بررسی رژیم حقوقی قراردادهای منعقده میان دولت و شرکتهای خارجی راجع به منابع طبیعی نفت - پایان نامه بررسی رژیم حقوقی قراردادهای منعقده میان دولت و شرکتهای خارجی راجع به منابع طبیعی نفت در 145 صفحه ورد قابل ویرایش
پایان نامه بررسی رژیم حقوقی قراردادهای منعقده میان دولت و شرکتهای خارجی راجع به منابع طبیعی نفت در 145 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه...................................................................................................... 1
فصل یکم: سوابق و مفاهیم راجع به قراردادهای نفتی
بخش یکم : مفاهیم اساسی راجع به قراردادهای نفتی.............................. 5
گفتار یکم- تعریف نفت و قراردادهای نفتی بین المللی........................................................... 5
گفتار دوم- منابع طبیعی در متون حقوقی بینالمللی............................................................. 10
بند یکم ـ منشور ملل متحد:....................................................................................................... 10
بند دوم ـ قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل:............................................................. 10
بند سوم ـ حقوق دریاها................................................................................................................ 14
گفتار سوم- شرکتهای فراملیتی و شخصیت حقوقی آنان در حقوق بینالملل 15
بخش دوم : تاریخچه قراردادهای نفتی..................................................................... 26
گفتار یکم- پیشینه تاریخی قراردادها در فقه امامیه و سایر مذاهب اسلامی 26
گفتار دوم- قراردادهای نفتی از ابتدا تا دهه 1950 میلادی.............................................. 31
گفتار سوم- قراردادهای نفتی از دهه 1950 به بعد............................................................. 34
بخش سوم : وضعیت حقوقی قراردادی نفتی امروزین............................. 37
گفتار یکم- مراحل و مدت قراردادهای نفتی جدید................................................................ 37
گفتار دوم- قراردادهای امتیاز...................................................................................................... 38
گفتار سوم- قراردادهای مشارکت............................................................................................... 41
مبحث اول: قراردادهای مشارکت در تولید.............................................................. 41
مبحث دوم: قراردادهای مشارکت در سود................................................................ 43
مبحث سوم: قراردادهای مشارکت در سرمایه گذاری........................................... 43
گفتار چهارم- قراردادهای خرید خدمت.................................................................................... 45
مبحث اول- قراردادهای خرید خدمت مخاطره پذیر:........................................... 45
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مبحث دوم- قراردادهای خرید خدمت صرف.......................................................... 46
گفتار پنجم- قراردادهای بیع متقابل......................................................................................... 47
مبحث اول- خصوصیات کلی قراردادهای بیع متقابل............................................. 47
بند یکم: تاریخچه..................................................................................................... 47
بند دوم: تعریف قراردادهای بیع متقابل................................................................ 48
بند سوم: انواع قراردادهای بیع متقابل.................................................................. 49
مبحث دوم- خصوصیات قراردادهای بیع متقابل در صنعت نفت......................... 50
بند یکم: نکات مثبتحقوقی قراردادهای بیعمتقابل برایکشور میزبان........ 51
بند دوم: نکات منفی حقوقی قراردادهای بیع متقابل برای کشور میزبان..... 52
مبحث سوم- قراردادهای بیع متقابل نفتی در حقوق ایران................................... 54
بند یکم: منابع و متون قانونی حاکم..................................................................... 54
بند دوم: تشریفات عقدقراردادهایبیعمتقابل و الزامات حقوقی آن................. 57
بند سوم: آثار نفوذ اسناد بینالمللی درقراردادهای بیعمتقابل نفت وگاز ایران 60
فصل دوم: تئوریهای حقوقی و وضعیت حقوقی قراردادهای نفتی در حقوق بین الملل
بخش یکم: تئوریهای حاکم بر قراردادهای نفتی.................................... 64
گفتار یکم- نظریه قراردادهای بدون قانون............................................................................. 64
گفتار دوم – نظریه «حقوق عرفی تجاری» (Lex Mercatoria)......................................... 66
گفتار سوم: نظریه قراردادهای اداری......................................................................................... 68
گفتار چهارم- نظریه قراردادی بینالمللی شده Internationlized contracts 78
گفتار پنجم: نظریه اصول حقوق عمومی.................................................................................. 79
فهرست مطالب
عنوان صفحه
بخش دوم: آثار حقوق بین الملل بر قراردادهای نفتی.............................. 81
گفتار یکم: قاعده وفای به عهد و قاعده ربوس....................................................................... 81
گفتار دوّم: حق ملتها بر توسعه................................................................................................. 95
مبحث اول: ماهیت حق بر توسعه............................................................................ 95
مبحث دوم: منابع حق بر توسعه............................................................................... 96
گفتار سوم: حاکمیت بر منابع طبیعی و تئوری بینالمللی شدن قراردادها 103
گفتار چهارم : ماهیت متحول قراردادهای نفتی................................................................... 115
نتیجه گیری:................................................................................................................................ 120
فهرست منابع فارسی.................................................................................................................. 122
فهرست منابع لاتین................................................................................................................... 126
فهرست دعاوی............................................................................................................................ 129
فهرست قطعنامه ها و اسناد..................................................................................................... 130
الحاقات...........................................................................................................................................
مقدمه
حقوق اقتصادی شاخهای از علم حقوق است که دامنهی خود را هم در حقوق داخلی و هم در حقوق بینالملل گسترده است. در این شاخه حقوق انتزاع صرف جایی ندارد و پراکسیس (عمل بر پایه نظر) جایگاه عمدهای دارد. مباحث مطروحه از دو منبع سرچشمه میگیرند:
درگیری حقوقی و فلسفی در رجحان منافع عمومی و خصوصی بر هم و همچنین تلاش های حقوقی ـ اقتصادی در بر هم زدن رابطه یکجانبه کشورهای شمال و جنوب در روند استعمارزدایی و پس از آن.
در تحقیق پیش رو منظور ما از قراردادهای منعقده راجع به منابع طبیعی قراردادهای اکتشاف و بهره برداری است (Exploiation) و مباحث شامل قراردادهای پائین دستی مانند فروش نفت خام یا فرآوردههای نفتی و غیره نخواهد بود.
فرض اساسی در این تحقیق این است که، در قراردادهای نفتی باید همواره تعادلی میان «قاعدهی وفای به عهد» و «تعادل قراردادی» برقرار باشد. بر پایه این فرض ما به دنبال پاسخ این سؤال اساسی هستیم که آیا کشورهای صاحب منابع طبیعی (به طور خاص نفت) با توجه به اثر تحولات ایجاد شده در حقوق بین الملل حق جرح و تعدیل و انتفاء قراردادهای راجع به منابع طبیعی را خواهند داشت و به بیان دیگر آیا تئوری حاکمیت قانون ملی و تئوری حاکمیت قواعد بینالملل (بین المللی شدن قراردادها) بر هم غلبه نمودهاند یا در یک رابطه سنتزیک به یک تعادل رسیدهاند. روش تحقیق به صورت کتابخانهای است.
در فصل نخست این نوشتار، با این اعتقاد که سیر تاریخی قراردادها میتواند حقیقتاً منشأ بسیاری از استدلالها و نگرانیها را آشکار کند، به این مطلب پرداخته شده است. همچنین صورتهای نوین قراردادهای نفتی، از لحاظ خصوصیات حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. برای مثال خواهیم دید که برخی از جنبههایی «حقوق در حال شکلگیری» - برای مثال قراردادهای توسعه- چگونه در کاهش مدت زمان قراردادها، یا کنترل منابع و یا الزامات در انتقال تکنولوژی، رخ مینمایاند. در بخشهایی از فصل نخست، برخی از مباحث – برای مثال در خصوص تئوریهای حقوقی- برای احتراز از چند بارهگویی به اختصار بیان شده و عمده استدلالات، به تدریج در ضمن بحث و در موقعیت مناسب دیگر، ارائه گردیده است.
در فصل دوم، به تعارضات و مباحث فنی حقوقی این قراردادها پرداخته شده است. ملاحظه خواهید کرد که قراردادهای نفتی، قراردادهایی پیچیده بوده و جنبههای اقتصادی سرمنشأ بسیاری از قواعد حقوقی است.
یکی از محدودیتهای عمده در تعقیب این بحث – در جایی که به طور اخص قراردادهای نفتی مورد نظر بود- این بود که، در ایران، با وجود اینکه پرسابقهترین کشور واگذار کننده امتیاز و بعدها از پیشروان تحولات حقوقی در زمینه نفت بوده است به دلیل محرمانه تلقی شدن قراردادها و اسناد، دسترسی به آخرین مدارک، عملی تقریباً غیر ممکن است. این وضعیت عیناً در مورد سایر کشورها و یا شرکتهای عمده نفتی وجود داشته و این باعث میشود گاهی مباحث – البته به نحوی که در حقوق بین الملل عمومی چندان هم غیر معمول نیست – به رویهها و داوریهایی که اکنون آشکار گردیدهاند محدود شوند.ضمناً منابع موجود در کتابخانههای تخصصی هم بطور عمده، به استثنای برخی زمینههای خاص، مانند جنبههای محیط زیستی صنایع نفت و یا مسائل فنی، مربوط به دهه 1970 میلادی میباشد. وضعیت پیش گفته باعث میشود که کتابهای مرجع راجع به جنبههای عمومی قراردادهای نفتی هم محدود باشند.
بخش یکم : مفاهیم اساسی راجع به قراردادهای نفتی
گفتار یکم : تعریف نفت و قراردادهای نفتی بین المللی
تعریف ما از نفت، مبتنی بر متون رسمی قانونگذاری ایران، خواهد بود. در اینحال باید به این نکته توجه کرد که قانونگذار ایرانی، به دلایل خاص حقوقی، تعاریف خاصی از نفت دارد که بدان اشاره خواهیم کرد. از لحاظ شیمیایی، نفت ترکیبی از هیدروکربنها با زنجیرههای بلند کربنی است که به دلیل پیوندهای کربنی، مقدار قابل توجهی انرژی در خود ذخیره میکند. به عبارت دیگر نفت، صرفنظر از ماهیت دقیق شیمیاییاش به عنوان حامل انرژی در نظر گرفته میشود، اما به طور دقیق مخلوطی از هیدروکربورها… با وزن مولکولی بالا تشکیل میشود.
در تبصره 1 ماده 1 قانون «تفحص، اکتشاف نفت در سراسر کشور و فلات قاره» مصوب 2/5/1326 (نخستین قانون نفت ایران) آمده: منظور از کلمه نفت، در این قانون عبارت است از نفت خام، گاز طبیعی، آسفالت و کلیه هیدروکربورهای مایع اعم از اینکه بحالت طبیعی یافت شود یا به وسیله عملیات مختلف از نفت خام و گاز طبیعی جدا شده و نیز فرآوردههای مهیای استفاده یا نیمه تمامی که از مواد مزبور به وسیله تبدیل گاز به مایع، یا تصفیه یا عمل شیمیایی یا هرگونه طریق دیگر، اعم از آنچه اکنون معمول است و آنچه در آینده معمول شود بدست آید».
در قانون نفت مصوب 8/5/1353، نفت بدین ترتیب تعریف شده است:
«نفت عبارت است از نفت خام، گاز طبیعی، آسفالت، کلیه هیدروکربورهای مایع، اعم از اینکه بحالت طبیعی یافت شود و یا به وسیله عملیات مختلف از نفت خام و گاز طبیعی جدا شود و فرآوردههای مهیای استفاده، یا نیمه تمامی که از مواد مزبور به وسیله تبدیل گاز به مایع یا تصفیه یا عمل شیمیایی و یا هرگونه طریق دیگری اعم از آنچه اکنون معمول است و آنچه در آینده معمول شود بدست آید»؛ در اینحال منابع نفتی بدین ترتیب تعریف شده است که: «عبارت است از کلیه منابع و ذخایر زیرزمینی اعم از اینکه در خشکی یا در مناطق دریایی واقع باشد» و در این قانون، عملیات نفتی عبارت است از:
«اعم است از کلیه عملیات مربوط به اکتشاف، بهرهبرداری، پالایش، حمل و نقل و پخش، خرید و فروش نفت».
در نهایت طبق قانون نفت مصوب 1366 (9/7/1366) نفت عبارت است از:
«کلیه هیدروکربورها به استثنای ذغال سنگ به صورت نفت خام، گاز طبیعی، قیر، و پلمبه سنگهای نفتی و یا شنهای آغشته به نفت، اعم از آنکه در حالت طبیعی یافت شود یا به وسیله عملیات مختلف از نفت خام و گاز طبیعی بدست آید».
و نیز در مورد عملیات نفتی آمده است:
«عبارت است از کلیه عملیات مربوط به صیانت و بهرهبرداری از منابع نفتی مانند تفحص، نقشهبرداری، زمینشناسی، اکتشاف، حفاری، استخراج، تحصیل اراضی لازم و تهیه و اجرای طرحهای سرمایهای برای احداث تأسیسات و صنایع و ایجاد و توسعه و تحدید آنها و حفاظت و حراست از تأسیسات و واحدهای مربوطه به صنعت نفت، همچنین عملیات تولید و قابل عرضه کردن نفت خام، گاز و سایر هیدروکربورهای طبیعی به استثنای ذغال سنگ، تصفیه نفت خام و نیز فرآوردههای فرعی و مشتقات نفتی و جمعآوری و تصفیه گاز طبیعی و تولید گاز و محصولات همراه، استفاده از فرآوردهها و مشتقات نفتی و گازی در تولید انواع محصولات پتروشیمی، حمل و نقل، توزیع، فروش و صدور محصولات نفت و گاز و پتروشیمی و فعالیتهای تجاری مربوط به صادرات و واردات و تولیدات نفت و گاز پتروشیمی و تهیه و تولید کالاها و مواد صنعتی و مورد استفاده در نفت و ایجاد تسهیلات و خدمات فنی برای عملیات و آموزش و تأمین نیروی کار مشخص».
اساتید حقوق موضوع قراردادهای نفتی را عبارت از: اکتشاف، استخراج و فروش نفت میدانند.
خصوص اینگونه امتیازات است.»
باید این نکته را در نظر بگیریم، چنانکه داوران هم تذکر دادهاند، به راستی میان فرق اسلامی و فقها اختلاف نظر فراوان وجود دارد، اما نکاتی اساسی در میان است که استخراج آنها مفید فایده خواهد بود.
فقهای اسلامی، معادن را به دو دسته ظاهر و باطن تقسیم کردهاند، یعنی معادن سطح الارضی و تحتالارضی و نفت را در شمار معادن دسته اول دانستهاند و این بدلیل امکان استفاده از معادن سطحی نفت بوده. برخی از فقهاء گفتهاند که حکومت نمیتواند بهرهبرداری از این معادن را به شخص خاصی واگذار کند. چون همه مردم در آن مشترکند و هیچ کس در اینباره حقی بیش از دیگران ندارد، اما برخی از فقهاء گفتهاند که حکومت با توجه به حقوق منتفعین میتواند چنین عملی انجام دهد. در مورد معادن باطنه یا تحتالارضی (که امروزه معادن نفت از جملة آنها میباشند) در میان حقوقدانان اسلامی دو نظر وجود دارد، یکی آنکه واگذاری آنها به افراد خاص جایز نیست، بلکه همه مردم به عنوان عضو جامعه اسلامی در آن مشترکند؛ اما در معتقدین هم اختلاف نظر وجود دارد: دستهای گفتهاند این واگذاری فقط به عنوان بهرهبرداری (اقطاع الاستقلال) است و آنچه را که استخراج میکنند مالک میشوند، ولی مالک رقبة معدن نیست و حق ندارد معدن را به دیگری بفروشد و در صورت فوت او نیز به وراث منتقل نمیشود. حتی در حال حیات در صورتیکه دارندة حق، عملاً از بهرهبرداری خودداری نماید، حق او ساقط میشود و معدن به مالک اصلی، یعنی عموم مردم باز میگردد؛ اما دسته دیگر گفتهاند که واگذاری مذبور موجب تملیک است (اقطاع التملیک). بدین ترتیب کسی که معدن به او وگذار شده است میتواند آن را به هر کس که بخواهد انتقال دهد و معدن جزو ماترک به ورثه منتقل میشود.
قانون مدنی ایران هم که معمولاً از مشهور فقهای امامیه پیروی کرده است در ماده 161 خود از همین تفکر پیروی میکرده با این تفاوت که این معادن را قابل حیازت میداند، چنانچه مرحوم دکتر حسن امامی، ضمن تقسیم معادن به روش سابق الذکر، معادن باطنی از جمله نفت را قابل تحجیر و حیازت میداند (و البته به تحولات حقوق جدید و عمومی بودن این معادن اشاره میکند.)
محصولات نهایی و امکانات مزبور را خریداری کند .
قرارداد بیع متقابل در ساده ترین حالت خود، به صورت یک قرارداد دوجانبه می باشد که حقوق و تعهدات مربوط به فروش تجهیزات- تکنولوژی در قرارداد اولیه و تعهدات مربوط به فروش محصول بدست آمده ناشی از بکارگیری تجهیزات- تکنولوژی مذکور، در قرارداد بیع مقابل درج میگردد و طرفین به ترتیب نقش فروشنده، خریدار را در مقابل یکدیگر بر عهده خواهند داشت .
در متون داخلی ایران، ماده 2 مصوبه شماره 50991/ت 21560 هـ مورخ 11/11/1379 موضوع آیین نامه چگونگی قراردادهای بیع مقابل غیرنفتی این قراردادها را به این شرح تعریف نموده است:
بیع متقابل یا معاهدات دوجانبه به مجموعه ای از روشهای معاهداتی اطلاق میشود که به موجب آن، سرمایه گذار تعهد می نماید، تمام یا بخشی از تسهیلات مالی (نقدی و غیرنقدی) را برای تأمین کالاها و خدمات موردنیاز، شامل کالاهای سرمایه ای یا واسطهای یا مواد اولیه یا خدمات، جهت ایجاد، توسعه، بازسازی و اصلاح واحد تولیدی یا خدماتی در اختیار سرمایه پذیر قرار دهد و بازپرداخت تسهیلات شامل اصل و هزینههای تبعی آن را از محل صدور کالا و خدمات تولیدی سرمایه پذیر دریافت کند.
بند سوم- انواع قراردادهای بیع متقابل:
1- مطابق راهنمایی منتشره از سوی کمیسیون ملل متحد برای اروپا، بیع متقابل در ساده ترین شکل تنها بین دو طرف انجام میشود که یک طرف حقوق و تعهدات فروشنده در معامله اولیه و خریدار در معاهدات بیع متقابل را به عهده میگیرد و طرف دیگر نقش فروشنده و خریدار را در جهت معکوس به عهده خواهند داشت .
2- اشخاص ثالث به عنوان فروشندگان مکمل (Implement Sellers): ممکن است خریدار تجهیزات، تکنولوژی موضوع معامله اولیه را به طور مشخص مورد استفاده قرار ندهد، بلکه آن را به نفع شخص ثالثی که بعدها تسهیلات تولیدی را فراهم میآورد، خریداران یا جواز آنها را کسب نماید، در این صورت احتمال دارد تولیدات عاید از بیع متقابل، از شخص ثالث (و نه خریدار اولیه) ابتیاع شود.
3- اشخاص ثالث به عنوان خریدار مکمل (Implement Buyer): در مواردی که تولیدات متقابل برای مصرف داخلی کشور فروشنده اولیه متناسب نباشد، اغلب موافقت میشود که فروشنده اولیه حق داشته باشد، تعهد خود را مبنی بر خرید تولیدات بیع مقابل را به اشخاص ثالثی واگذار نماید.
مبحث دوم: خصوصیات قراردادهای بیع مقابل در صنعت نفت
در قرارداد بیع متقابل، که معمولاً در دسته بندی قراردادهای خرید خدمت جای میگیرد. شرکت سرمایه گذار خارجی، کلیه وجوه و سرمایه گذاری، مانند نصب تجهیزات، راه اندازی و انتقال تکنولوژی را بر عهده گرفته و پس از راه اندازی، به کشور میزبان واگذار میکند. بازگشت سرمایه و همچنین سود سرمایه شرکت سرمایه گذار از طریق دریافت محصولات تولید صورت می پذیرد.
علت طبقه بندی قرارداد بیع متقابل در رده قراردادهای خرید خدمت، این است که در مقابل سرمایه گذاری و عملیات اکتشاف، تولید و توسعه، مالکیت به سرمایه گذار اعطا نمی گردد و دولت میزبان نیز مشارکتی در تولید یا سرمایه گذاری با شرکت نفتی نخواهد داشت. بازپرداخت اصل و سود سرمایه گذار (شرکت عامل) از محل تولید یا توسعه میادین نفت و گاز یا فرآورده های نفتی و میعانات گازی تأمین خواهد شد. این پرداختها به صورت نقدی و غیرنقدی امکانپذیر است.
این نوع قراردادها در کشورهایی که قوانین آنها هرگونه واگذاری مالکیت (اختیار) به بخش خصوصی یا خارجی را نفی نموده است، همچنین آن دسته از کشورها که امکان مشارکت در تولید یا سرمایه گذاری مشترک با خارجیان برای آنها وجود ندارد مورد استفاده قرار میگیرد.
بند یکم ـ نکات مثبت حقوقی قراردادی بیع متقابل نفتی برای کشور میزبان
1- حکومت و مالکیت کامل کشور میزبان بر منابع هیدروکربنی؛ بنابراین پس از پایان دوره پرداخت اصل و بهره سرمایه و پاداش پیمانکار، شرکتهای پیمانکار دارای هیچگونه حقی در میادین نفت و گاز کشور میزبان نخواهند بود. این امر در مورد کشورهایی که مالکیت منبع غیرقابل انتقال است، میتواند راهگشا باشد.
2- بازپرداخت هزینه های سرمایه ای و غیرسرمایه ای به همراه اصل سرمایه و سود توافق شده، از فروش نفت یا گاز همان پروژه تأمین خواهد شد. این در موادی که کشور فاقد اعتبارات لازم باشد یا تحت تحریمهای خاصی قرار گرفته باشد، میتواند منبعی برای سرمایه گذاری در بخشهای سرمایه بر باشد.
3- شرکت پیمانکار وظیفة تأمین همه سرمایه موردنیاز عملیات اکتشاف، توسعه، نوسازی و بازسازی میادین را بر عهده دارد.
4- کنترل کامل کشور میزبان بر عملیات تولید: کارفرما در کلیة مراحل اجرای طرح توسعه اعم از طراحی، مطالعات مهندسی پایه، اجرا (شامل مهندسی تفصیلی،خرید تجهیزات، ساختمان، نصب و راه اندازی) حق نظارت (شامل نظارت عالی و کارگاهی) دارد و کلیه تصمیم گیریهای مربوط به اجرای طرح لزوماً باید به تصویب وی برسد. بنابراین حقوق قابل مراجعه ای برای کشور میزبان در نظر گرفته میشود.
5- اعمال نظرات فنی و مالی کشور میزبان: پس از پایان دوره عملیات اجرایی پروژه (راه اندازی و شروع تولید)، کشور میزبان کنترل عملیات را به عهده خواهد گرفت و مسوول تأمین هزینه عملیات جاری خواهد بود. در مجموع پیمانکار، وظیفة تأمین مالی طرح (به صورت کامل)، مسئولیت اجرا و مهندسی، سفارشات، ساخت و نصب، درخواست تصویب از کشور میزبان (به وسیلة کمیتة مشترک مدیریت)، انتقال تکنولوژی، آموزش، راه اندازی و تحویل میدان به کشور میزبان را داراست و کلیه مراحل مزکور، تحت نظارت فنی و مالی کشور میزبان صورت میگیرد.
بند دوم- نکات منفی حقوقی قراردادهای نفتی بیع متقابل برای کشور میزبان
گفتار سوم: نظریه قراردادهای اداری
یکی از اصلیترین اندیشهها در خصوص ماهیت قراردادهای منعقده میان دولت و شرکتهای فراملیتی و یا اصولاً اشخاص خصوصی است. بنظر میرسد دولتها همیشه در روابط خود از تواناییها و اختیارات ویژهای استفاده کردهاند. در دوران مدرن این تواناییها و اقتدارات به نظم درآمدهاند و خصوصاً با قدرت گرفتن سیستمهای سوسیالیستی، وجهه جدیدی پیدا کرده بودند.
فلسفه وجودی این قراردادها را نویسندگان اداره منافع عمومی جامعه میدانند به طوریکه گفتهاند «دولتها اخیراً از اختیارات خود جهت تنظیم شرایط استخدام، توسل به روشهای تجاری محدود کننده و انحصار طلبانه و حمایت از مصرف کننده بهره گرفتهاند. حضور روز افزون دولت در تعیین شرایط بازار و اقتصاد به میزان قابل توجهی از دامنة نفوذ حاکمیت افراد در قراردادها کاسته است. به طوریکه با تأکیدی که بر نقش دولت در تنظیم و سامان دهی اقتصادی به عمل میآید، دیگر این اصل که اصل آزادی و لزوم قراردادها، نتواند مداخله دولت را در چهارچوب معاملات تجاری خود محدود کند، محل بحث و تردید است. به خاطر تمام این تحولات است امروز باید در ارزش و جایگاه دکترین حاکمیت اراده در قراردادها به عنوان یک اصل مطلق حقوقی تردید روا داشت.
در تعریف قراردادهای اداری آوردهاند که: «قراردادی است که یکی از سازمانهای اداری یا با نمایندگی از آنها از یک سو با هر یک از اشخاص حقیقی یا حقوقی از سوی دیگر، به هدف انجام یک عمل یا خدمت مربوط به منافع عمومی، بر طبق احکام خلاصه (نوعاً ترجیحی یا امتیازی و بعضاً حمایتی) منعقد میکند و رسیدگی به اختلافات ناشی از چنین قراردادی (اختلاف در تعبیر، تفسیر و اجرا) در صلاحیت دادگاههای اداری میباشد. همچنین: «قراردادی که یکی از اشخاص موضوع حقوق عمومی به قصد اداره خدمات عمومی یا امور عمومی یا استفاده از شروط غیر معمول در حق خصوصی با شخص دیگری منعقد میکند، قرارداد اداری نامیده میشود». یکی دیگر از اساتید در تعریفی شبیه به تعریف بالا بیان نمودهاند که: «اصطلاح علمی ناظر به قراردادهایی است که لااقل یک طرف آن ادارهای از ادارات عمومی بوده و برای تأمین پارهای از خدمات عمومی و به عنوان حقوق عمومی منعقد میشود، مانند عقد راجع به خدمات عمومی (چون قراردادی که به موجب آن، امتیاز استخراج معدنی به اشخاصی داده شود یا کشیدن خطوط آهن به شرکت مخصوص اعطاء گردد».
بخش دوم: آثار حقوق بین الملل بر قراردادهای نفتی
گفتار یکم: قاعده وفای به عهد و قاعده ربوس
در این بخش به بررسی وضعیت قاعده وفای به عهده (Pacta sunt servanda) و قاعدهای که در وهله اول نقیض آن به نظر میرسد میپردازیم: قاعدة ربوس (Rebus). دلیل این است که چنانچه معتقد باشیم که قراردادهای سنتی تحت حاکمیت قواعد حقوق بینالملل قرار خواهند گرفت و یا چنانچه استدلال خواهیم نمود، بر اثر ماهیت دیالکتیکی قواعد حاکم، قواعد ملی توسط این قواعد تصحیح و مقید میگردند و یا چنانچه این وظیفه را بر عهده «قواعد کلی حقوقی» بدانیم، این موضوع کاملاً اهمیت پیدا خواهد کرد که بدانیم این قواعد کدامند و تا کجا اثر گذار میباشند برای مثال، در رأی داوری معروف به «امین اویل» در قراردادهایی که به زعم داور «غیر محلی» یا «ملی شده» به شمار میآمدند، نظام حقوقی فراملی بر پایه پنج اصل حقوقی یعنی اصل وفای به عهد اصل حق مکتسبه، اصل حسن نیت، اصل جبران خسارت کامل و اصل بازداری یا منع انکار بعد از اقرار (استاپل) ایجاد شده است. لازم به ذکر است که ما بدنبال تحلیل این بخش از رأی، بطرز اخص نیستیم و سلسله استدلال خود را ایجاد و دنبال خواهیم نمود. اما قاعدة وفای به عهد که از آن در حقوق بینالملل با عبارت Pacta sunt servanda یاد میشود چه رابطهای با قاعده ربوس (اصل تغییر اوضاع و احوال) میتواند داشته باشد؟
به نظر میرسد در این نکته که این اولی از قواعد مسلم حقوق بینالملل نامیده، محل هیچ بحثی نیست؛ نکته جالب این است که این قاعده از لحاظ تاریخی در همه سیستمهای ملی جزو شاخصترین قواعد بوده، و از لحاظ زمانی بدون شک قبل از شکلگیری حقوق بینالملل وجود داشته است، یعنی واجد خصیصهای است که بنای اصلی معاهدات را تشکیل میدهد.
ماده 26 عهدنامه وین 1969 به نظر دارای خصیصهای عرفی است. در ضمن اینکه میتوانیم بگوییم این عرف در همه سیستمهای عمده جهان (بند ج ماده 38 اساسنامه دیوان دائمی دادگستری) از اصول بسیار مهم و اساسی است. برخی از حقوقدانان مانند «کلسن» آن را از اصول اساسی میداند که بر اساس تئوری «حقوق محض» وی، زیربنای هر سیستم حقوقی است. حقوقدان برجستهای مانند «ژرژ سل» گفته است:
«نظم عمومی از هیچ مقولهای به این اندازه حمایت نمیکند که اشخاص بالغ و مخیّر از اهلیت کامل تنظیم قرارداد، برخوردار بوده و پیمانهایی که مولود ارادة آزاد و عاری از عیب ایشان است، محترم شناخته و به وسیله محاکم به اجراء در میآیند؛ بنابراین با وجود چنین قاعدهی برجستهای در نظم عمومی، نمیتوان به آسانی در اصل آزادی قرارداد مداخله کرد.
در خصوص اصل الزام آور بودن قراردادها در حقوق داخلی گفته شده است که: «این اصل ناشی از اصل آزادی قراردادی است و اصل آزادی قراردادی نیز وابسته به اصل حاکمیت اراده و همه این قواعد نشأت گرفته از مکتب اصالت فرد است. این مکتب به خصوص در قرن هجدهم و نوزدهم در کشورهای اروپایی اعتبار خاصی داشت و در بسیاری از مسایل اقتصادی و قانونگذاریها، مکتب اصالت فرد نقش فوقالعادهای داشت. بعد از جنگ جهانی اول و دوم، دیگر وضعیت آن روزگار دولتها، حکومتها و قانونگذارها را ناگزیر میکرد تا حدی وارد توافقات خصوصی بشوند و از بعضی از طبقات حمایتهای خاصی کنند … از جمله در قراردادهای کار و کارگری … استدلال هم این بود که اصل آزادی قراردادی درجایی قابل استناد است و طرفین باید پایبند و ملزم به آن باشند که بین طرفین قرارداد از هر جهت تساوی برقرار باشد … بنابراین بدون اینکه وارد این حیطة دقیق شویم، میتوانیم بگوئیم مطابق این قاعده در همه سیستمهای حقوقی، به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم با گسترش حقوق سوسیالیستی و متأثر از آموزههای آن، منابع عمومی غیر از حقوق خاص حکومتها که همواره وجود داشته است اصل آزادی و «تقدس قراردادها» را تحت تأثیر قرار داده است. واقعیت این است که در نظامهای حقوق داخلی بیشتر اصل حرمت و لزوم قراردادها، از تحولات ناشی از گذشت زمان مصون نمانده. برای مثال در حقوق در انگلستان تا نیمه دوم قرن نوزدهم مسئولیت طرفین در قبال عدم اجرای قرارداد مطلق بود و بعد از آن تغییراتی ایجاد شد.
قابل ذکر است که قاعده حق مکتسب از پایههای اصل «لزوم قراردادها» شمرده شده؛ از آنچه گفته شد، خود پیداست که حقوقدانان بر دو دسته شدهاند:
دسته نخست: آنان که معتقدند اصل وفای به عهد باعث میشود تا قراردادهای نفتی از این قاعده و به طور مطلق پیروی کنند؛ یعنی این اصل دارای حالتی مطلق است و در اینحال تفاوتی میان اینکه قرارداد از جمله قراردادهای وابسته به سیستم حقوق ملی بوده یا پیرو قراردادهای بینالملی شده باشد فرقی نمیکند. به بیان دیگر اثر این قاعده چه به عنوان مصحح قواعد حقوق ملی باشد و یا تنظیم کننده قاعدة رفتاری بینالملی مطلق است و تحت تأثیر عامل دیگری نیست. چنانچه دیدیم، داور در رأی خود در قضیه امین اویل، از این نظر پیروی کرده است و این قاعده را از پایههای رابطه حقوقی دو جانبه میان دولت ملی و شرکت خارجی دانسته است و یا این که پروفسور «وهبرگ». پس از بررسی ریشه حرمت این اصل نتیجه میگیرد که: اعتبار اصل لزوم قراردادها دارای اعتباری مطلق بوده و این که طرفین قرارداد، دو یا چند دولت و یا دولت و شرکتهای خصوصی باشند، تفاوتی در آن ایجاد نمیکند. اصل لازم الاجرا بودن قراردادها، در هر حال باید محترم شمرده شود.
مشخصات فروشنده
نام و نام خانوادگی : مجتبی خادم پیر
شماره تماس : 09151803449 - 05137530742
ایمیل :info@payfile.org
سایت :payfile.org