به جریان افتاد.
پوشاک ارزان تر می شود کنترل واردات و عوارض گمرکی سنگین دست به دست هم دادند تا قیمت پوشاک و منسوجات در ایالات متحده امریکا، در اواخر دهه ۱۹۸۰، ۵۸% افزایش یابد. به دلیل این کنترل ها، مصرف کنندگان در انگلستان سالانه ۵۰۰ میلیون پوند اضافه تر برای پوشاک می پردازند. و برای کانادائی ها این مبلغ حدود ۷۸۰ میلیون دلار کانادا است . و برای استرالیایی ها، اگر عوارض گمرکی این کشور در اواخر دهه ۱۹۹۰ کاهش نمی یافت این مبلغ برای هر خانواده معمولی سالانه ۳۰۰ دلار کانادا می شد . تجارت منسوجات و پوشاک در غالب WTO ، به سوی یک اصلاح کلی و اساسی پیش می رود که در سال ۲۰۰۵ تکمیل خواهد شد . این برنامه شامل از میان برداشتن نظارت و محدودیت ها بر کالاهای وارداتی است. اقتصاددانان محاسبه کرده اند که اگر عوارض گمرکی حذف می شد، کل دنیا حدود ۲۳ میلیارد دلار سود می کرد : ۱۲/۳ میلیارد دلار برای ایالات متحده امریکا، ۰/۸ میلیارد دلار برای کانادا، ۲/۲ میلیارد دلار برای اتحادیه اروپا، و حدود ۸ میلیارد دلار برای کشورهای در حال توسعه .
سایر کالاها نیز ارزان تر می شود وقتی امریکا واردات اتومبیل های ژاپنی را در اوایل دهه ۱۹۸۰ محدود کرد، قیمت اتومبیل بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴، ۴۱% افزایش یافت، تقریبا دو برابر بهای متوسط تمام محصولات مصرفی. هدف از این کار نجات مشاغل بود اما به دلیل فروش نرفتن یک میلیون اتومبیل جدید، افراد بیشتری از کار بیکار شدند . اگر استرالیا تعرفه های خود را در همان سطوح سال ۱۹۹۸ نگاه می داشت، امروز مصرف کنندگان استرالیایی می بایست برای هر ماشین به طور متوسط ۲۹۰۰ دلار استرالیا بیشتر پرداخت می کردند. در سال ۱۹۹۵ ، مصرف کنندگان آلومینیوم دراتحادیه اروپا به دلیل تعرفه های گمرکی، ۴۷۲ میلیون دلار بیشتر پرداختند .
محدودکردن واردات اتومبیل های ژاپنی در امریکا، منجر به گرانی آنها شد، و عده زیادی نیز کارخود را از دست دادند .
یکی از اهداف دستور کار توسعه کار دوحه (DDA )، دور دیگری از کاهش در تعرفه های گمرکی تولیدات صنعتی، یعنی معادن و مصنوعات است. برخی از اقتصاددانان (Robert Stern, Alan Deardroff Drusilla Brown ) پیش بینی می کنند که کاهش این تعرفه ها تا یک سوم، درآمد کشورهای درحال توسعه را، حدود ۵۲ میلیارد دلار افزایش خواهد داد. در فرانسه نیز چنین محدودیت ها و نظارت هایی حدود ۳۳% به قیمت اتومبیل های فرانسوی افزود . تحت سیاست حمایت از صنایع داخلی، تلویزیون، رادیو و ویدئو گرانتر بودند و هستند.
ارائه خدمات هم ارزان تر می شود خدمات تلفنی آزاد، نرخ مکالمات را ارزانتر می کند: تماسهای تلفنی در دهه ۱۹۹۰ در کشورهای در حال توسعه سالانه ۴% و در کشورهای صنعتی سالانه ۲% کاهش بها یافت. در چین تاسیس یک شرکت درجه دو تلفن همراه و سپس رقابت با بقیه، یکی از علل مهم کاهش حداقل ۳۰% بها، به ازای هر مکالمه بود. در غنا این کاهش ۵۰% بود.
یک گروه از اقتصاددانان به رهبری Robert Stern ، همچنین برآورد می کنند که کاهش تعرفه های خدماتی تا یک سوم ( تحت مصوبه اجلاس دوحه – DDA ) درآمد کشورهای در حال توسعه را در حدود ۶۰ میلیارد دلار افزایش خواهد داد. و آمار و ارقام هم چنان ادامه دارد . این سیستم که اکنون WTO عهده دار آن است بیش از پنجاه است که فعالیت می کند. در آن زمان مذاکرات تجاری طی هشت دور اصلی برپا شد ، در تجارت مدرن، موانع تجارت در سراسر دنیا کمتر از قبل شده اند و هم چنان کمترو کمتر می شوند تا همه به آسودگی زندگی کنیم . ۵- این سیستم به واسطه دردسترس قراردادن طیف وسیعی از کالاها حق انتخاب بیشتری رابه مصرف کننده میدهد به تمام چیزهایی که به دلیل واردات می توانیم از آنها برخوردارباشیم فکر کنید، میوه ها و سبزیجات خارج از فصل، مواد غذایی ، پوشاک و تمام چیزهایی که درداخل کشور موجود نیست، شاخه های گل از هر سراسردنیا، انواع وسایل خانگی، کتابها، موسیقی، فیلم و ……… هم چنین به تمام چیزهایی که به دلیل واردات می توانیم از آنها برخوردار باشیم فکر کنید، نگاهی به اطراف بیندازید و به تمام چیزهایی فکر کنید که در صورت عدم واردات موجود نبودند . واردات حق انتخاب بیشتری به ما میدهد؛ کالاهای بیشتر و خدمات بهتر، هم چنین طیف وسیعی از کیفیتها، حتی کیفیت کالاهای داخلی نیز می تواند به دلیل رقابت با کالاهای وارداتی بهتر شود .
حق انتخاب وسیعتر تنها به این معنی نیست که مصرف کننده ها کالای آماده خارجی بخرند . به مفهومی دیگر ، واردات به منزله مواد، قطعات و تجهیزات بهتر برای تولیدات داخلی است . این امر طیف خدمات و کالاهای ساخت داخل را افزایش می دهد و نیز طیف تکنولوژیهای همراه تولید را نیز افزایش می دهد. به عنوان مثال هنگامی که استفاده از تلفن همراه همگانی شد خدمات تلفن همراه حتی در کشورهایی که تلفن همراه نمی ساختند رواج یافت. گاهی اوقات موفقیت یک کالا یا یک خدمت در بازارهای داخلی ، عاملی برای تشویق تولیدکنندگان به رقابت می شود که این منجر به افزایش طیف کالاها و خدمات، و در نتیجه حق انتخاب بیشتر مصرف کننده می شود .
اگر تجارت به ما اجازه واردات بیشتر می دهد متقابلا به دیگران نیز اجازه می دهد که کالاهای صادراتی ما رانیز بیشتر بخرند . این امر درآمدهای ما را افزایش داده و باعث ایجاد مفهوم لذت از حق انتخاب بالاتر و وسیعتر میشود . تجارت درآمدها را افزایش می دهد
کم کردن سدها و موانع تجارت، باعث رشد تجارت می شود و درآمدها بالاتر میرود ، هم درآمدهای ملی و هم درآمدهای شخصی، اما برخی راهکارها در این خصوص ضروری است
برآورد WTO در مورد معاملات تجاری در نشست دور هشتم مذاکرات اروگوئه، سال ۱۹۹۴ ، بالا رفتن درآمد جهان بین ۱۰۹ تا ۵۱۰ میلیارد دلار بود. ( با توجه به مفروضات محاسباتی و حاشیه خطا ) تحقیقات اخیر آمار و ارقام مشابهی ارائه داده اند؛ اقتصاددانان ارزیابی می کنند که کاهش موانع تجارت در کشاورزی، تولیدات صنعتی و خدمات تا یک سوم ، اقتصاد دنیا را تا ۶۱۳ میلیارد دلار ترقی می دهد ، معادل افزودن اقتصاد کانادا به اقتصاد کل جهان . در اروپا، کمیسیون اتحادیه اروپا محاسبه کرده است که طی سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳، درآمدهای اتحادیه اروپا، تحت یک بازارمتحد، ۱/۱ تا ۱/۵ درصد بیشتر از بازار انفرادی است . بنابراین بی تردید تجارت درآمدها را افزایش می دهد. هم چنین به دلیل رقابت تولید کنندگان داخلی با خارجی منجر به چالش می شود. افزایش درآمدها به این معناست که دولت منابعی را در اختیار می گیرد تا سود را از اشخاصی که بالاترین سود را دارند گرفته و دوباره در میان بقیه توزیع کند . در این صورت همه می توانند در کار خود فعالتر و با رقابت تر ظاهر شوند و یا اینکه دست به فعالیت جدیدی بزنند .
افزایش درآمد به این معنی است که دولتها منابع و امکانات بیشتری برای توزیع مجدد ثروت در اختیار خواهند داشت ۸- تجارت اقتصاد را رونق می بخشد واین خبر خوبی برای اشتغال زائی است
بی تردید تجارت توان بالقوه ای برای ایجاد فرصتهای شغلی دارد . در عمل، شواهدی عینی وجود دارد که موانع تجاری کمتر، فرصتهای شغلی بیشتری را به دنبال دارد البته عوامل دیگری نیز در این مسئله دخیل هستند، با این وجود سیاست حمایت از صنایع داخلی، راه مبارزه با مشکلات اشتغال نیست. پرداختن و حل و فصل مسئله اشتغال به سادگی امکانپذیر نیست، شواهد محکمی دال بر اینکه تجارت رشد اقتصادی را رونق می بخشد و اینکه رشد اقتصادی بهتر به منزله فرصتهای شغلی بیشتر است وجود دارد. البته این قضیه نیز صادق است که حتی با وجود گسترش تجارت بعضی فرصتهای شغلی از دست میرود. اما یک تجزیه و تحلیل موثق دست کم دو شق را مطرح می کند :
نخست اینکه عوامل دیگری غیر از تجارت نقش دارند؛ به عنوان مثال پیشرفت فناوری، که تاثیر شدیدی بر اشتغال و بهره وری داشته است و برای بعضی مشاغل مفید و برای برخی دیگرنیز مضر بوده است. دوم اینکه، گرچه تجارت قطعا باعث رشد درآمد و رفاه ملی می شود اما این امر همیشه اشتغال زائی برای کارگرانی که کار خود را به خاطر رقابت کالاهای وارداتی از دست داده اند نمی باشد.
این مسئله در تمام دنیا یکسان نیست. مدت زمان متوسطی که یک کارگر برای پیدا کردن شغل جدید صرف میکند بسیار طولانی تر و یا بسیار کمتراز مدت زمانی باشد که یک کارگر مشابه در کشورهای دیگر با شرایط مشابه صرف می کند. به بیان دیگر، بعضی کشورها در تطبیق شرایط موجود بهتر از کشورهای دیگر عمل می کنند و این امر تا حدی به این خاطر است که این کشورها تدابیر مؤثرتری برای تطبیق دارند، آنهایی که تدابیر مؤثر و کارا ندارند فرصت هایی را از دست می دهند. مثالهای متعددی وجود دارد که نشان می دهد در کشورهایی تجارت آزادتر برای اشتغال مفید بوده و فرصتهای زیادی نیز ایجاد شده است . کمیسیون اتحادیه اروپا محاسبه کرده است که با ایجاد بازار واحد (اتحادیه تجاری )، حدود ۳۰۰ تا ۹۰۰ هزار فرصت شغلی بیشتری حاصل شده است
قیمت فقط5,000 تومان پرداخت و دانلود

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : علیرضا خشاوه پور

شماره تماس : 09357717947 - 05137573265

ایمیل :info@cero.ir

سایت :cero.ir

مشخصات فایل

فرمت : doc

تعداد صفحات : 37

قیمت : 5,000 تومان

حجم فایل : 860 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل