فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

فایلوو

سیستم یکپارچه همکاری در فروش فایل

مقایسه فرآیندهای آوایی پربسامد در گونه کرمانی و فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی

مقایسه فرآیندهای آوایی پربسامد در گونه کرمانی و فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی
مقایسه فرآیندهای آوایی پربسامد در گونه کرمانی و فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی - اهمیت غیرقابل انکار توسعه و تکامل فرهنگ ها همگان را به نقش حیاتی زبان و گویش رهنمون می کند، چرا که فرهنگ ها به واسطه زبانگفتاری یا نوشتاری منتقل می شوند به علاوه، در هر زبان و گویشی بخش عمده تاریخ و هویت فرهنگی جامعه گویشوران آن نهفته است (کریستال، 1385) و به تعبیر اولیور وندل هولمزهر گویش معبدی ست که روح گویشورانش ر در خود جای داده است و آن را پا





فصل اول
مقدمه و کلیات پژوهش






1-1-مقدمه
اهمیت غیرقابل انکار توسعه و تکامل فرهنگ ها همگان را به نقش حیاتی زبان و گویش رهنمون می کند، چرا که فرهنگ ها به واسطه زبان-گفتاری یا نوشتاری- منتقل می شوند. به علاوه،" در هر زبان و گویشی بخش عمده تاریخ و هویت فرهنگی جامعه گویشوران آن نهفته است." (کریستال، 1385) و به تعبیر اولیور وندل هولمز"هر گویش معبدی ست که روح گویشورانش ر در خود جای داده است و آن را پاس می دارد." (به نقل از کریستال، 1385).
به این ترتیب است که گویش شناسی به عنوان شاخه ای از زبان شناسی عملی، که خود نیز در محدوده دانش نوین زبان شناسی قرار می گیرد، به بررسی شیوه ها و تکنیک های علمی پژوهش های زبانی می پردازد (سامارین،1967) و شناخت حاصل از آن می تواند نه تنها در برنامه ریزی زبانی و شیوه فرهنگ نگاری، که در بررسی های فرهنگی( به ویژه فرهنگ عامه ) نیز مورد استفاده قرار گیرد (محبی بهمنی،1382). گویش شناسی در واقع بیان گر این است که زبان اصولا متغیر بوده و گونه های غیر معیار نیز همانند برابر معیار یا رسمی خود نظام منداند. از سوی دیگر، هیچ زبان و گویشی در خلاء و انزوا زندگی نمی کند و زبان ها و گویش ها با یکدیگر در ارتباط هستند و بر هم تاثیر می گذارند و مطالعه علمی، گردآوری و ضبط واژه ها و ترکیبات حاضر در گویش ها و پرداختن به قواعد واجی و آوایی حاکم بر آنها و نیز نحله ارتباطی آنها با دیگر گویش ها می تواند علاوه بر فراهم آوردن مواد خام ارزشمند برای دیگر پژوهش های زبانی، به فهم همگانی های زبانی یاری رساند. از این رو و بنا بر دلایل بوم شناختی، اجتماعی-فرهنگی و زبان شناختی، سعی داریم در این پژوهش به مستندسازی جنبه واجشناختی از یک گونه زبانی حوزه کویر مرکزی ایران، یعنی کرمانی و بیان سطوح تشابه و تفاوت آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی پرداخته شود.

2-1-بیان مسئله
گویش شناسی در مفهوم گردآوری علمی واژه های یک گویش، تجزیه و تحلیل آوایی، صرفی، نحوی و معنایی تهیه واژگان و شناخت زبان مادری شاخه ای از دانش زبان شناسی است که اهمیت و ضرورت آن بر اهل فن پوشیده نیست. از آنجا که گویش های مختلف در معرض خطر نابودی قرار دارند بنابراین بررسی و تدوین گویش ها و مقایسه آنها با فارسی معیار کاری بسیار ضروری بوده و لازم است بررسی وسیع در این زمینه صورت گیرد تا مانع فراموشی و زوال آنها باشیم.
با این همه شک نیست که بررسی گویش ها کاری است تخصصی و تخصص، علاقه و پشتکار محققان را می طلبد که بیش از پیش و با یک عزم همگانی در این امر گام بردارند. مطالعه علمی و گردآوری گویش ها می تواند مواد علمی ارزشمندی را در اختیار ایران شناسان قرار دهد تا با استفاده از آن بتوانند واژگان زبان فارسی را غنی تر سازند. برخی از فواید گردآوری گویش ها عبارتند از شناخت واژه های کهن در متون ادب فارسی، آگاهی از چگونگی دگرگونی های آوایی، صرفی، نحوی، معنایی و واژگانی در طول زمان در مناطق گوناگون، طبقه بندی دقیق تر زبان ها و گویش های ایران، شناخت روابط موجود میان آنها، شناخت آداب و رسوم، باورها و اوضاع فرهنگی و اجتماعی گویشوران، کمک به تهیه اطلس زبان شناسی ایران، فراهم نمودن مواد لازم برای مطالعات تطبیقی- تاریخی و ثبت گویش های رو به زوال برای استفاده پژوهشگران آینده(یعقوبی، 1389).
تغییر در زبان متداوم است اما قابل مشاهده و درک نیست. این تغییر چنان آهسته است که جایگزینی صورت ها و قواعد در یک نسل به ندرت قابل مشاهده است. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و بالا رفتن سطح سواد و فرهنگ جامعه و استفاده از رسانه های جمعی، به ناچار کلمات گویشی در گفتار روزمره کمتر مورد استفاده قرار گرفته و سرعت از بین رفتن گویش ها نیز شدت گرفته است. متاسفانه افرادی که با گویش خاصی صحبت می کنند در مقایسه با گویشوران زبان معیار احساس ضعف کرده و تا حد امکان تلاش می کنند تا شیوه تکلم خود را به آنها نزدیک کرده و این امر زمینه ساز فراموشی گویش هاست.
وقتی یک زبان یا گویش می میرد که دیگر هیچ کودکی آنرا فرا نگیرد.
یکی از دلایل اصلی و انگیزه های مهم برای مطالعه گویش های محلی آن است که بسیاری از زبان های محلی و غیر معیار در حال زوال و خاموشی اند و بنابراین باید به ثبت و توصیف آنها پرداخته و ویژگی های آنها را در مقایسه با زبان معیار مورد بررسی قرار داد.
این فرایند در چند دهه گذشته به عنوان تهدیدی جدی مورد توجه زبان شناسان، گویش شناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. آنها معتقدند با مرگ زبان ها و گویش های محلی نه تنها امکان توصیف و ثبت آنها از بین می رود بلکه بخش مهمی از هویت فرهنگی گروههای قومی- زبانی نیز از بین می رود( مدرسی، 1384). زبان شناسان هشدار داده اند که حدود نیمی از 6000 زبان زنده جهان تا سال 2100 به کلی نابود خواهند شد. در مقابل این هشدار می توان دو رویکرد را برگزید: ( کریستال، 2000).
1- می توان انقراض زبان ها را به عنوان انقراضی میراثی- فرهنگی، خطری جدی قلمداد کرد در این صورت باید با صرف هزینه های گزاف با آن مقابله کرد چرا که هر زبانی می تواند اطلاعات بسیار زیاد مردم شناختی، فلسفی، علوم شناختی و دستوری در اختیار محققان مختلف بگذارد. علاوه بر اینکه زبان ها، بهترین شواهد را برای درک دقیق تر تاریخ حیات بشری در اختیار می گذارند.
2- نگرش دیگر در تضادی آشکار با مورد اول قرار دارد. برای عده ای انقراض زبان ها نه تنها اسباب نگرانی نیست بلکه اتفاق مبارکی است که باید سرعت بیشتری هم بگیرد. از نظر این افراد تنوع کمتر زبان ها به معنای ارتباطات شفاف تر و بهتر میان سخنگویان است. همچنین این افراد معتقدند که هزینه های ترجمه اطلاعات روزانه و اطلاع رسانی به زبان های مختلف بسیار بالا بوده و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. این رویکرد افراطی معتقد به این است که باید اکثر زبان های دنیا راه را برای تسلط و نفوذ یک زبان واحد باز کنند تا حرکت های اقتصادی، اطلاعاتی و اجتماعی سرعت بیشتری بگیرند.
3- این دو نظریه کم و بیش در اکثر مناطق حاوی زبان های در خطر مشاهده می شوند و باید با تاسف گفت که شرایط اجتماعی- سیاسی حاکم بر جهان امروز ذهنیت دوم را به نفع رشد شرایط اقتصادی جامعه، تشویق می کند. دلیل این مطلب آن است که در کشورهایی مانند چین، اندونزی و ایران، کودکانی که به زبان های محلی تحصیل کرده یا آموزش می بینند از مجال زیادی برای عرض اندام در عرصه ملی برخوردار نیستند.
بنابراین شناخت گویش ها و گردآوری واژگان آنها یکی از نیازهای فرهنگی هر ملتی است که در جامعه شناسی، زبان شناسی و شناخت تاریخ و فرهنگ سرزمین آن ملت سودمند است.
در ایران آنچه امروزه به نام گویش های ایرانی شناخته می شود زبان عمومی مردم سرزمین پهناور ایران باستان است. گویش ها جزئی از فرهنگ هر ملت اند که ریشه در قلمرو فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی آن سرزمین و گذشته ملل و اقوام کهنش دارد. حفظ و ثبت گونه های گویشی قبل از نابودی کاری پر اهمیت و خطیر است. سالخوردگان که تنها بازماندگان میراث گویش ها هستند امروز و فردا در می گذرند و ما را از گنجینه ای غنی و ارزشمند محروم می کنند و واژه ها یکی پس از دیگری خاموش می شوند( حسینی، 1384).
با توجه به این که مقوله انقراض گویش ها در ایران جدی است به نظر می رسد که مقامات کشور ما باید تجربه موفق دیگر کشورها را در حوزه مستند سازی زبان ها و گویش های ایرانی به کار بگیرند. گویش های اقلیت های مذهبی ایران (مانند گویش های کلیمیان و زرتشتیان) در خطر انقراض جدی هستند.

همچنین گویش هایی که در مجاورت فارسی یا دیگر گویش های عمده قرار دارند نیازمند مطالعه و توجه بیش از پیش هستند مانند گویش های اطراف کاشان یا گویش های متعدد فارس که مجاور فارسی هستند یا گویشی چون " هورامی " که تحت الشعاع کردی قرار گرفته است. پس آنچه اکنون می توان به عنوان راهکار علمی پیشنهاد کرد نهادینه کردن مستند سازی زبان در کشورمان به شکل زیر است:

الف- شناسایی گویش های در حال انقراض و تعیین اولویت ها
ب- آموزش مهارت های مستند سازی زبان به دانشجویان زبان شناسی و دیگر علاقه مندان
گردآوری تبدیل و فناوری مواد گویشی به صورت های صوتی و تصویری
ایجاد آرشیو دیجیتالی گویش های ایرانی
اتخاذ الگوی استاندارد جهانی برای تجزیه و تحلیل داده ها مانند نظریه بهینگی برای مقایسه گویش های محلی با زبان معیار
ایجاد همایش های مختلف برای تبادل نظر پیرامون فعالیت های انجام شده و رایزنی درباره فعالیت های بعدی.
همچنین یکی از اولین کارهایی که در تمامی بررسی هایی که پیرامون نظام های زبانی انجام می شود، مشخص کردن جایگاه نظام زبانی مورد بررسی نسبت به یک نظام زبانی معیار است. پژوهشگران ، از این جنبه، معمولا تقسیم بندی سه گانه لهجه، گویش، زبان را مورد توجه قرار می دهند(فتحی،1380)
مطابق تعریف اول، که تعریفی جزئی نگر در خصوص تمایز سه گانه فوق است و از آن به عنوان تعریف جزمی یاد می کنیم. هر دو نظام زبانی ای که، فقط در تلفظ پاره ای از صورت ها با یکدیگر تفاوت داشته باشند، ولی واژگان و نحو آنها یکسان باشند، دو لهجه متفاوت از یک زبان دانسته می شوند و به محض مواجهه با نخستین موردهای تمایز واژگانی و یا نحوی دیگر، از حوزه تعریف لهجه خارج شده، و به حوزه گویش وارد شده ایم. سرانجام دو نظام زبانی دارای نظام آوایی، واژگان، و نحو کاملا متفاوت را، دو زبان متفاوت می داند(مشکوه الدینی،1385).
تعریف دوم، تعریفی کلی نگرتر است که به تمایز سه گانه لهجه، گویش، زبان می پردازد، که در اینجا از آن به عنوان تعریف متعادل یاد می کنیم.. مطابق این تعریف، تمایزات واژگانی، و در برخی موارد نحوی، تا زمانی که یک نظام زبانی را از محدوده تعریف لهجه خارج نمی کنند، تفاهم متقابل بین گویش وران دو گونه موردنظر، در حد مطلوبی، برقرار باشد، با مختل شدن تفاهم متقابل بین گویش وران دو نظام زبانی، در یک پیوستار خاص، وارد حوزه تعریف گویش می شویم و، سرانجام، مطابق همین تعریف، نبود تفاهم متقابل بین گویش وران دو نظام زبانی به این معناست که، دو نظام زبانی موردنظر دو زبان متفاوت هستند(فتحی،1380).
پژوهشگر، بر اساس شباهتهای بسیار زیاد، دو نظام زبان کرمانی و فارسی معیار، در نظام آوایی، واژگان، و نحو (این دو در نحو کوچکترین اختلافی با یکدیگر ندارند. واژگان مشترک بسیار دارند، و جنبه هایی از نظام آوایی آنها، کاملا بر هم منطبق اند: از جمله نحوه عمل "تکیه کلمه" در هر دو یکی است) به جرات می تواند ادعا کند که این دو، دو زبان متفاوت نیستند. اما در خصوص گویش یا لهجه بودن نظام زبانی کرمانی، در مقایسه با فارسی معیار، نمی تواند به هیچیک از دو تعریف جزمی و متعادل استناد کند. در هر صورت، به منظور رهایی، از هر گونه تناقض و عدم قطعیت، اصطلاح خنثای "گونه" را برای اشاره به نظام زبان کرمانی انتخاب خواهیم کرد. بنابراین در کل این پژوهش از گونه کرمانی سخن می گوییم و نه لهجه کرمانی یا گویش کرمانی.
گونه کرمانی، گونه ای از زبان فارسی است. وجوه تمایز عمده گونه کرمانی از فارسی معیار، ویژگیهای تلفظی و گنجینه کلمات متمایز آن هستند. مختصه های تمایز دهنده نحوی این گونه، در مقام مقایسه با فارسی معیار، بسیار جزئی و انگشت شمارند، البته اگر نگوییم این دو نظام زبانی، در نحو، کاملا بر هم منطبق اند به طوری که می توان آن را دست کم بسیار نزدیک به فارسی معیار دانست.
بر اساس معیار تفاهم متقابل نیز، قاعدتا بایستی زبان اهالی کرمان را گونه ای از فارسی بدانیم، چرا که هنگام برخورد یک "گویش ور" گونه کرمانی با یک گویش ور فارسی معیار، ظاهرا تفاهم متقابل در حد مطلوبی برقرار است، و تنها این کلمه های متفاوت و شیوه های فراگویی متفاوت آنها، هستند که گاهی این ارتباط را مختل می کنند.
برابر نظریه لّس(1984) واج شناسی در معنای وسیع کلمه به آن شاخه از زبان شناسی گفته می شود که با اصوات زبان سروکار دارد و در معنای اخص آن به نقش رفتار، نظام و اصوات به عنوان عناصر زبانی می پردازد طبق بررسی ها می توان دریافت که واج ها در برخی از بافت های آوایی بر یکدیگر تاثیر می گذارند و در نتیجه به گونه ای تغییر می پذیرند. به بیان دیگر و انگونه که مشکوه الدینی(1385) مطرح می سازد "در برخی موارد،مشخصه های واجی از صدایی به صدای مجاور پیشین یا بعدی گسترش می یابند و موجب می شود که یک واج بر حسب بافت آوایی خاصی که در آن به کار می رود ، با تاثیر پذیری از مشخصه های واجی مجاور با متغیر خاصی به تلفظ درآید."که به این تغییرات واحدهای آوایی بر اثر همنشینی در ترکیب، فرآیندهای آوایی کفته می شود.
.در این تحقیق به مقایسه نظام آوایی گونه کرمانی و فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی می پردازیم نظریه بهینگی به دلیل وجود مفهوم رقابت بین محدودیت های حاکم و متفاوت بودن اولویت بین محدودیت ها در گویش های مختلف برای بررسی های مقایسه ای مناسب تر است. نظریه بهینگی یک الگوی زبان‌شناختی بر پایه این فرضیه است که صورت‌های زبانی ناشی از تعامل میان محدودیت‌های متقابل و متضاد هستند. این نظریه در روند تکوین دستور زایشی توسط الن پرینس و پل اسمولنسکی پدید آمد و سپس توسط پرینس و جان مک‌کارتی گسترش یافت. این نظریه بیشتر در حوزه واج‌شناسی به کار می‌رود، اما در سایر حوزه‌ها مانند نحو، معنی‌شناسی و کاربردشناسی نیز کاربرد دارد. دو محدودیت در این نظریه مورد بررسی قرار می‌گیرند: محدودیت نشانداری و محدودیت وفاداری (بی جن خان،1384)
واج شناسی بهینگی شامل تعدادی محدودیت های جهانی قابل نقض است که بر درونداد اعمال می شود تا برونداد بهینه که کمترین تخلف را از این محدودیت ها دارد حاصل شود. دو نوع محدودیت در واج شناسی بهینگی مطرح می‌شود که عبارتند از 1- محدودیت نشان‌داری که برای تشخیص عنصر نشان‌دار یا بی‌نشان ملاک‌هایی مانند دارا بودن مختصه و یا عدم آن، همچنین فراوانی یک عنصر زبانی به نسبت باقی عناصر متقابل ارائه شده است. محدودیت دوم عبارت است از محدودیت پایایی (وفاداری) یا Faithfulness: منظور از پایایی یا وفاداری، محدودیتی است که مانع از تبدیل A به B می‌شود چون در این صورت فاصله بین A و B زیاد می‌شود. اگر بخواهیم این مفهوم را عینی تر و ملموس تر کنیم باید بگوییم که این محدودیت بر واج‌های زیرساختی اعمال می‌شود و مانع از هرگونه تغییر در آن واج زیرساختی می‌شود نتیجه هم این می‌شود که واج روساختی به همان صورتِ واج زیرساختی باقی می‌ماند و دستخوش هیچگونه تغییری نمی‌شود (مک کارتی،2004) .
این محدودیت ها اغلب با یکدیگر در تعارض اند و در نظریه بهینگی با رتبه بندی محدودیت ها به منظور استخراج برونداد بهینه برطرف می شوند.برای تعیین برونداد بهینه محدودیت بالاتر بر محدودیت پایینتر برتری دارد البته ترتیب محدودیت ها در زبان های مختلف متفاوت است.در نظریه بهینگی محدودیت های نشانداری و پایایی از ویژگی های واحدهای زنجیری، زیرزنجیری و ساخت هجا مایه می گیرند (مک کارتی و پرینس،1994) .
بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر به این صورت مطرح می شود که فرآیندهای پربسامد واجی در گونه کرمانی کدامند؟ و سوال دوم اینکه در مقایسه گونه کرمانی و فارسی معیار چه محدودیت هایی، در بازنمود برونداد بهینه، در اولویت قرار می گیرند؟

3-1-اهمیت و ضرورت پژوهش
ایران را می توان یک کشور چند زبانه دانست زیرا در محدوده ی مرزهای سیاسی آن گروههای قومی گوناگونی زندگی می کنند و هر یک به طور عمده در قلمرو خود به زبان های بومی یا مادری خویش سخن می گویند اما در عین حال تنها زبان رسمی در ایران فارسی است( مدرس، 1387).
گویش های ایرانی در ادوار مختلف و در نقاط مختلف ایران تنوع زیادی دارند که بعضی از آنها منسوخ شده و برخی دیگر در حال فراموشی هستند.

مشخصات فروشنده

نام و نام خانوادگی : شادمان روستا ناوی

شماره تماس : 09195145166

ایمیل :mohandesbartar@gmail.com

سایت :fileyar.ir

مشخصات فایل

فرمت : docx

تعداد صفحات : 80

قیمت : برای مشاهده قیمت کلیک کنید

حجم فایل : 308 کیلوبایت

برای خرید و دانلود فایل و گزارش خرابی از لینک های روبرو اقدام کنید...

پرداخت و دانلودگزارش خرابی و شکایت از فایل